جنگ رسانهای آقای رئیس با کاسب جزء
دیروز دقایقی پس از اظهارنظر اســـدالله عسـگراولادی، از صادرکنندگان بنام که به طنز خود را کاسب جزء میداند مبنی بر اینکه ۳ماه است صادراتی نداشته و با ندانمکاری بانک مرکزی، صادرات کشور قفل شده است، بانک مرکزی فاش کرد که دو شرکت صادراتی عسگراولادی تا پایان آبانماه سال۱۳۹۷ بالغ بر ۱۶.۶میلیون یورو صادرات داشته و ارز حاصل از صادرات را وارد چرخه اقتصادی نکرده است. با این حال این صادرکننده که از قضا رئیس اتاق ایران و چین هم هست بهصراحت سیاست دولت و بانک مرکزی مبنی بر تامین کالاهای اساسی با دلار4200 تومانی را یک حماقت توصیف کرد تا اختلاف به سطح رسانهها کشیده شود.
بهگزارش همشهری، عسگر اولادی اظهار کرد: آقایان بانک مرکزی میگویند صادرکننده باید ارز خود را بیاورد در سامانه «نیما»؛ خب کسی که در آنسوی مرزهای کشورمان خریدار کالای صادراتی ماست، «نیما» نمیشناسد؛ «نیما» برای او وجود خارجی ندارد؛ «نیما» دفتر دستکی است که آقایان راه انداختهاند و چند صراف را دور هم جمع کردهاند و اسمش را گذاشتهاند «نیما»؛ درحالیکه طرف خارجی و خریدار کالای صادراتی ما میگوید، شما بانک معتبر معرفی کنید تا پول صادراتتان را به آن بانک واریز کنم، در چنین شرایطی من پول صادراتم را چطور وارد کشور کنم؟
خواسته عسگراولادی برچیده شدن بساط سامانه نیماست. بانک مرکزی در پاسخ گفته که سیاستهای ابلاغی شورایعالی هماهنگی اقتصادی سران قوا به بانک مرکزی برای اجرا درخصوص بازگشت ارز حاصل از صادرات کاملا شفاف و روشن است اما جای تأسف است هر وقت در کشور در جهت شفافیت اقدامی شود فشارها و هجمههای زیادی با بهانههای به ظاهر موجه صورت میگیرد. شرایط تحریم نباید موجب بینظمی و عدمشفافیت لازم شود، برعکس در زمان تحریم باید نظم، حساب و کتاب و شفافیتهای سیستمی قابل کنترل افزایش یابد.
بانک مرکزی همچنین با دفاع سخت از سامانه نیما، عملا عسگراولادی را به پنهانکاری متهم و تأکید کرد: برخی آقایان شفاف و صادقانه با مردم صحبت نمیکنند و اینکه تمایلی ندارند در فضای شفاف فعالیت کنند و طی سالیان طولانی، در اتاقهای بسته حوزه تجارت خارجی کشور را قبضه کردهاند و صرفا منافع شخصی و گروهی خود را میبینند، بدانند که مردم کاملا آگاه و هوشیار هستند. صادقانه به مردم بگویند نیما موجب میشود کارهای پنهان ما بر ملا شود. به این ترتیب بانک مرکزی نتیجه میگیرد که راههای برگشت ارز صادراتی کاملا شفاف است و صحبتهایی از قبیل ناشناخته بودن نیما برای خارجیها، اساسا حرف بیربطی است و ضرورتی ندارد.