ارادههای عکاسانه
حامد کیا| عکاس و کارشناس مطالعات فرهنگی:
عکاسی خانوادگی از دوره پهلوی اول به این سو، همواره بخشی از سنت ایرانیها بوده است. ابتدا عکاسی خانوادگی در عکسخانهها رواج داشت و بعد آرامآرام با خرید دوربینهای عکاسی توسط خانوادهها، تجربه عکاسیکردن توسط شهروندان طبقه متوسط رو به بالا هم متداول شد. دوربین عکاسی، از وسایل ضروری یک خانواده در ایران نبود اما داشتن آن امتیازی محسوب میشد که دیگر اعضای فامیل نیز از آن بهرهمند میشدند.
ورود دوربین به خانوادهها و شکلگرفتن آلبوم عکسهای خانوادگی در واقع «زمانهای باارزش عکاسیکردن» را بیشتر کرد. پرکردن هر آلبوم مصادف بود با زمانهای بیشتری که برای یک خانواده ارزش عکاسیکردن پیدا میکرد. تا قبل از آن، عکسهای آتلیهای فقط محدود به زمان حضور خانواده در آن مکان خاص بود اما با ورود دوربین به خانواده، زمان عکاسیکردن هم گسترش بیشتری پیدا کرد.
خانواده زمان گرفتن عکس را مدیریت میکرد. این ادعا از آنجا نشأت میگیرد که باید فیلم عکاسی خریداری میشد؛ بنابراین هر خانواده میدانست که دارد وارد مراسمی میشود که ارزش عکاسیکردن دارد یا به جایی میرود که احتمال عکاسیکردن، بسیار بالاست؛ در نتیجه دوربین را به همراه میبرد و فیلم نیز برای آن خریداری میشد. بقالیها نیز معمولا فیلم دوربین میفروختند و این نشان میداد که فیلم دوربین عکاسی از سطح تخصصی خرید از آتلیهها، به سطح کالاهای دمدستی و گاه ضروری رسیده است؛ چنان که باید در نخستین بقالی هم موجود باشد.
در این بستر، دوربین عکاسی وسیلهای بود که برای برداشتن و همراهبردن آن باید تصمیمگیری میشد. اگر زمانی که قرار بود خانواده با آن روبهرو شود ارزش عکاسیشدن داشت، پس دوربین نیز همراه خانواده بود. دوربین، خانواده را برای ثبت لحظات مهم، مجهز میکرد و همواره در غم و شادی کنار خانواده بود. بنابراین وجود دوربین به مراسمهای خانوادگی و ویژهبودن آنها ارزش بخصوصی میبخشید. اما از زمان شکلگیری عکاسی دیجیتال و فراگیرشدن دوربینهای گوشیهای همراه، لحظات عکسگرفتن هم تغییر کرد و عکسگرفتن از جنبه جمعی خانوادگی به لحظات و خلوتهای فردی کشیده شد. زمانی، کل خانواده یک دوربین عکاسی داشت ولی هماکنون به لطف گوشیهای همراه، هر عضوی از خانواده یک دوربین عکاسی دارد و به همان نسبت امکان زمانهای عکسگرفتن، متکثر شده است. عکاسی دیگر مراسم ویژهای را نمیطلبد که دارای ارزش عکسگرفتن باشد بلکه به حسوحال فرد بستگی دارد که در چه شرایطی تمایل دارد که عکسی از خود ثبت کند. بنابراین دیگر دوربین، همراه فرد نیست بلکه جزئی تقریبا همیشگی از فرد است و در طول زندگی روزمره فقط به اراده فرد برای عکاسیکردن بستگی پیدا کرده است.
بنابراین ما از لحظات خاص مراسمها برای عکاسیکردن، به لحظات اراده فرد برای عکاسیکردن رسیدهایم. دیگر لازم نیست حتما در لحظهای ویژه قرار داشته باشیم تا عکاسیکردن، منطقی به نظر برسد بلکه در دوران معاصر تنها باید در لحظه اراده کرد تا عکاسی معنا پیدا کند.