• جمعه 21 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 2 ذی القعده 1445
  • 2024 May 10
شنبه 29 دی 1397
کد مطلب : 45068
+
-

در میان استقبال‌کنندگان رئیس‌جمهور در گنبدکاووس یک زن نیز حضور داشت؛ زنی که آمده بود برای پیگیری پرونده قتل پسرش از رئیس دولت کمک بخواهد

راز یک عکس

داخلی
راز یک عکس

هفته گذشته که رئیس‌جمهور به استان گلستان سفر کرده بود، در شهرستان گنبد مورد استقبال عده زیادی از مردم قرار گرفت اما در میان استقبال‌کنندگان، زنی حضور داشت که درخواستش با بقیه فرق داشت. او مادر پسر نوجوانی بود که سال پیش قربانی رقابت عشقی میان 2 پسر دیگر شد و بی‌رحمانه به قتل رسید. مادر او حالا آمده بود از رئیس‌جمهور برای پیگیری پرونده پسرش که با گذشت بیشتر از یک سال هنوز به نتیجه نرسیده و محاکمه زودتر عامل جنایت کمک بگیرد.

به گزارش همشهری، معصومه خضری، مادر مهران پورقاضی، همان پسر نوجوانی است که مرداد سال گذشته ماجرای قتل او جنجال زیادی در شهرستان گنبد به راه انداخت. مهران 16سال بیشتر نداشت که در جریان یک درگیری عشقی میان 2 نفر دیگر و تنها به‌دلیل اینکه شاهد جنایتی هولناک بود، به قتل رسید. عامل این جنایت هولناک بعد از قتل رقیب عشقی‌اش و مهران، اجساد آنها را دفن کرد و تصور می‌کرد برای همیشه رازش پنهان خواهد ماند اما 6 روز بعد، باران شدیدی که در استان گلستان بارید، خاک را از روی اجساد کنار زد و به این ترتیب راز ناپدید شدن مهران و دوستش به نام عدنان فاش شد؛ رازی که با دستگیری عامل اصلی جنایت ابعاد پنهان آن نیز روشن شد.

مادر مهران در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید: «جمعه ششم مردادماه سال گذشته بود که پسرم گم شد. آن روز من در خانه نبودم اما بعدا متوجه شدم که دوست مهران به نام عدنان (15ساله) با موتور به مقابل خانه ما آمده و همراه پسرم بیرون رفته بودند و از آن به‌بعد دیگر خبری از مهران نشد.»

شروع تحقیقات
با گزارش ماجرا به پلیس، تحقیقات برای یافتن ردی از نوجوان گمشده شروع شد. بررسی‌ها نشان می‌داد که علاوه بر مهران، دوستش عدنان هم گم‌ شده و کسی از آنها خبر ندارد. حتی تیم‌هایی از امدادگران هلال‌احمر نیز وارد ماجرا شدند اما جست‌وجوها نتیجه‌ای نداشت و هیچ ردی از 2 نوجوان ناپدید شده به‌دست نیامد. 6 روز از گم‌شدن مهران و عدنان می‌گذشت تا اینکه بارش شدید باران در استان گلستان راز هولناکی را فاش کرد. یکی از چوپان‌ها که گله گوسفندانش را به تپه‌ماهورهای اطراف روستای حاجی‌قوشان برده بود، با صحنه عجیبی روبه‌رو شد. زیر یکی از تپه‌ها گودالی حفر شده و بر اثر شسته شدن خاک توسط باران، دستی از زیر خاک بیرون زده بود. مرد چوپان ماجرا را به پلیس اطلاع داد و با حضور مأموران، اجساد 2 پسر نوجوان از زیر خاک بیرون کشیده شد. قربانیان همان 2 نوجوان ناپدید شده بودند که با ضربات چاقو به قتل رسیده بودند. در ادامه، ماجرا به پلیس آگاهی استان گلستان مخابره شد و تیمی از کارآگاهان جنایی زیرنظر سرهنگ مجتبی مروتی، رئیس پلیس آگاهی گلستان تحقیقات برای کشف راز این جنایت را شروع کردند. مقتولان آخرین‌بار، هنگام رفتن به جنگل‌های چهل‌چای دیده شده بودند اما بررسی‌ها نشان می‌داد که آنها تنها نبودند و جوانی 21ساله به نام عارف نیز همراهشان بود. در ادامه اطلاعاتی به‌دست آمد که نشان می‌داد عارف با یکی از مقتولان (عدنان) از مدتی قبل اختلاف شخصی داشته است. بنابراین دستور بازداشت او صادر شد و مأموران با شناسایی محل زندگی‌اش وی را دستگیر کردند. پسر جوان در بازجویی‌ها اسرار جنایت را فاش و اعتراف کرد که با همدستی 2 نفر از دوستانش مهران و عدنان را به قتل رسانده و اجساد آنها را دفن کرده است. اما انگیزه او در این جنایت چه بود؟

نقشه از پیش طراحی شده
مادر مهران می‌گوید: عارف (قاتل) از مدتی قبل با عدنان (دوست مهران) بر سر دختری اختلاف داشت. عدنان عاشق دختری شده بود که در همسایگی‌شان زندگی می‌کرد. او دخترعمه عارف بود و عارف هم به این دختر علاقه داشت. برای همین وقتی متوجه شده بود که عدنان هم به این دختر علاقه دارد با او دچار اختلاف شده و نقشه کشیده بود که عدنان را به قتل برساند.

زن جوان ادامه می‌دهد: روز حادثه، وقتی عدنان به‌دنبال پسرم آمد و با هم بیرون رفتند، داخل پارکی حوالی خانه‌مان نشسته بودند که عارف با عدنان تماس گرفت. به او گفته بود که می‌خواهد با وی آشتی کرده و اختلافاتشان را فراموش کند. بعد هم با ماشین دنبالش آمده بود تا با هم به تفریح بروند. آن روز پسرم با اینکه دوستی صمیمانه‌ای با عدنان نداشت اما به‌خاطر اینکه او تنها نباشد و اتفاقی برایش نیفتد، همراهش رفت و او هم سوار ماشین عارف شد. هر سه نفر آنها برای تفریح به جنگل‌های اطراف مینودشت رفتند و این در حالی بود که همه اینها نقشه‌ای بود که عارف برای ارتکاب جنایت در سر داشت. بعدازظهر و در راه برگشت از جنگل، عارف آنها را به سمت روستایی حوالی گنبد برد. در آنجا یک ساختمان نیمه‌کاره بود که 2 نفر از دوستان عارف نگهبان آنجا و از قبل منتظر رسیدن آنها بودند. وقتی به ساختمان نیمه‌کاره رسیدند، عارف نقشه‌ای را که در سر داشت عملی کرد. او ابتدا با عدنان درگیر شد و با ضربات چاقو وی را به قتل رساند. پسرم با دیدن این صحنه تلاش می‌کند فرار کند اما چون شاهد جنایت بود، عارف و دوستانش به‌دنبالش می‌روند و او را هم گیر می‌اندازند. یکی از آنها دستان پسرم را می‌گیرد.

 و بعد عارف برای اینکه هیچ مدرکی از خودش باقی نگذارد، با ضربات چاقو او را هم به قتل می‌رساند و با کمک همدستانش اجساد هر دوی آنها را در گودالی دفن می‌کنند.



پیگیری پرونده
مادر مهران می‌گوید: پس از اعترافات قاتل و بازسازی صحنه جنایت، پرونده به دادگاه فرستاده شد. در این مدت مدام پیگیر بودیم که قاتل پسرم هرچه زودتر محاکمه و قصاص شود اما قاضی پرونده عوض شد و رسیدگی به پرونده به تعویق افتاد. هنوز هم با گذشت بیشتر از یک سال از این حادثه، محاکمه قاتل پسرم انجام نشده و برای همین هفته گذشته که شنیدم رئیس‌جمهور قرار است به شهرمان بیاید، تصمیم گرفتم از او برای به نتیجه‌ رسیدن پرونده پسرم کمک بگیرم. مهران تنها پسرم بود و داغ از دست دادن او برای ما خیلی سخت است و این داغ هیچ‌وقت کهنه نمی‌شود و فقط قصاص قاتل است که شاید بتواند کمی آرام‌مان کند. این بود که روز استقبال از رئیس‌جمهور عکس پسرم را گرفتم و به داخل جمعیت رفتم. در آنجا همراهان رئیس‌جمهور متوجه ماجرا شدند و آمدند و اسم و مشخصات پسرم و شماره پرونده را گرفتند و قول پیگیری دادند. حالا هم تنها خواسته‌ام از مسئولان قضایی، محاکمه هرچه زودتر قاتل پسرم و مجازات اوست. مهران هیچ گناهی نداشت و مرگ او مثل آواری بود که روی سر من و خانواده‌ام فروریخت.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :