هشدار مرکز پژوهشهای مجلس نسبت به وضعیت سرمایه اجتماعی در کشور
امید به آینده باید در اولویت سیاستگذاریها قرار گیرد
«سرمایه اجتماعی» مهمترین موتور محرک هر کشوری است که میتواند چرخهای بسیاری ازجمله اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... را به تحریک درآورد و شوری در جامعه رقم بزند که نه تحریم میشناسد و نه مشکلات اقتصادی و نه... آنچه حسن روحانی در انتخابات 92 و 96 از آن بهره برد و به پیروزی درخشان دست یافت تکیه بر همین سرمایه اجتماعی بود؛ اما این سرمایه اجتماعی این روزها بهنظر میرسد که آسیب دیده است و شرایط جامعه ایران از نظر «امید به آینده» و «اعتماد عمومی» در شرایط مناسبی نیست تا جایی که مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی به این موضوع پرداخته و نسبت به آن هشدارهای جدی داده است و پیشنهاد کرده که «امید به آینده در کشور باید در اولویت سیاستگذاریها قرار گیرد.» این مرکز با بررسی تصویری از متغیرهای کلان فرهنگی و اجتماعی نوشته است: «یکی از مهمترین مؤلفههای مؤثر بر نظام اجتماعی و سیاسی کشور وضعیت شاخصهای فرهنگی - اجتماعی در کشور است. براساس اطلاعات و آمار در دسترس، 3 شاخص اصلی و مؤثر میزان رضایت از عملکرد مسئولان، سرمایه اجتماعی و امید به آینده مهمترین شاخصهایی هستند که تأثیر مستقیمی در رفتار مردم و انتظارات ذهنی آنها داشته و نیازمند توجه جدی در نظام سیاستگذاری هستند.» این مرکز در ادامه گزارش خود به وضعیت شاخص «میزان رضایت از وضعیت جاری کشور و عملکرد مسئولان» پرداخته و نوشته این شاخص «نیازمند توجه جدی» است: «تحولات قیمت ارز و شوکهای تحریمی پس از آن تأثیرات جدی بر این متغیر داشته و وضعیت آن را بیش از پیش تضعیف کرده است. تداوم افزایش نرخ تورم، افزایش سطح بیکاری و کاهش قدرت خرید مردم در سال آینده میتواند این وضعیت را بیش از پیش تخریب کند.»
وضعیت سرمایه اجتماعی که شاید تا یک سال پیش برگ برنده دولت بود موضوع دیگری است که مورد پژوهش قرار گرفته و در گزارش مرکز پژوهشها نوشته شده: «براساس مجموعه مطالعات اجتماعی انجام شده، سرمایه اجتماعی بهخصوص بعد اعتماد مردم به سازمانها و نهادهای اجتماعی و در رأس آنها دولت در کشور مستلزم توجه در نظام سیاستگذاری است. از آنجا که عامل عملکرد دولتها نقش مؤثری در این رخداد داشته است، بعد اعتماد به دولت و سازمانهای رسمی بیش از سایر ابعاد سرمایه اجتماعی دچار آسیب شده است. از همینرو پیمایشهای مختلف میزان اعتماد به دولت و سازمانهای رسمی را در وضعیتی نشان میدهد که در نتیجه آن آمادگی و استعداد مردم برای مشارکت در روشهای اعتراضی برای پیگیری حقوق خود افزایش یافته است. هرچند براساس نتایج تحقیقات مختلف و با وجود کاهش سرمایه اجتماعی و تضعیف آن نمیتوان از مفاهیمی چون فروپاشی سرمایه اجتماعی برای تحلیل این وضعیت استفاده کرد.»
علاوه بر اینها شاخص «امید به آینده» هم نکته دیگری است که مورد توجه این گزارش قرار گرفته و به این اشاره شده است که از میان شاخصهای مرتبط با وضعیت فرهنگی اجتماعی کشور وضعیت امید به آینده مهمترین شاخص و مؤثرترین آنهاست. در گزارش مرکز پژوهشها نوشته شده: «نتایج دادههای مختلف نشان میدهد که امید به آینده دچار آسیب شده و افزایش شاخص امید به آینده در کشور باید در اولویت سیاستگذاری قرار گیرد.»
همچنین در این گزارش پیشنهاد شده است که دولت در بودجه سال آینده به این شاخصهای اجتماعی و اقداماتی برای افزایش آنها نگاه ویژهای داشته باشد و در سیاستگذاریها جایگاه ویژهای به آنها بدهد؛ توجهی که هماکنون در لایحه بودجه وجود ندارد. علاوه بر این مرکز پژوهشها در گزارش خود نوشته است که دولت آمریکا با افزایش تحریمهای اقتصادی و سیاسی و فشار بر مردم ایران بهدنبال آن است که با ایجاد جنگ روانی و رسانهای از شرایط ایجاد شده در کشور نسبت به شاخصهای امید اجتماعی و اعتماد عمومی سوءاستفاده کند: «نخستین و مهمترین بخش جنگ روانی و رسانهای؛ تلاش برای یارگیری از رفتارهای مردم ایران جهت هرچه مؤثرتر کردن تحریمهاست. به این صورت که با تحریک انتظارات ذهنی مردم رفتارهای آنها را بهسمت بخشهای آسیبپذیر اقتصاد ایران هدایت کرده و فشار دوجانبهای را بهصورت همزمان بر کشور تحمیل کند تا اثربخشی تحریمها بیشتر و در نتیجه مقاومت کشور و مسئولان کاهش یابد.
دومین محور جنگ رسانهای در شرایط تحریم القای ناکارآمدی و نالایق بودن مقامات کشور است. در کنار فشار ناشی از تحریمها و انتظارات ذهنی مردم، جریان رسانهای آنها بهصورت هدف درصدد القای ناتوانی مسئولان کشور در حل مشکلات مردم است.
سومین محور جنگ روانی، ترساندن مردم از خطر جنگ و یا قحطی ناشی از تحریم است. تهدید به اعمال بیسابقهترین تحریمها در تاریخ و همچنین مقایسههای مکرر شرایط کشور با لیبی و عراق و همچنین طرح خبرهایی چون نفت در برابر غذا با هدف ترساندن مردم و بهاصطلاح خالی کردن دل آنها صورت میگیرد.»