علی فیروزآبادی/ روانپزشک
شبهای هجر را گذراندیم و زندهایم
ما را به «سختجانی» خود این گمان نبود
شکیبیاصفهانی
سختجانی، پاسخی است به رویداد استرسزا که در آن به توان فرد در پشت سرگذاشتن رخداد و همینطور بازسازی و بهبودی اشاره میشود. در این روند تداوم مسیر بهبودی از طریق بهرهگیری از تجربه بهدست آمده برای رسیدن به رشد شخصیتی و بالابردن سطح عملکرد خود نیز مدنظر قرار میگیرد.
برخلاف دیدگاه مبتنی بر بیماری و اختلال که بر پزشکی در قرن گذشته حاکم بوده است، مدل مبتنی بر سختجانی چنین میگوید که واکنش سالم نسبت به عوامل خطر امری معمول و نه استثنایی برای فرد و جامعه است و اکثر افراد بهدنبال یک رویداد استرسزای شدید قادر به بازسازی و جمع و جور کردن خود میشوند. درواقع تحت شرایط استرسزاست که توان فرد و جامعه به چالش کشیده میشود. این در حالی است که سختجانی از یک سو به صفاتی سرشتی در فرد اشاره میکند که توان تابآوری او را بالا برده و از سوی دیگر فرایندی پویاست که به ظرفیتهایی که فرد در خود پرورده و منابع خارجی و اجتماعی که میتواند به آنها تکیه کند، برمیگردد. حال این سؤال مطرح میشود که چرا برخی افراد در برابر تندباد حوادث و رویدادهای استرسزا دچار ناتوانی و پریشانی میشوند و بعضی دیگر نه؟ درواقع سختجانی به آن تفاوتهای فردی یا تجارب زندگی اشاره میکند که به انسانها برای ایستادگی در برابر شرایط دشوار یاری میرساند، توان آنها را برای مقاومت در برابر رخدادهای آینده بالا میبرد و از ابتلای به اختلالات روان پیشگیری میکند. درواقع گرمی محبت والدانه، محیطی توأم با حرکت و حرارت و فضایی گشاده و غیرمحدودکننده در زمان کودکی به سختجانی فرد در دوران بزرگسالی کمک میکند. برخی ویژگیهایی را که برای انسانهای سختجان برشمردهاند به قرار زیر است:
داشتن کانون کنترل درونی، بصیرت و بینش نسبت به اهداف و انگیزهها، ضعفها و قوتهای خود، هدفمندی معطوف به آینده، رفتار مسئولانه و وجدانگرا، گرایش به درگیر شدن و یافتن معنی و هدف در فعالیتهای زندگی، استقبال از چالشها بهعنوان فرصتی برای رشد، استفاده از سازوکارهای دفاعی بالغانه چون شوخطبعی، متانت، کنجکاوی، توان درک دنیای درونی دیگران و همدلی، بروز هیجانات و اجتماعی بودن.
در مطالعهای روی کودکانی که دارای تاریخچه برخورد با بدرفتاری بودهاند، مشاهده شد که ۳۰درصد آنها در اوایل بزرگسالی میتوانند بهعنوان سختجان طبقهبندی شوند (موفقیت در 6 حوزه از 8حوزه: مشکلات تحصیلی، اختلالات روانپزشکی، مصرف مواد مخدر، دستگیرشدن، رفتار تهاجمی، بیکاری، بیخانمانی و فعالیت اجتماعی). همچنین دخترها سختجانی بیشتری نشان داده بودند.
سخن کوتاه؛ در زمانهای فشار شدید، انسانهای سختجان از هر فرصتی برای در پیشگرفتن کنش هدفمند به همراه دیگران استفاده میکنند؛ درحالیکه ترس و وحشت بر انسانهای عادی غلبه کرده و بیحرکتی بر آنها مستولی میشود، قابلیت حفظ پیوندهای اجتماعی و در پیش گرفتن روشهای فعال سازگاری حتی در موقعیتهای دشوار این افراد را تا حدی نسبت به اختلالات مرتبط با آسیب محافظت میکند.