وقتی بارکد وارد شد
قاسم تقیزاده خامسی؛ مؤسس شهروند و شهردار پیشین مشهد
اوایل دهه70 بود. وضعیت تولید در ایران نامناسب بود و نارساییهای بسیاری در توزیع محصولات وجود داشت. یکبار که من از سفر خارجی برگشتم، پیشنهاد تاسیس فروشگاههای زنجیرهای را به آقای کرباسچی، شهردار وقت، تقدیم کردم. آقای کرباسچی موافق بودند. بعد از اینکه روی این پیشنهاد بهصورت تفصیلی کار کردیم، خود من خدمت مرحوم هاشمی رفسنجانی رسیدم و شرح ماوقع دادم. ایشان سؤالهایی پرسیدند و من پاسخ دادم. آقای هاشمی بدون درنگ گفتند: برو و برای راهاندازی هزار فروشگاه فکر کن.
واقعیت این است که من بهعنوان طراح، شوکه شدم. هزار فروشگاه! عدد کمی نبود اما سالها بعد آیندهنگری ایشان درس بزرگی برای من شد. سالها بعد دیدم در کشورهای پیشرفته بعضی از برندهای فروشگاه زنجیرهای ۱۲ تا ۱۳ هزار فروشگاه دارند.
بهخوبی به یاد دارم که وقتی شروع بهکار کردیم هنوز این کارتهای الکترونیک بانکی که امروز همه ما بدون آنها نمیتوانیم زندگی کنیم، وجود نداشت. حتی فکر میکنم چیزی بهنام دستگاه پوز به ایران نرسیده بود. ما در آن شرایط توانستیم با بهکارگیری توان نیروهای داخلی برای همهچیز حتی قفسهسازی فروشگاه یا یخچالسازی بهصورت مدرن پیشگام باشیم. نخستین نرمافزار فروشگاهی در ایران را تهیه کردیم. کار بزرگی در آن زمان کرده بودیم. نرمافزار قابلقبولی که هنوز که هنوز است در فروشگاههای شهروند از آن استفاده میشود. مورد دیگر بارکد است. مثلاً در ایران چیزی به نام بارکد وجود نداشت و بارکد ابزاری بود که باید از کشور فرانسه وارد میکردیم و کردیم. در ابتدای این راه، با مقاومت بازار روبهرو شدیم. در آن زمان حتی بعضی روزنامهها علیه ما قلم میزدند اما آقای هاشمی از حمایت خود کوتاه نمیآمد. حتی این پیشنهاد آنقدر برای مرحوم هاشمی رفسنجانی جالب بود که بعدها دستور ساخت فروشگاههای زنجیرهای رفاه را دادند. زمانی که من معاون شهردار بودم آقای هاشمی من را عضو ستاد تنظیم بازار هم کردند و تا مدت زیادی که ما در حال ساخت شعب مختلف بودیم موظف شده بودیم به آقای هاشمی گزارش عملکرد بدهیم. برای ایشان مهم بود مردم از چه کالایی استقبال میکنند یا به چه کالایی بیشتر نیاز دارند. ایشان بلافاصله برای تأمین کمبودها به ارگانهای ذیربط دستور میدادند.
در نهایت و در مجموعه دورانی که من در شهرداری تهران مسئولیت داشتم، حدود 16فروشگاه یا راهاندازی شدند یا در شرف راهاندازی قرار گرفتند که نخستین آنها هم همین شهروند کنونی در بیهقی بود. شهروندی که در ابتدای کار با هجوم مردم برای خرید دستمال کاغذی، روغن و... مواجه شده بود.
25سال از آن روزها میگذرد. هنوز هم فکر میکنم که این فروشگاهها از بهترین نمونههای فروشگاههای زنجیرهای در کشور هستند چرا که اولویت ما در آن زمان، دسترسی مناسب و بهرهمند بودن از فضای پارک هنگام جانمایی این فروشگاهها بود.
واقعیت این است که نمیتوانیم منکر بهبود روش توزیع توسط فروشگاههای زنجیرهای باشیم. بیشک این فروشگاهها در اصلاح نظام توزیع و قیمتگذاری مؤثر بودند اما وزارت صنعت باید برای این فروشگاهها دستورالعمل جدیدی تدوین کند و آنها را جدیتر بگیرد چرا که امروز اثربخشی این فروشگاهها خیلی کمتر از تعدادشان در کشور است. دولت باید دوباره و مانند سالهای صدارت آقای هاشمی از فروشگاههای زنجیرهای حمایت کند و شهرداری در مقابل جانماییهای نامناسب بایستد. خیلیوقتها یک فروشگاه بزرگ در محلی تاسیس میشود که حتی برای پارکینگ فکر هم نشده است و این ناهمگونی نه فقط به فروشگاه بلکه به همه شهر و خیابانها آسیب میزند.
نباید فراموش کنیم که هماکنون 3میلیون واحد صنفی در کشور وجود دارد که در عمل نمیتوان آنها را بهدرستی کنترل کرد اما فروشگاههای زنجیرهای به سیستم یکپارچهای وصلاند که خطاکردن را برای آنها مشکل میکند. مقایسهای ساده که بهخوبی میتواند علت اهمیت وجود و توسعه این فروشگاهها را برای همگان روشن کند.