بزرگداشت یا خودباختگی
هیوا مسیح /شاعر و منتقد
سنت مدرنی که توسط روزنامه شرق شروع شد، انتشار مقالات و نوشتههایی به مناسبت یکصدمین سال تولد بالزاک، نودمین سالمرگ چخوف و یادبود و نکوداشت نویسندگان و شاعران خارجی بود. این کار به سرعت فراگیر شد و تقریبا ادیب شهید یا حتی گمنامی نماند که برایش سالگرد و تولد و از این دست برنامهها نگیرند. همین فردا هم قرار است مراسمی برای صدمین سال تولد سلینجر برپا شود. من مانند بسیاری از افراد کوچه و بازار هیچ مشکل و عداوتی با نویسندگان خارجی ندارم. هنرشان را ارج مینهم و به افکارشان احترام میگذارم.
گرچه معتقدم آنها هیچ نقش مثبتی در زندگی ما نداشتهاند، چراکه اثر آنها بهوسیله ترجمه و گاه سالها پس از مرگشان در کشور ما منتشر شده و به این ترتیب نمیتواند اثرگذار باشد. حرف من این است که مگر ما نویسنده، شاعر، ادیب، متفکر و هنرمند کم داریم. برای مورد توجه بودن حتما باید خارجی بود؟ به یاد دارم کتابی از من منتشر شده بود که کسی درباره آن چیزی نمینوشت. پس از مدتها یکی از کارهای یک نویسنده خارجی در ایران منتشر شد. شباهت بعضی از بخشهای کتاب من و او موجب شد تا مرا زیر سایه این نویسنده نقد و ارزیابی کنند. یادمان باشد ادبیات ما داستایوفسکی ندارد، همچنان که روسها صادق هدایت ندارند. روایتی هست که هیچکاک چندبار خواست بوفکور را تبدیل به فیلم کند. دست آخر پشیمان شد و گفت: میترسم این اثر با دخالت من خراب شود.