• چهار شنبه 2 خرداد 1403
  • الأرْبِعَاء 14 ذی القعده 1445
  • 2024 May 22
دو شنبه 10 دی 1397
کد مطلب : 42919
+
-

معتادان به بهشت نمی‌رون

از جزیره تا اردوگاه کار اجباری

از جزیره تا اردوگاه کار اجباری

از جزیره تا اردوگاه کار اجباری

16 فروردین 1368

ولی خلیلی، خبرنگار


اعتیاد یکی از 5 آسیب‌اجتماعی اصلی (در کنار فقر، طلاق، حاشیه‌نشینی و فساد اخلاقی) در کشور است که اتفاقا مبارزه با آن از سوی رهبر معظم انقلاب و شورای اجتماعی هم به‌عنوان نخستین اولویت بین آسیب‌های‌اجتماعی شناخته شده است. اما داستان مبارزه با اعتیاد قصه پرماجرایی است که دهه‌هاست ایران نتوانسته درباره آن به یک جمع‌بندی درست برسد و نه‌تنها کاهش پیدا نکرده که هر روز ریشه‌های آن عمیق و عمیق‌تر شده و جمعیت بیشتری درگیر آن شده‌اند، تا جایی که آمار رسمی معتادان کشور طبق اعلام ستاد مبارزه با موادمخدر به حدود 3میلیون نفر رسیده است و البته آمارهای غیررسمی، جمعیت معتادان را چندین برابر این عدد اعلام می‌کنند.


مبارزه با اعتیاد در شرایطی هم‌اکنون یکی از هدفگذاری‌ها در حل معضلات اجتماعی محسوب می‌شود که از سال‌های اول انقلاب هم یکی از اولویت‌های کشور بوده و عملا با تصویب قانون «مبارزه با مواد‌مخدر» (2مهر 1367) وارد فاز جدیدی شد که اجرای آن از سال1368 به‌صورت جدی کلید خورد؛ قاچاقچیان زیادی اعدام شدند، معتادان بسیاری به زندان افتادند و اردوگاه‌های کار اجباری و حتی «جزیره» محل نگهداری و تبعید معتادان شد. موسوی خوئینی‌ها -دادستان کل کشور- 16فروردین 1368در یک نشست خبری که روزنامه کیهان هم آن را پوشش داد اعلام کرد: «احکام دادگاه‌های انقلاب در مورد قاچاقچیانی که بعد از تصویب قانون جدید مبارزه با مواد‌مخدر دستگیر شده‌اند به‌زودی اجرا می‌شود. احکام صادره از سوی دادگاه‌های انقلاب اسلامی ویژه مواد‌مخدر در مورد 65نفر از قاچاقچیان باسابقه و حرفه‌ای فردا در سراسر کشور به اجرا در خواهد آمد و این افراد در زندان یا ملأعام به دار مجازات آویخته خواهند شد. لازم است از اینجا به کسانی که در این دام گرفتار شده‌اند هشدار بدهم که دست از عمل کثیف خود بردارند و به آغوش ملت بازگردند. همچنین به مردم شهیدپرور و مقاوم میهن اسلامی نوید می‌دهم که با قاطعیت، مبارزه با قاچاقچیان وسیع‌تر از گذشته دنبال خواهد شد». او همچنین به خبرنگاران گفت:«همانطور که اعلام شد چنانچه قاچاقچیان با نیروهای انتظامی در معرفی قاچاقچیان دیگر همکاری کنند، در مجازات آنان تخفیف داده خواهد شد و اگر قاچاقچی‌‌ای خود را معرفی کند از محضر امام می‌خواهم تا او را عفو کند. افراد معتاد هم باید تلاش کنند که با تحمل کمی سختی به اعتیاد خود خاتمه دهند و بیشتر از این باعث بدبختی خود نشوند». موسوی خوئینی‌ها که این روزها از سران اصلاحات در کشور محسوب می‌شود آماری از اعدام قاچاقچیان مواد‌مخدر هم ارائه داد: «از ابتدای اجرای قانون مبارزه با مواد مخدر (بهمن 1367) جمعا 313نفر (در کمتر از 5/2ماه) در ارتباط با قاچاق مواد‌مخدر اعدام شده‌اند و فردا (پنجشنبه 17فروردین) 65نفر از قاچاقچیان اعدام خواهند شد». 

علاوه بر اعدام تعداد زیادی از قاچاقچیان مواد‌مخدر در سال 1368که رد آن را در صفحات روزنامه‌ها می‌توان پرشمار دید، راه‌اندازی اردوگاه‌های کار اجباری ازجمله شورآباد و حتی تبعید تعدادی از معتادان به جزیره فارو بخشی از برخوردهای سلبی و شدید با این معضل اجتماعی بود؛ چالشی که امروز با تغییر رویکرد اساسی مواجه شده تاجایی که اعتیاد بیماری محسوب می‌شود. ششم فروردین سال 1368روزنامه کیهان به نقل از برادر ابو - مدیرکل اداره مبارزه با مواد‌مخدر کمیته انقلاب اسلامی- نوشته است:«200نفر معتاد تهرانی که با اقدام گسترده پاسداران کمیته انقلاب اسلامی جمع‌آوری شده بودند برای حفر کانال مرزی به استان سیستان و بلوچستان اعزام شدند». او با تشریح طرح اعزام اجباری معتادین به اردوگاه‌های کار گفت:«اعزام‌شدگان حداقل 6‌ماه در اردوگاه کار جهت ایجاد موانع فیزیکی نظیر کانال در مرزهای شرقی کشور اشتغال می‌یابند و درصورت ترک اعتیاد حقوق مختصری نیز دریافت می‌کنند. این عده پس از ترخیص از اردوگاه مدتی تحت کنترل خواهند بود تا ترک اعتیاد در آنها محرز شود». البته برادر ابو که حالا دیگر به‌عنوان سردار مهدی ابویی شناخته می‌شود، در سال 1394در گفت‌وگو با خبرگزاری تسنیم جزئیات بیشتری از برخورد با معتادان و قاچاقچیان در سال 1368 ارائه داد و از تبعید معتادان به جزیره گفت:«یکی از اردوگاه‌های معروف که در آن زمان هم تأثیر روانی بسیار زیادی در جامعه داشت و رعب و وحشت خاصی در دل معتادان ایجاد کرده بود اردوگاهی بود معروف به جزیره که برای معتادان هروئینی که چندین بار دستگیر و ترک داده و مجدداً دستگیر شده بودند، تحت عنوان «اردوگاه شرایط سخت» درنظر گرفته شده بود. در بررسی‌های انجام‌شده قرار شد تا یکی از جزایر خالی از سکنه خلیج‌فارس به این امر اختصاص یابد؛ در بررسی‌های بعدی جزیره «فارو» برای این امر برگزیده شد. با توجه به اینکه این جزیره قابل فرار نبود، قرار شد پس از اسکان معتادان در این جزیره خالی از سکنه، خودشان امورات روزمره‌شان همچون پخت غذا و مدیریت اردوگاه را به‌عهده گیرند؛ البته این اردوگاه به سازمان بهزیستی واگذار شد ولی قرار بود تامین امنیت این اردوگاه از خارج از جزیره برعهده کمیته باشد. یک‌بار تعدادی از معتادان به این جزیره اعزام شدند که اگر درست در خاطرم مانده باشد حدود 150تا 200نفر بودند؛ به هر حال اسم این اردوگاه چنان رعب و وحشتی در دل معتادان انداخته بود و اسم جزیره چنان پیچیده بود که بسیاری از خانواده‌های معتادان از ترس فرستادن آنها به جزیره، متعهد می‌شدند خودشان معتادان‌شان را ترک دهند. حتی هنوز هم که من فیلم‌های اعزام معتادان به جزیره را می‌بینم، برایم تعجب‌آور است که این جزیره تا این اندازه توانسته بود جو روانی سنگینی در میان معتادان و خانواده‌های آنها ایجاد کند». او همچنین در این مصاحبه از اردوگاه آب حیات نام‌برد و گفت:« اردوگاه «آب حیات» در حوالی جیرفت کرمان بود که در شرایط آب و هوایی بسیار بدی قرار گرفته بود و به‌شدت برای ساکنانش سخت بود. اسم آب حیات هم به اندازه‌ای برای معتادان رعب آور بود و تأثیر روانی داشت که برخی از معتادان با شنیدن نام آن مرکز غش می‌کردند». اما برای مقابله و مبارزه با اعتیاد و بهبود وضعیت معتادان و... در همه این سال‌ها نه کاری از دست جزیره و زندان برآمد و نه کار اجباری در شورآباد و طناب دار. اعتیاد معضلی است که همچنان به قول فرامرز قریبیان در فیلم «گوزن‌ها»، جوانان بسیاری را اخته می‌کند. او در یکی از دیالوگ‌های اثرگذار فیلم (ساخته‌شده در سال 1353) خطاب به بهروز وثوقی که نقش یک معتاد را بازی می‌کند، می‌گوید: «سید یه نگاه به‌خودت کردی، بابا دورو ورت رو یه نگاهی بکن. به خدا تو از همه ما آدم‌تر بودی، نگاهت ارزش داشت، بگو اسم اون کسی که تو رو عملی کرده، چی هست؟ شش‌دفعه واسه خودت بگو، تو دلت بگو؛ ببین دلت نمی‌خواد خونش رو بریزی؟ تو می‌ری به اون کسی که بدبختت کرده التماس می‌کنی، گریه می‌کنی که بیشتر بدبختت کنه! کجاس اون چاقوی دسته‌سفید خوش دست کار زنجونت؟ تو می‌ری جوونای مردم که فردا همه بهشون احتیاج دارن رو اخته کنی... بلند شو مرد، بلند شو یه تکونی بخور؛ می‌دونم تو اون دلت چی می‌گذره، تکون بخور مرد؛ اونقد چشات هم نباشه...». 



 

این خبر را به اشتراک بگذارید