• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 9 دی 1397
کد مطلب : 42706
+
-

روزی که قاضی حکمش را داد

بهروز رسایلی

در فصلی که پنجره پرسپولیس بسته بود، طبعا آنها نتوانستند بهترین خرید را داشته باشند اما در عوض بهترین فروش را به نام خودشان ثبت کردند! شاید روزی استفاده از این تعبیر در وصف جدایی محسن مسلمان یک دیوانگی محض به‌نظر می‌رسید اما گذشت زمان نشان داد واقعیت چیز دیگری است و برانکو به‌عنوان کارگردان این اثر، باید سیمرغ بلورین بگیرد! حالا دیگر همه می‌دانند که مسلمان ابتدای لیگ پانزدهم بدون نظر برانکو از سوی مدیریت وقت باشگاه به لیست تیم تحمیل شد؛ ستاره‌ای که روزی از او به‌عنوان یکی از استعدادهای ناب آسیا یاد می‌شد، در زمان پیوستن به پرسپولیس چنان تخت‌گاز در سراشیبی سقوط قرار گرفته بود که باشگاه سختگیر ذوب‌آهن حاضر شد فقط در ازای 200میلیون تومان آن هم به‌طور نسیه رضایتنامه قطعی او را برای سرخپوشان صادر کند. برای ثبت در تاریخ باید نوشت که قیمت مسلمان با این همه اهن و تلپ و فیس و افاده، فقط یک‌هشتم مرتضی تبریزی بود! 
شاید طاهری و رفقا وقتی محسن را ارزان دیدند، او را برای روز مبادا خریدند. شاید هم حساب و کتاب دیگری در کار بود. هر چه بود برانکو آن اوایل تمایلی به استفاده از این بازیکن نداشت. از آن طرف مسلمان هم در همان دقایق اندکی که به بازی گرفته می‌شد چیزی نشان نمی‌داد که کادرفنی را دلگرم کند. وقتی برانکو در بازی حذفی با ملوان مسلمان را فیکس کرد، دیگر صدای مردم هم از آن همه بی‌خیالی آقای ستاره درآمد. چند روز بعد از آن بازی اما اتفاقی رخ داد که تاریخ باشگاه را تحت‌تأثیر قرار داد؛ کاپیتان ناباورانه پر کشید. مرگ ناگهانی هادی نوروزی علاوه بر اینکه در فاز تهاجمی پرسپولیس یک جای خالی باز کرد، همه ارکان باشگاه را هم متحد کرد تا به‌خاطر هادی بجنگند و نتایج ضعیف ابتدای فصل را جبران کنند. اینگونه، درخشان‌ترین فصل زندگی مسلمان هم شروع شد. محسن برای 2 سال تمام با پاس‌های جادویی و جنگندگی حیرت‌انگیزی که کمتر مشابهش را از او دیده بودیم، چشم‌ها را خیره کرد. قهرمانی‌ها از راه رسید و موفقیت‌های فردی هم جشن آقای ستاره را کامل کرد.
با این همه انگار قرار نبود ماه‌عسل زیاد طول بکشد. از اینجا بود که باند و باندبازی، تلخ‌زبانی و قهرکشی و جنگ و دعوا شروع شد. کار به جایی رسید که برانکو دست از مهندس تیمش شست و حتی پنجره‌های بسته و جدایی‌ها و مصدومیت‌های غیرمنتظره هم باعث تغییر در دیدگاهش نشد. مسلمان رفت و مرور زمان نشان داد وسط محرومیت هم می‌شود تصمیم نقل‌وانتقالاتی درست گرفت. پرسپولیس بدون مهندس قد کشید، یکدل‌تر شد و کارش به جایی رسید که آن بانوی میانسال هوادار در فرودگاه اصفهان گرشاسبی را به جان بچه‌اش قسم داد که دیگر امثال اینها را به تیم برنگرداند. محسن اما، سیراب‌شده از آن درخشش کوتاه‌مدت و گذرا، به استراحت در اصفهان مشغول شد. روزی که امید نمازی یک کاغذ از جیبش درآورد و به خبرنگاران گفت محسن در تیمش حتی از یک نفر هم بیشتر ندویده، انگار روزگار در قامت قاضی عادل، چکش را روی میز کوبید و حکمش را اعلام کرد؛ تمام!

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :