![دماوند یا دنباوند؟](/img/newspaper_pages/1397/10%20DEY/06/roz%20haftom/E%20L%20S%20A/0309.jpg)
این نام از کجا آمده است؟
دماوند یا دنباوند؟
![دماوند یا دنباوند؟](/img/newspaper_pages/1397/10%20DEY/06/roz%20haftom/E%20L%20S%20A/0309.jpg)
دماوند یا دنباوند به معنی «دارای دمه و دود و بخار» است؛ کوهی که آتشفشان دارد. بلندترین قله سلسله جبال البرز است که بنا بر برخی روایات در گرشاسبنامه، فریدون ضحاک را در آنجا زندانی کرده است که همین حالا هم در بند است:
فریدون فرخ به گرز نبرد
ز ضحاک تازی برآورد گَرد
ببردش به کوه دماوند پست
به جایش به تخت شهی برنشست
فردوسی هم به همین مسئله اشاره دارد:
بیاورد ضحاک را چون نَوَند
به کوه دماوند کردش به بند
عوام نیز معتقدند که سلیمان یکی از دیوان را که صَخر جِنی (سنگ سرکش) نام داشت در آنجا زندانی کرد. میگویند بر قله دماوند زمین هموار است و از چاهی که بر فراز آن قرار دارد روشنی بیرون میآید. نام دماوند در تورات هم آمده و صورت کهن آشوری آن «بکین» است. در داستانهای قدیمی، دنباوند یا همان دماوند را پایان دنیا میدانستهاند و بیشتر روایات منسوب به البرز به دماوند نیز منسوب شدهاند:
ناصرخسرو سروده است؛ ز بیداری سَمَر گشتهست ضحاک/ که گویند اوست در بند دماوند.
خاقانی هم گفته: گو نیست به جور، کم ز ضحاک/ نی زندانت کم از دماوند. یا: اوست فریدون ظفر، بل که دماوند حلم/ عالم ضحاکفعل، بسته چاهش سزد. دماوند، همانند بابل از قدیم محل سحر و جادو معروف بودهاند. خاقانی میسراید: به چیست گویی سِحرِ حلال در ره شعر/ چنان نمایم کز مای یا دماوندم. یا: در طره آن قند لب آویز که مژگانش/ دارد صف جادوی دماوند شکسته. قاآنی هم گفته است: آن فریدون به دماوند اگر برد پناه/ این فریدون ز دماوند برانگیخت غبار.
گاهی هم از دماوند بهعنوان مظهر عظمت و بزرگی یادشده است. نظامی سروده است: به شخص کوه، پیکرکوه میکند/ غمی در پیش، چون کوه دماوند. ملکالشعرای بهار هم قصیده محکم و مفصلی در باب این کوه اساطیری سروده است به مطلع: ای دیو سپید پای در بند/ ای گنبد گیتی ای دماوند.