
خبرنگاران همشهری از استانهای شمالی نوار ساحلی گزارش میدهند
کنار ساحل زباله میروید

گروه گزارش استانها:
کمتر کسی هست که لذت قدم زدن، خوردن بلال ، جگر و آش در ساحل خزر را با چیزی عوض کند اما همه اینها به شرطی دلخواه است که چشمانداز، آبی بیکران باشد و گوش ماهی و موج و آرامش ؛ در حالی که این روزها چشماندازی این چنین دلانگیز، حتی در فصول سرد سال تبدیل به خاطره مشترک میلیونها ایرانی شده و کمتر ساحلی هست که بشود در آن خاطرهای ماندگار ساخت. اغلب سواحل یا مملو از زباله هستند و یا بهعنوان نقاط خطرساز معرفی شدهاند.
همه میدانیم که حال خزر خوب نیست ولی فقط افسوس میخوریم و بسیاری از ما حتی اصول اولیه گردشگری را رعایت نمیکنیم. گواه این ادعا انبوه زبالههای رها شده در ساحل و دریاست. کارشناسان، مسائل مختلف ازجمله تراکم جمعیت در حاشیه خزر، انبوه مسافران و توسعه گردشگری بدون فراهم بودن زیرساختها، نبود مدیریت جامع در بخش فاضلابهای شهری، پسماندها، زبالههای صنعتی، خانگی و کشاورزی و نیز دفع پسماند و روش نادرست آن را عمدهترین دلایل آلودگی خزر میدانند که نهتنها چشمانداز گردشگری این ساحل را به خطر انداخته بلکه باعث تهدید حیات موجودات آبزی آن ازجمله فک خزری و ماهیان خاویاری شده است.
سه استان و یک مشکل
هر سه استان شمالی نوار ساحلی مسائلی کم و بیش مشابه دارند. استان گلستان با وجود مسافر کمتر ،باز هم آلود هاست، مازندران در دسترسترین استان برای پایتختنشینان، مملو از مشکلات در بخش زباله و پسماند است و گیلان هم وضعیتی کمابیش شبیه مازندران دارد. یعنی سه استان با مشکلی مشابه درگیرند که بیتوجهی و غفلت از این وضیعت، آینده خزر را بهطور جدی تهدید میکند و به گفته کارشناسان ادامه این وضعیت نه تنها برای دریای خزر، جنگل و انسانها که برای کره زمین خطر آفرین است.
گلستان، شرقیترین استان حاشیه خزر، کمترین سهم از نوار ساحلی خطه سبز را بهخود اختصاص داده است. بهرغم نبود امکانات و زیرساخت، بسیاری برای تجربه آرامش خزر، به سواحل شرقی آن سفر میکنند و اغلب مقصدها آشوراده است. 15دقیقه قایقسواری و بعد هم کمی پیادهروی در تنها جزیره خزر هر کسی را وسوسه میکند که یکبار «آشورادهگردی» و «پرندهنگری» را فارغ از فقدان امکانات، تجربه کند و به همین دلیل گرچه این استان به اندازه نیمی از استان همجوار خود هم مسافر ندارد اما زباله در سواحل آن تلنبار است. تازه این همه ماجرا نیست؛ این بخش ساحل مشکل پسروی آب، بوی آزاردهنده در خلیج گرگان و مرگ دسته جمعی ماهیان را نیز بارها تجربه کرده است.
سواحل گلستان از نظر امکانات بسیار فقیر است. یوسف بسنجده، مدیرکل دفتر هماهنگی امور اقتصادی و بینالملل استانداری گلستان با ابراز نگرانی نسبت به پسروی آب، میگوید که 8پروژه گردشگری در گلستان کلید زده شده که اغلب ناکام مانده و این نابسامانی در اجرای پروژهها، باعث شده متولی خاصی برای زبالهها وجود نداشته باشد.
به سرنوشت غرب خزر دچار میشویم
یک گروه محیطزیستی غیررسمی مشغول پاکسازی ساحل هستند. سمیرا احمدی یک کیسه زباله پُر تحویل مدیر گروه میدهد و میگوید: «گرچه میزان زبالهها کمتر است ولی تنها علت آن،حضور گردشگران کمتر بهدلیل امکانات محدود و دسترسی سختتر است. با این حال بیشتر ایام سال، سواحل گلستان هم مملو از زباله است». مرتضی رسولی از فعالان محیطزیستی توضیح میدهد: «جزیره بسیار آلوده است چرا که مردم و دستگاههای مستقر در جزیره، زبالهها و وسیلههای از کارافتاده خود را در محیط رها کردهاند».
به سراغ عبدالرضا چراغعلی، مدیرکل اجتماعی استانداری گلستان رفتیم که چندی قبل در نشستی نسبت به وضعیت سواحل استان گله کرده بود. چراغعلی از حضور 11میلیون گردشگر طی سال گذشته در سواحل گلستان خبر میدهد و میگوید: «3شهرستان بندرگز، ترکمن و گمیشان ،ساحلی بکر و دستنخورده دارند که در انحصار ارگان و سازمانی نیست و امکاناتی هم ندارد. با این همه مسئولان چندین دستگاه جتاسکی و قایق به شهرستانهای ساحلی گلستان دادهاند و چون ساحل، فاقد امکانات تاسیساتی و زیربنایی مناسب است، وقتی گردشگری میآید آنچه بر جای میماند زباله است و آلودگی و آشفتگی. اگر روند همینطور بماند مانند سواحل غربی کاسپین دچار بحران خواهیم شد».
سواحل مازندران؛ بحرانیترین سواحل شمال
مازندران بیشترین سهم ساحلی را از خزر دارد و البته بیشترین میزان انباشت زباله و آلودگی را؛ تا جایی که سواحل میانکاله و چپکرود جویبار هم که مثلا تمیزترین مناطق ساحلی این استان هستند عاری از مشکل نیستند. در مازندران علاوه بر انبوه زبالههایی که گردشگران بر جای میگذارند موضوع دپوی زباله در ساحل نیز بر مشکلات افزوده است.
«وقتی مرکز دپو و دفن زباله در فاصله چند متری ساحل قرار دارد بدیهی است که چهره نازیبایی از ساحل ببینیم.» اینها بخشی از سخنان فربد فخاری، دبیرکمیته پسماند محیطزیست و عضو کمیته تخصصی پسماند مازندران است که کارشناس مسئول آلودگی آب و خاک هم هست. فخاری میگوید: «محل دپوی موقت زباله در محمودآباد و عباسآباد نزدیک ساحل است و بزرگترین مشکل این محل، نداشتن سیستم تصفیه شیرابههاست. البته حجم عظیم مسافران و نیز جمعیت استان و کمبود بودجه و امکانات این وضع را رقم زده است».
به گفته وی27مرکز دفن زباله در مازندران وجود دارد که 11مرکز آن، مجوز دارند. زبالهها در ساحل دپو میشوند و علت عمده آن نبود زمین کافی عنوان میشود. مصداق بارز این وضعیت محمودآباد است که مقصد بسیاری از گردشگران است و زمین برای دفن زباله ندارد. تنها در مازندران در 6ماه اول سال تا 3برابر آمارهای اعلام شده (3100تن در روز) زباله توسط گردشگران تولید میشود. فخاری درمورد جمعآوری این حجم زباله که تنها توسط گردشگران تولید میشود، میگوید: «براساس ماده7قانون پسماندها، شهرداری، دهیاری و بخشداریها مسئول نظافت سواحل هستند اما توان آنها باحجم انبوه زباله برابری نمیکند».
مردم بومی هم مقصرند
مریمالسادات موسوی، رئیس اداره محیطزیست دریایی اداره کل محیطزیست مازندران، درمورد علل آلودگی سواحل مازندران نگاه دیگری دارد و میگوید: «مهمترین بخش آلودگی سواحل، مربوط به آلودگی ناشی از فاضلابهای شهری و روستایی است که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم، وارد رودخانهها میشود و سپس به دریا و بعد به سواحل راه پیدا میکند؛ اینها را اضافه کنید به دیگر مشکلات خزر. تازه مشکل فقط زبالههای مردم نیست؛ برخی از واحدهای صنعتی و خدماتی در 3کیلومتری خط ساحلی بهصورت غیرقانونی اقدام به ریختن فاضلاب و زباله به درون رودخانهها و دریا میکنند که بخشی در دریا میماند و بخشی نیز توسط دریا به ساحل میآید».
پیمان بازدیدی، مدیرعامل مؤسسه محیطزیستی مردم نهاد «سرزمین ایدهآل» یکی از فعالترین سمنهای محیطزیستی در نوار ساحلی شمال کشوراست. فعالان این مؤسسه گیلانی، سالانه چندین بار ساحل را پاکسازی میکنند و عمده فعالیت آنها به زمان اوج مسافرتها به شمال کشور بازمیگردد. بازدیدی میگوید: «بخش عمده آلودگی ساحل به حضور انبوه گردشگران و نبود زیرساخت بازمیگردد اما مهمتر از اینها نبود متولی خاص برای ساحل است؛ مثلا عنوان رئیس ستاد سواحل بیهوده است و باید نهاد یا سازمان خاصی متولی باشد.
منابع طبیعی و محیطزیست بر آلودگی نظارت دارند اما در حد اخطار و جلوگیری. در گیلان سازمان منطقه آزادانزلی خودمختار است و برای خود اقدام میکند؛بخشی از کار را هم دهیاریها و بخشی را شهرداریها دنبال میکنند؛ درحالیکه سازوکاری نیاز است که با مطالعه، سواحل را ظرفیتسنجی و براساس امکانات، گردشگران بتوانند از ساحل استفاده کنند. بیتعارف اکنون مسئله از مشکل و معضل عبور کرده و با یک بحران جدی روبهروییم».
بازدیدی ادامه میدهد:« این بحران راهحلهای ساده دارد و آن اینکه مدیریت ساحل یکپارچه شود و بودجههای مربوط به آن نیز از یک کانال هزینه شود یا دولت بودجه و متولی تعیین کند و یا اینکه کار را به پیمانکاران خصوصی بسپارد مانند تمام دنیا. البته هماکنون بخشی از سواحل به بخش خصوصی سپرده شده که بخشی از ساحل حاجی بکنده، امینآباد و پارک جنگلی سراوان از آن دست است».
این فعال محیط زیست میگوید:« البته که با جمع کردن زباله مشکل حل نمیشود اما مردم با کارگروهی آشنا و درگیر موضوع میشوند. درواقع کار ما یک نوع اعتراض مدنی آرام برای مطالبه حقوق شهروندی خودمان است و تلاش میکنیم شوری راه بیفتد که شعور بشود». وی از طرحی میگوید به نام «پایگاه محیطزیستی روستا» که یکی از اهدافش آموزش روستاییان در بحث زباله، شکار، مخاطرات محیطزیستی و... است و هماکنون در چند روستا بهصورت پایلوت در حال اجراست که درصورت عملیشدن میتواند بخشی از طرح نجات بخشی سواحل از زباله باشد.
اگر بخواهیم، تمیزترین سواحل دنیا از آن ماست
امیدرضا نژادعلی، مخترع ساحلروب هم دستگاهی ساخته که خاص رفت و روب ساحل است. نژادعلی میگوید: «ساحل روب» که تیرماه امسال، به ثبت رسیده با قابلیت پاکسازی ساحل، زمین چمن و اتوبانها طراحی شده اما کارایی اصلی آن در پاکسازی سواحل است؛ چرا که میتواند زبالههای بسیار ریز مانند پوست تخمه و تهسیگار را نیز پاکسازی کند. این دستگاه تا عمق 15سانتیمتری زمین نفوذ میکند و بعد از تفکیک زباله، ماسه را به ساحل برمیگرداند. این دستگاه قادر به پاکسازی 10هکتار از ساحل در هر ساعت است و تاکنون چندین بار هم مورد استفاده واقع شده و در یک نوبت 20هکتار از سواحل محمودآباد را بهصورت آزمایشی پاکسازی کرده است.
پیمان بازدیدی: بخش عمده آلودگی ساحل به حضور انبوه گردشگران و نبود زیرساخت بازمیگردد اما مهمتر از اینها نبود متولی خاص برای ساحل است؛ مثلا عنوان رئیس ستاد سواحل بیهوده است و باید نهاد یا سازمان خاصی متولی باشد. منابع طبیعی و محیطزیست بر آلودگی نظارت دارند اما در حد اخطار و جلوگیری
مردم شاکیاند
مردم ساحل نشین، هم از مسافران گله دارند و هم از مسئولان شاکیاند. زهرا قربانپور یکی از ساکنان بابلسر در این زمینه به خبرنگار همشهری میگوید: مسافران، ساحل را خانه خودشان بدانند و اجازه ندهند پس از رفتنشان زبالهای بر جای بماند. مسئولان هم برای زبالهها فکری کنند. در برخی شهرها مثل محمودآباد، محل دفن و دپوی زباله آنقدر نزدیک ساحل است که واقعا نمیتوان در آن مناطق حتی نفس کشید چه رسد به تماشای ساحل و اقامت کردن!
هلندیهایی که ساحل مازندران را نظافت کردند
محمدرضا درزی، صیاد،منجی غریق و قایقران که در اغلب نقاط پهنه خزر بوده است و آن را همانند کف دستش میشناسد میگوید: در سالهای اخیر تا بهخاطر دارم ساحل کثیف بوده و در آلودگی آن همه مقصرند؛ از ساکنان کنار رودخانهها، مهمانسراها، ویلاها و صنایع گرفته تا مردم و البته اصلیترین عامل مردمی هستند که برای تفریح به ساحل میآیند.
مردم ما به فکر نیستند اما چندی قبل تعدادی گردشگر هلندی به ساحل آمدند و با دیدن وضعیت ساحل با کیسه زبالههایی که خودشان خریدند، شروع به پاکسازی کل ساحل کردند و بعد در گوشهای کنار ساحل اقامت کردند. واقعا خارجیها راجع به ما چه خواهند گفت؟ شهرداری یا دهیاری هفتهای یکی،دوبار ساحل را نظافت میکنند اما نبود فرهنگ باعث غرقشدن خزر در زباله خواهد شد.
نگین درخشان سواحل گیلان، غرق در زباله
علی اخوان، از ساکنان استان گیلان است که امسال بر حسب اجبار و بهدلیل شکستگی دنده و نیاز به استراحت، یک ماهی را در یکی از سواحل گیلان گذرانده است.
او به خبرنگار همشهری میگوید: ساحل حاجی بکنده که من در آن بودم، واقعا کثیفترین ساحل موجود در شمال بود. در چشمانداز محل اقامت من انبوه مسافران و گردشگران بودند و البته انبوه زباله. یک روز خانوادهای هنگام ترک ساحل پوست هندوانه و تخمه جای گذاشتند.
به آنها تذکر دوستانه دادم اما حرفم را نشنیده گرفتند. خودم زبالههایشان را برداشتم و به طرف سطل زباله که البته چندبرابر ظرفیتش سرریز شده بود رفتم که یکی از اعضای همان خانواده آمد و آن را از دستم گرفت و تشکری کرد و رفت. میخواهم بگویم که میتوان فرهنگسازی کرد چون بیشترین بخش این معضل، فرهنگی است.
کارشناسان چه میگویند؟
فرهنگسازی یک دهه زمان میخواهد
سوده مظاهری، کارشناس ارشد آلودگی و حفاظت از محیطزیست دریاست. او تأکید میکند که برای مدیریت بهینه مشکل زباله بهطور کلی نیاز به «جمعآوری زباله، مراکز تحویل زباله، سیستم نظارتی بر کل این پروسه و همچنین سیستم بازیافت» است که این پروسه زمانبر و پرهزینه و نیازمند حداقل 10سال زمان است.
مظاهری معتقد است استفاده از الگوی آلمان در بحث زباله میتواند راهگشا باشد. وی میگوید: «در کلن آلمان حدود 10سال طول کشید تا مردم به اهمیت مسئله نریختن زباله، تفکیک آن و رعایت اصول دفع زباله پیبردند. در آلمان و بسیاری از دیگر کشورها، قسمتی از هزینه دفع زباله از طریق شهروندان در قالب پرداخت مالیات تأمین میشود که همین امر تقویت مسئولیت پذیری مردم را بهدنبال دارد».
زباله فقط معضل شمال کشور نیست
رامین نورقلیپور، عضو هیأت رئیسه مجمع نمایندگان استان گلستان در این زمینه میگوید:« نهتنها دفع زباله در استانهای ساحلی غیراصولی است بلکه مطالعات کاربردی انجام گرفته در گذشته هم مورد استفاده قرار نمیگیرد. جدای بحث آلودگی زباله و نقش مردم، مسئولان نیز باید نسبت به نظارت و اقدامی اساسی برای حل معضل زباله در استانهای شمالی جدی باشند. دفع غیراصولی و غیربهداشتی زباله نهتنها در استانهای شمالی بلکه در کل کشور بهدلیل کمبود یا نبود مکان مناسب ، به معضلی تبدیل شده و نسبت به مطالعه کاربردی جهت مکانیابی مناسب برای دپوی زباله غفلت شده است».
حل بحران زباله عزم ملی میطلبد
علیمحمد شاعری، سخنگوی کمیسیون کشاورزی و عضو مجمع نمایندگان استان مازندران وضعیت زبالههای شمال- چه در جنگل و چه در حاشیه ساحل- را بسیار بحرانی میداند و میگوید:« جدا از زبالههای گردشگران، تخلیه زبالههای عفونی بیمارستانها و مراکز درمانی در رودخانههای منتهی به دریای خزر و سواحل آن فاجعهای بزرگ و جنایتی نابخشودنی را رقم زده است».
وی میافزاید:« روزانه هزاران تن پسماند خانگی، صنعتی و بیمارستانی در استانهای شمالی تولید شده و بهصورت غیربهداشتی دفع میشود که شیرابههای حاصل از آنها آبهای سطحی، زیرزمینی و دریای خزر را آلوده میکند. این، غیر از زبالههایی است که توسط مهمانان استان برجای میماند و راهی جز عزم ملی برای حل این معضل در استانهای شمالی وجود ندارد».
فاضلابها در بحث زبالهها نادیده گرفته میشوند
نماینده مردم آستارا در مجلس نیز بیشترین آلودگی سواحل دریای خزر را ناشی از فاضلابهای صنعتی و خانگی میداند و میگوید:« فاضلابهای صنعتی و خانگی استانهای شمالی پس از ورود به رودخانهها به دریای خزر می ریزد و دریا براساس طبیعت خود بخشی از این زبالهها را به ساحل برمیگرداند و بخشی در دریا میماند که خود موضوعی جداگانه است». ولی داداشی تأکید میکند که ورود فاضلاب های خانگی و صنعتی به دریای خزر تهدیدی جدی برای نسل آبزیان محسوب می شود و یکی از اقدامات پیشگیرانه برای بهبود وضعیت زیستمحیطی دریای خزر، سیستماتیک و مکانیزه کردن دفع فاضلاب است.
وی یادآوری میکند: «70درصد آلودگی خزر در ساحل و دریا بهدلیل ورود فاضلابهاست و علاوه بر معضل ورود فاضلاب به دریا با انباشت و دپوی زباله در سواحل دریای خزر نیز مواجه هستیم و اگر فکری برای حل معضل زباله نکنیم باید اندک اندک منتظر شمال کویری باشیم».
با افزایش امکانات دسترسی به شمال و حضور سالانه بیش از 15میلیون گردشگر تنها در استان مازندران، شکی نیست که با رها شدن موضوع به حال خود، وضعیت بدتر خواهد شد و این امر جدا از مسائل زیستمحیطی در سطح ملی و تأثیر بر گردشگری منطقه، بر وضعیت سلامت مردم ساحلنشین نیز اثر میگذارد و انواع بیماریها و آلرژیها در میان ساحلنشینان را افزون میکند. اینکه فرهنگسازی برای تولیدکمتر زباله، جمعآوری آن، رها نکردن در طبیعت و مسئولیتپذیر بودن در مقابل زبالههای تولیدی نیازی قطعی است، جای بحث ندارد، اما بهنظر میرسد سپردن سواحل بهدست پیمانکاران متعهد، بازکردن جایی برای پرداخت مالیات زباله، تولید کمتر زباله، جمعآوری سریع و مدرن آن و تبدیل زبالهها به انرژی ،از موضوعاتی است که باید در دستورکار مردم و مسئولان باشد تا نهتنها دریای خزر و جنگل و انسانها که کره زمین نفس بکشد و زنده بماند. میتوان از ظرفیت فضاهای مجازی نیز برای فرهنگسازی بیشترین بهره را برد.