مدیران شرکت، مرد بدهکار را ربودند
زوجی جوان که مدیران شرکتی بودند بهخاطر طلب 50میلیونی، مرد بدهکار را ربودند تا به پولشان برسند اما خودشان گیر افتادند. به گزارش همشهری، چند روز پیش زن و شوهری به دادسرای عمومی رفتند و از مرد آشنایی شکایت کردند. زن جوان در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من به همراه همسر و برادرهمسرم، شرکتی دایر کردیم و در زمینه صادرات و واردات کار میکنیم. چند وقت پیش مرد آشنایی به شرکت آمد و برای یک معامله، چک 50میلیون تومانی در اختیارمان قرار داد. ما اجناس را برای مرد آشنا فرستادیم اما چکی که به ما تحویل داده بود در موعد مقرر وصول نشد. برای همین چک را برگشت زده و تصمیم به شکایت گرفتیم.
ملاقات اتفاقی
با اعلام این شکایت، حکم جلب مرد آشنا صادر شد اما او آدرس خانهاش را تغییر داده و هیچ ردی از او در دست نبود. همچنان که بررسیها در این خصوص ادامه داشت، هفته گذشته زن جوان که به همراه شوهر و برادر همسرش سوار بر پرایدی در یکی از خیابانهای مرکز تهران بودند بهصورت اتفاقی، مرد آشنا را دیدند. آنها به سمت وی رفتند و با تهدید و زور او را سوار ماشین خود کردند. در بین راه از او خواستند تا هرطور شده پول را جور کند اما در نهایت زن جوان و دو برادر، به سمت اسلامشهر رفتند و مرد بدهکار را تحویل پلیس دادند.
شکایت دیگر
بهدنبال این ماجرا، مرد بدهکار بازداشت شد اما پس ازآن با قرار قانونی آزاد شده و با مراجعه به دادسرای جنایی تهران، شکایت آدمربایی علیه زوج جوان (مدیران شرکت) را مطرح کرد. وی به قاضی بخشوده، بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران گفت: من در جریان معاملهای 50میلیون تومان به زن جوان که مدیر شرکت بود و اعضای هیأت مدیره که شوهر و برادرشوهرش بودند، بدهکار شدم. در تکاپو بودم تا این پول را جور کنم که روز حادثه اتفاقی زن جوان را به همراه شوهر و برادرشوهرش در خیابان دیدم. آنها به زور مرا سوار ماشینشان کرده و ربودند. در بین راه با تهدید گوشی موبایل و 11میلیون تومان پول نقدی که همراهم بود را سرقت کردند. آنها مدام مرا مورد ضرب و شتم قرار میدادند تا اینکه به اسلامشهر رسیدیم و بعد مرا تحویل پلیس دادند.
با اعلام این شکایت، مأموران زن جوان را بازداشت کردند که او منکر سرقت شد اما قبول کرد که مرد آشنا را با اجبار و تهدید سوار ماشین خود کردند تا او را به پلیس تحویل بدهند و به پولشان برسند. وی در تحقیقات گفت: وقتی چک 50میلیونی مرد آشنا برگشت خورد دیگر خبری از او نداشتیم و او محل زندگیاش را هم تغییر داده بود تا اینکه بهصورت اتفاقی وی را در خیابان دیدیم. او را به زور به داخل ماشینمان بردیم تا با حکم جلبی که از او داشتیم، مرد بدهکار را تحویل پلیس بدهیم. وقتی همسرم و برادرم با او درگیر شدند، گوشی موبایل مرد جوان روی زمین افتاد که من آن را برداشتم و میخواستم در اداره پلیس به او تحویل بدهم اما فراموش کردم. ضمن اینکه مرد بدهکار ادعا کرده ما 11میلیون تومان پول نقد وی را سرقت کردیم که این حرفهای او دروغ است و ما سرقتی انجام ندادیم. در بین راه هم مدام از او میخواستیم تا 50میلیون تومان را جور کند اما او مدعی بود که آهی در بساط ندارد.
پس از گفتههای زن جوان، قاضی جنایی دستور بازداشت وی را صادر کرد. این در حالی است که برادرشوهر این زن وقتی برای پیگیری وضعیت پرونده همسر برادرش به دادسرا رفته بود، وی نیز با دستور قاضی بازداشت شد. ضمن اینکه تحقیقات برای دستگیری سومین متهم(همسر زن جوان) ادامه دارد.