باران در سینما چگونه بهکار گرفته میشود؟
تلطیف یا تهدید؟
از باران عشق تا کشتهشدن زیر رگبار شدید فاصله زیادی است. باران در سینما همانقدر که رمانتیک است میتواند نشانه تهدید هم باشد
مسعود پویا
باران این نشانه رحمت الهی چه کارکردی در فیلمها دارد؟ بارانی که هم بر حس و حال عاشقانه شخصیتها میافزاید و فضا را لطیف میکند و هم میتواند بهعنوان عنصری که تنش و تعلیق صحنه را افزایش میدهد، بهکارگرفته شود. بارانی که هم پای ثابت فیلمهای عاشقانه است و جان میدهد برای سکانسهای 2نفره و هم یکی از نشانههای اصلی فیلم نوآر است و جانکندن زیر باران شدید را در سینما فراوان دیدهایم. نشانهشناسی باران در سینما قصه مفصلی است و بسیار فراتر از حوصله این نوشته کوتاه و گذرا که تنها قطرهای از دریاست.
در خدمت افزایش تنش
باران بهعنوان عنصری که بر تنش حاکم به صحنه میافزاید بارها در فیلمها بهکار گرفته شده است. در حافظه تصویریمان سکانسهای بسیاری را بهخاطر میآوریم که درگیری در زیر باران اوج گرفته و گویی هدف قطراتی که از آسمان نازل میشود، افزایش تنش حاکم بر صحنه است. میان انبوه فیلمها و سکانسها با کارکرد مورد اشاره فصل فینال «هفت سامورایی» جلوهای تابناک و بهیادماندنی دارد. آکیرا کوروساوا در شاهکارش بارها از فضای ابری و باران بهشکلی هنرمندانه بهره میگیرد که اوجش سکانس دوئل نهایی میان ساموراییها و راهزنان است.
این سکانس که شاهکار دکوپاژی خلاقانه و تدوینی پویا و درخشان است، بیش از هر چیز با ریزش شدید باران در خاطره ما ثبت شده است. گویی بدون این باران شدید درگیری میان ساموراییها و راهزنان نمیتواند آن جلوه و تاثیر تکاندهندهاش را به تماشاگر بگذارد. دو گروه قهرمانان و ضدقهرمانان در گل و لای و زیر ریزش رگبار به جان هم میافتند و دوربین کوروساوا استادانه همراهیشان میکند.
کارکرد زیباییشناسانه باران در این سکانس، جز تصاویر خیرهکننده، باند صوتی صحنه را هم غنی کرده است. صدای ریزش باران شدید در ترکیب با فریادهای افراد درگیر و نوای ضربات شمشیر، بر تنش و تعلیق حاکم بر صحنه میافزاید. شکست راهزنان از ساموراییها جلوهای حماسی دارد و غنای صوتی و بصری سکانس، حاصل نبوغ کوروساوا در پرداخت سینمایی و بهره بسیار درخشانش از باران است.
خلق موقعیت کمیک با استفاده از باران
در سکانس معروفی از «پول رو وردار و فرار کن»، وودیآلن شوخی جالب توجه و بامزهای با ریزش باران انجام داده است. فصلی که آنقدر از تلویزیون و در قالب برنامههای سینمای کمدی پخش شده که اگر این فیلم قدیمی وودی آلن را ندیده باشید، احتمالا این سکانس را دیدهاید. جایی که وودیآلن در زندان گیر افتاده و برای رهایی با صابون اسلحهای میسازد و با استفاده از واکس آن را به رنگ تیره درمیآورد. همه چیز طبق نقشه پیش میرود و مامور زندان با تهدید مسلحانه وودی آلن درِ سلول را برایش باز میکند. بقیه مراحل فرار هم با موفقیت همراه است تا جایی که وودی آلن و ماموری که جلویش در حال حرکت است وارد حیاط زندان میشوند. باران بیموقعی که میآید باعث میشود اسلحه قلابی وودی آلن کف کند و متهم دوباره بهجای اولش بازگردانده شود. پول رو وردار و فرار کن از ساختههای اولیه سازندهاش است و با عناصر کمدی فراوان و شوخیهای بامزه تماشاگرش را سر ذوق میآورد. هنوز خبری از وودی آلن فیلسوف و متفکر نیست و نهایت سعی فیلمساز خنداندن مخاطب است.
ایده ساخت اسلحه از صابون و بعد از ریزش باران، هم شوخی سنجیدهای از کار درآمده و هم در استفاده از عنصر باران خلاقانه و همسو با پرداخت کمیک صحنه و لحن کلی اثر بهعنوان یک کمدی بامزه و بیشیلهپیله است.
باران عشق
آیا بارش باران در فیلمهای عاشقانه به افزایش حال و هوای رمانتیک منجر میشود؟ به شهادت انبوه فیلمهای عاشقانهای که از باران با چنین هدفی استفاده کردهاند ظاهرا باید به این پرسش پاسخ مثبتی داد.
حضور کاراکترهای عاشق در چشمانداز معمولا زیبای طبیعت وقتی با بارش باران همراه میشود، صحنه، لطیفتر و عاشقانهتر میشود. «قصه عشق» به کارگردانی آرتور هیلر بهعنوان عاشقانه بسیار پرفروش دهه70، فیلم منتقدپسندی نیست ولی تماشاگر در ادوار مختلف با این اثر رمانتیک و زیادی احساساتی ارتباط برقرار کرد.
ماجرای اولیور بارت (رایان اونیل) جوان پولداری که با جنی کاویلری دانشجوی فقیر (الی مکگرا) آشنا و شیفتهاش میشود و با وجود مخالفت پدرش با او ازدواج میکند، همان قصه که عشق میان فقیر و غنی است که اینجا برای تماشاگر متقاعدکننده و جذاب از کار درآمده. ماجرای بیماری و مرگ دختر هم بهجای رمانتیک بودن بیشتر سانتیمانتال است. جمله معروف «عشق یعنی هیچ وقت نگی متاسفم» هم با وجود شهرت فراوانش فاقد ظرافت و حتی کارکرد در دل فیلم است. با این همه قصه عشق، فیلمی بسیار محبوب است و بخشی از محبوبیت را مدیون سکانسهای عاشقانهاش است. بهخصوص جایی که رایان اونیل و الی مکگرا در چشماندازی از طبیعت زیبا حضور دارند و قطرات باران که بر سر و روی زوج عاشق میریزد، گویی به حسوحال عاشقانه اثر میافزاید. این باران عشق با همراهی موسیقی متن فرانسیس له، در دهه70 بسیار محبوب شد و خوب فروخت.