
بوش پدر میراثدار ریگان

فریدون مجلسی | تحلیلگر روابط بینالملل
دوره ریاستجمهوری جورج بوش پدر را باید ادامه دوران ریاستجمهوری رونالد ریگان دانست. بوش پدر معاون ریگان بود و پیروزیاش در انتخابات را هم مدیون او بود. در واقع بسیاری از رویدادهایی که در دوره ریاستجمهوری بوش پدر رخ داد، در دوره ریگان آغاز شده بود؛ رفتوآمدهایی که در سطح سران آمریکا و شوروی شکل گرفت در دوره ریگان آغاز شد و روند تحولات در نهایت در دوره بوش پدر به فروپاشی اتحاد شوروی بهعنوان اتفاق بزرگ قرن بیستم پس از جنگهای جهانی منجر شد.
غیر از این واقعه مهم تاریخ سیاسی جهان، جنگ خلیجفارس نیز در دوره بوش رخ داد که آن را باید واکنش طبیعی آمریکا در مقابل زیادهرویهای صدام حسین دانست. صدام همیشه وابسته به شوروی بود و در شرایطی که پشتوانه خود را از دست داده بود، اشتباه بزرگی کرد و علیه کویت دست به اقدام نظامی زد. اقدام عراق واکنش شدید آمریکا را بهدنبال داشت اما بوش پدر کار او را تمام نکرد. آن زمان بهرغم کشتاری که صدام در میان شیعیان جنوب عراق انجام داد، آمریکاییها تعقیب او را ادامه ندادند. این در شرایطی بود که بسیاری از فرماندهان نظامی آمریکا ازجمله نورمن شوارتسکوف که فرماندهی نیروهای ائتلاف را بهعهده داشت، اصرار داشتند که به بغداد حمله کنند و پایان حکومت صدام را رقم بزنند. بوش اما تصورش این بود که با حذف صدام، برنده این ماجرا ایران خواهد بود؛ بنابراین او برخلاف نظر نظامیان، پس از بیرون راندن عراق از کویت تصمیم به توقف عملیات توفان صحرا گرفت. بوش پدر صدام را نیمهجان رها کرد تا اینکه در دوره ریاستجمهوری پسرش، آن نیمهجان باقیمانده هم گرفته شد.
بوش پدر سالها در ردههای مختلف دولت آمریکا ازجمله ریاست سازمان سیا فعالیت کرد و فرد بسیار باتجربهای بود. دوره ریاستجمهوریاش اما به یک دوره محدود شد. دوره بوش پدر با دوره رکود سیاسی جمهوریخواهان و تمایل جامعه آمریکا بهدست به دست شدن قدرت میان آنها و دمکراتها همزمان شد و از این جهت میتوان گفت بوش تا حدودی با بداقبالی سیاسی روبهرو شد. همزمان، آمریکا وارد جنگی شده بود که نظامیان آن را از نظر استراتژیک ضروری میدانستند اما جامعه آمریکا که چندان فاصلهای با جنگ ویتنام نداشت، آماده پذیرفتن آن نبود. اگرچه جنگ با تسلیم صدام تمام شد اما به هر حال اثر منفی خود را در میان رأیدهندگان آمریکایی گذاشته بود.
بوش رقابت نزدیکی با بیل کلینتون داشت اما درست در دورهای مقابل کلینتون قرار گرفت که تودههای مردم که پایگاه اصلی رأی جمهوریخواهان در میان آنهاست، کمترین میزان مشارکت در انتخابات را داشتند. در مقابل، نخبگان فرهنگی آمریکا فعالانه وارد فضای انتخابات شدند و در بسیج آرای مردمی به نفع کلینتون موفق بودند. فارغ از اینها، جایگاه کلینتون در جامعه آمریکا را نباید از یاد برد. او برای بسیاری از مردم آمریکا یادآور جان. اف کندی بود و از این منظر توانسته بود در میان نخبگان جای خود را باز کند. در واقع باید گفت که بوش پدر مقهور کاریزمای کلینتون شد.