آرزو امیرخانی /خبرنگار
مجموعه داستان «مانیا» شامل ۹داستان کوتاه است. «مارگریتا و جیغهایی که مامان میکشید»، «ساقه آفتابگردان»، «شیوا، آذین، نعیمه»، «سر قبر ننهفهیمه»، «فردا زودتر میآید»، «ته کوچه یازدهم»، «زیر نور هالوژن»، «من غلامعلیام، غلامعلی احمدی کلاته» و «تو که غریبه نیستی» عنوان ۹ داستان کوتاهی است که آرزو امیرخانی آنها را با نثری ساده به نگارش درآورده. موضوع اغلب این داستانها معضلات اجتماعی است. نویسنده سعی کرده با تصویرهای ساده و دوری از تکگوییهای رایج در داستاننویسی امروز ایرانی، شخصیتهایی ملموس و روابطی قابل درک برای خواننده فراهم کند. فرم ساده و تأکید نویسنده بر پیشبرد روایت بدون رفتن به حاشیه، ویژگیای است که نویسنده سعی کرده به آن وفادار بماند. در بخشی از داستان مارگریتا و جیغهایی که مامان میکشید میخوانیم: « مامان خندههای بیمورد مرا که میدید با حال خراب میرفت توی هال و بدون اینکه سارا را ببیند جلوی بابا دستهدسته موهاش را میکشید و جیغ میزد. این کار را میکرد که درد کشیدنش را توی زندگی به بابا نشان دهد و بابا که همیشه این موقعها کوتاه میآمد و قبل اینکه از خانه بیرون بزند، داد میزد:
- بس کن فرزانه! باشه حق با توئه...
طوری به مو کشیدنهای مامان نگاه میکرد که انگار دارد لذت میبرد. با همین بازیها هم از حال و احوال آن روزهای من غافل شدند...». این مجموعه بهتازگی از سوی انتشارات شاملو در قطع رقعی و ۱۱۲ صفحه چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
مانیا
در همینه زمینه :