دشمنان مشارکت مردم
حمید رضااسلامی | روزنامهنگار
شوراهای اسلامی شهرها دمکراتیکترین ساختار قانونی کشور ماست و مهمترین محل تجلی مشارکت مردمی. از عمر این شوراها حدود 20سال میگذرد. برای کشوری که سابقه ممتد در استبداد و خوگرفتن به استبداد دارد، این طول عمر آنچنان نیست که توقع داشته باشیم روندهای انتخاب، امور اجرایی و نظارت به کمال مطلوب رسیده باشد اما این شوراها آرام آرام تجربه کسب میکنند، بر مشکلات قانونی در زمینه ارتباط با سازمان اجرایی شهرداریها از سویی و ساختار دولت و حکومت از سوی دیگر فائق میآیند و عملکرد خود را بهبود میبخشند. این نهالی است که اراده جمعی ایران غرس کرده و لازم است با هوشیاری از آن مراقبت کرده و از آن حمایت کند.
دشمنان شورا و عملکرد شورایی، دشمنان مشارکت مردم و کسانی هستند که از نظارت و شفافیت آسیب دیدهاند. آنها از اینکه مخالفت خود را با اصل شورا علنی کنند، خجالت میکشند بنابراین عملکرد شوراها و ضعفهای احتمالی آن را برجسته کرده و خواهان آنند که مردم را از انتخابهای خود سرخورده و شرمگین سازند. آنها آرزوی روزهایی را دارند که شورا اختیارات خود را به مدیرانی تفویض کرده بود که قراردادهای کلان را بدون هیچ نظارتی با دوستان و همفکران آنها میبست و شهر بدهکار و بدهکارتر میشد.
ناگفته پیداست که مراد این نوشته چشمپوشی بر هر اشتباه یا نقصان عملکرد احتمالی شوراهای شهر و بهویژه شورای اسلامی شهر تهران نیست. شورا و اعضای آن اگر بهدلیل نقص قانون یا مقاومت رویههای سنتی اجرا یا هر عامل دیگری بهترین عملکرد خود را ندارند، مشکلی است که باید خود و با همدلی مردم و کارشناسان بیرون شورا بر آن غلبه کنند. در یک کلام ما مردم باید همراه با شوراها رشد کنیم و شوراها را رشد دهیم.
هجمهای که در روزهای اخیر به شورای اسلامی شهر تهران و روند انتخاب شهردار و نیز 2نامزد نهایی این شورا صورت گرفته، غیرعادی است. ممکن است این روند بهترین روند ممکن نباشد، اما ویژگی مثبت آن، شفافیت آن، مبتنی بر اصول بودن آن و بیرونبودن از دایره زد و بندهای مرسوم است. نامزدهای نهایی شورا اتفاقا از افرادی هستند که شائبه انتخاب حزبی و غیرکارشناسی را مردود نشان میدهند. هر دو جزو مدیران متعهد به اصول کشور هستند. فراموش نکنیم که یکی از این دو، همین چند هفته پیش پست عالی وزارت را بر سر متعهدبودن به اصول خود ترک کرد. او در زمان وزارت خود یکی از ستونهای اصلی فساد را در حوزه نظام مهندسی خراب کرد و احتمالا یکی از مهمترین عیبهای او همین درک درست از بنیانهای فسادآور در سازمان است. نامزد دیگر هم تجربه چندساله در حوزه مدیریت کلانشهرها دارد. هر دوی این نامزدها نسبت به امر خطیر شهرداری پایتخت صاحب دیدگاههای نظری (صرفنظر از اینکه با آنها موافق یا مخالف باشیم) در حوزه شهر هستند.
اینها را گفتم که بازگردم به همان مطلب اساسی اول. بهنظر میرسد مخالفتها با این دو نامزد بهدلیل ضعف یا عملکرد بد آنها یا ناآشنایی آنها با مقوله شهر و شهرداری نیست، مخالفت با آنها بهجز دلیل سیاسی، آنچنان که یک جناح مغلوب در انتخابات همه دستاوردها یا فعالیتهای جناح غالب را زیر سؤال میبرد، آن است که مردم را نسبت به استفاده از حق خود برای انتخاب مردد کند. آنها که در لوای تندرو یا اصولگرا و حتی با چاشنی اصلاحطلبی با روند دمکراتیک انتخاب شهردار مخالفت میکنند، در واقع مایلند این پیام به مردم و کسانی که رأی دادهاند، منتقل شود که نظام شورایی و روندهای آن نتیجهای بدتر از نظام انتصابی و فرمایشی دارد.
در بین نهادهای انتخابی کشور اگر نهادی باشد که قابلیت بهبود عملکرد، رفع نقص و جلب مشارکت بیشتر و نهایتا امیدوارکردن مردم به آینده را درون خود داشته باشد، همین شوراهای شهر و روستاست. این ظرفیت همچنین مسئولیت سنگینی را بر دوش اعضای شوراها قرار میدهد تا با تلاش بیشائبه و همفکری، نهراسیدن از تهدیدها و متعهدماندن به روندهای مردمسالارانه، امید مردم را ناامید نکنند. از مخالفان قدرت مردم عجیب نیست که ساعتی از ردصلاحیت نامزدها به دروغ خبر دهند و ساعتی از ناکارآمدی نامزدها در فلان مسئله بگویند و روی چند ماه بزرگتر یا کوچکتر بودن سن نامزدها هیاهو کنند. از دوستان شورا، قدرت مردم و استراتژی اصلاحطلبی اما بعید است که تحتتأثیر این فضاسازی در حمایت بیدریغ خود از مردمیترین نهاد کشور تردید کنند.