اختلالی که میتواند زندگی را به چالش بکشد اما با یک داروی ساده قابل کنترل است
دو قطب در یک زندگی
سمیرا مرکدی
دکترنادر اباذری/ روانشناس بالینی
لحظهای به اوج حال خوش میکشاند و ثانیهای دیگر به قعر حال بد! بهعنوان یک اختلال شایع روانی شناخته میشود. برخی معتقدند که پیشترها هم به همین نسبت زندگی را مختل میکرده اما با واژههایی مانند دمدمی مزاج، از کنارش میگذشتند. آن زمان بیشترین نمودش پرخاشگری بود ولی بهدلیل تغییر شرایط زندگی حالا به شکلهای دیگری هم خود را نشان میدهد. متن پیش رو درباره زندگی با این اختلال جدی و روبه گسترش است.
عامل متلاشیشدن خانواده
اعتیاد، ریسکهای بزرگ مالی و روابط جنسی متعدد بیشترین نمودهای خطرناک این اختلال در زندگی امروزی است. البته هرکس که دارای اختلال دوقطبی باشد لزوما مرتکب خیانت یا درگیر اعتیاد نمیشود اما آنهایی که گرفتار این موارد شدهاند احتمال زیادی دارد که دوقطبی باشند؛ در واقع مواردی همچون خیانت یا اعتیاد که این روزها به یکی از بزرگترین دغدغههای اجتماعی تبدیل شده و برخوردهای قضایی و پلیسی نتوانسته به رفعش کمک قابلتوجهی کند، میتواند معلول اختلال دوقطبی باشد. همانطور که دکتر نادر اباذری میگوید: «خیانت و اعتیاد یک علامت است. مثل تب که میتواند علامت عفونتی ساده در بدن یا بیماری کبد و هپاتیت و مواردی کشنده باشد. تجربه شخصیام در نتیجه مشاوره با افراد مختلفی که مراجعه میکنند این است که درصد قابل توجهی از خیانتها و اعتیادها که خانواده را متلاشی میکند نتیجه همین اختلال است. بیمارانی دارم که با افراد متعددی ارتباط نامتعارف داشتهاند و در بررسیها مشخص شده که دچار اختلال دوقطبی هستند و با یک قرص ساده و بسیار ارزان تحت کنترل قرار گرفته و پس از شروع درمان حتی یک مورد ارتباط جنسی نامتعارف نداشتهاند». اباذری معتقد است که بسیاری از آسیبهای اجتماعی و مشکلاتی که خانوادهها را متلاشی میکند با مراجعه به متخصصین حوزه بهداشت روان قابل پیشگیری است.
از حال خوب تا حال بد
بالا و پایینشدن خلق را بهعنوان بارزترین نشانه اختلال دوقطبی میشناسیم و درست هم هست اما نه هر بالا و پایینی! همانطور که دکتر اباذری تأکید دارد بالا و پایینشدن خلق، چیز عجیبی نیست اما درصورتی که سیکل طبیعی خود را داشته باشد؛ «اصلا اگر خلق بالا و پایین نشود و فرد خنثی باشد نشانه بیماریهای دیگری مانند اسکیزوفرنی است. پس حال بد، خوب، پرخاشگری، اضطراب و ترس و این موارد طبیعی است. حتی اینکه یک روز بدون دلیل خاصی اوقات شما تلخ باشد عجیب نیست اما خلق افراد دو قطبی که وارد مرحله درمان نشدهاند یا صفر است یا صد ، حد وسط ندارد! این بالا و پایینی در چند ثانیه میتواند اتفاق بیفتد. در واقع خلق چنین فردی یا خوبخوب است یا بد بد و ارتباطی هم به محیط ندارد.»
نشانههای شایع
انرژی خیلی زیاد، گاهی انرژی خیلی پایین، رفتارهای پرخطر جنسی، شاخه به شاخهپریدن، قضاوت معیوب از شرایط و هیجانیشدن غیرعادی از نشانههای شایع این اختلال است. حتی ریسکهای خیلی بزرگ لزوما نشانه شجاعت نیست و بهتر است این موضوع را با یک روانشناس خبره در میان بگذارید. دقت داشته باشید که خودکشی، خودزنی، پرخاشگری، اعتیاد، خیانت، بیهویتی و بیهدفی میتواند جدیترین عواقب بیتوجهی به درمان این اختلال باشد. این توصیه دیگر اباذری است؛ «وقتی فرزندی یا عضوی از خانواده درباره برنامههایی صحبت میکند که هیچ تناسبی با شرایط موجود ندارد او را بلندپرواز نخوانید. مثلا اگر هیچ تحصیلات پزشکیای ندارد اما برای شما از برنامهاش برای درمان یک بیماری خاص صحبت میکند و این رفتارها ادامه دارد فکر نکنید که او یک نابغه خواهد شد؛ به روانشناس مراجعه کنید چون فکر و واقعیت او هماهنگ نیستند و در اختلال دوقطبی هم واقعیت تقریبا کنار میرود.»
اما برای اینکه بتوان بهدرستی دوقطبی بودن را تشخیص داد اباذری معیاری هم ارائه میکند؛ «پریشانی و بدکارکردی دو معیار تشخیص هستند که از این دو، بدکارکردی قطعیتر شما را به نتیجه میرساند. مثلا فرد ضمن داشتن نشانههایی که گفته شد، معمولا بهموقع سر کار نمیرود، از مدرسه جا میماند، بهدلیل ریسکهای عجیب و غیرمنطقی ورشکسته میشود، هیجانی تصمیم میگیرد، مدام شغل تغییر میدهد و به قول معروف از این شاخه به آن شاخه میپرد.» به اعتقاد او این بدکارکردن اگر در کنار علائم دیگر مشاهده شد لازم است به متخصصین حوزه بهداشت روان مراجعه کنید تا درمان بلافاصله شروع شود.
ضرورت دارودرمانی
این اختلال بیشتر جنبه ژنتیک دارد، تشخیص آن هم ساده نیست و درمانی قطعی وجود ندارد اما مانند بیماری دیابت قابل کنترل است. خط اول درمان این اختلال، دارو و البته رواندرمانی برای خود فرد و خانواده مکمل است. دکتر اباذری معتقد است که افراد درگیر، معمولا شناختی از بیماری خود ندارند و برای همین به متخصص مراجعه نمیکنند؛ «75درصد علت این بیماری ژنتیک و بیشتر یک مسئله مغزی است و نوع تربیت هیچ تأثیری در آن ندارد. در هر سنی میتواند بروز پیدا کند اما معمولا قبل از 35سالگی خود را نشان میدهد و از آن بیماریهایی است که هر چه دیرتر شروع شود عوارضش کمتر است.» به گفته او، شایعاتی که درباره مضرات داروهای اعصاب و روان مطرح شده گاهی باعث مقاومت افراد جامعه برای استفاده از دارو میشود، درصورتی که پرهیز از دارو میتواند زندگی یک بیمار را سالها با چالشهای جدی مواجه کند.
راه پیشگیری از آسیبها
این متخصص معتقد است که راه کاهش بسیاری از آسیبهای اجتماعی، راهاندازی کلینیکهای روانشناسی و همچنین فرهنگسازی برای مراجعه به متخصصین حوزه بهداشت روان است تا همانطور که هر از گاهی برای بررسی سلامت جسم خود آزمایش میدهند از نظر سلامت روان هم معاینات لازم انجام شود. او برای پیشگیری از معضلات اجتماعی پیشنهاد مهمی دارد؛ «گاهی تشخیص اختلالات روانی کار بسیار دشواری است. حالا فکر کنید فردی در سمتی قرار بگیرد که ممکن است با تصمیماتش زندگی بسیاری از افراد جامعه را با مشکلات جدی مواجه کند. بنابراین بسیار مهم و ضروری است که پیشنیاز قرار گرفتن افراد حداقل در پستهای حساس، سلامت روان آنها هم بررسی و حداقل قبل از شروع بهکار اقدامات درمانی انجام شود.»
بالا و پایینشدن خلق را بهعنوان بارزترین نشانه اختلال دوقطبی میشناسیم و درست هم هست اما نه هر بالا وپایینی! همانطور که دکتر اباذری تأکید دارد بالا و پایینشدن خلق، چیز عجیبی نیست اما درصورتی که سیکل طبیعی خود را داشته باشد
اختلال دوقطبی در هر جایی و هر قشری به شکلی متفاوت خود را نشان میدهد؛مثلا ممکن است فردی بدون اینکه هیچ شرایط خاص و تناسبی داشته باشد ادعای ارتباط با شخصیتهای بزرگ دینی یا ارتباط با امامان معصوم(ع) را برای دیگران مطرح کند.
بسیاری از مبتلایان به اختلال دوقطبی در بهار یا تابستان دچار مانیا یا هایپو مانیا میشوند و در فصول پاییز و زمستان این حالات و خلقوخوی به افسردگی تبدیل میشود و در برخی دیگر از افراد، این چرخه معکوس است.
از افراد مشهور مبتلا به این بیماری میتوان ونسان ونگوگ، لودویگ ون بتهوون، ناپلئون بناپارت، ارنست همینگوی، وینستون چرچیل، بریتنی اسپیرز، امی واینهاوس و کاترین زتا جونز را نام برد.
گاهی خانوادهها وقتی میبینند فرزندی پرخاشگر است میگویند «به پدرش کشیده شده. پدرش هم همینطور بود و آخر هم خودکشی کرد»! این یک موضوع جدی است. احتمال دارد این فرزند اختلال دوقطبی را به ارث برده باشد.
دورههای شیدایی از چند روز تا چندماه به طول میانجامد و معمولا شدت آنها باعث میشود که بیمار نیازمند درمان جدی بهصورت بستری یا همراه با مراقبت زیاد باشد. با فروکشکردن علائم، بسیاری از بیماران یا خانوادههای آنان تصور میکنند بیماری کاملا ریشهکن شده و درمان را قطع میکنند. اما قطع زودهنگام درمان خطر برگشت بیماری را بسیار افزایش میدهد و باعث میشود که بیماری در فاصله چندماه عود کند.
خانوادهها در برابر ادعاهای عجیب این افراد باید خنثی عمل کنند. این به معنی بیتوجهی نیست اما تأیید یا مخالفت هم نکنید. بگذارید صحبت کنند و فقط شنونده باشید.
تغییر خلق زمان مشخصی نیست. مثلا حالتی داریم تحت عنوان تند چرخی که بیمار در چند ثانیه خلقش برعکس میشود اما ممکن است این تغییر خلق هفته و حتیماهها طول بکشد؛ یعنی در یک خلق هفتهها باقی بماند. اما الگوی تغییر خلق هر مریض برای خودش معمولا ثابت است.
اگر اهل تماشای فیلم هستید و میخواهید بیشتر با این اختلال آشنا شوید دو فیلم «آقای جونز» و «دویدن با قیچی» با همین موضوع ساخته شدهاند.
تبرئه متهم دوقطبی
این نقل قولی از دکتر نادر اباذری است: پس از بازگشت از یک سفر، پول قابل توجهی قرض و افراد زیادی را به شام دعوت کرد. همه فکر میکردند که عجب آدم خوبی بوده که چنین سفرهای پهن کرده است. مدتی گذشت. طلبکارها بارها دنبال پولشان آمدند اما با رفتار سرد و پاسخهای منفی روبهرو شدند. از او بهعنوان کلاهبردار شکایت کردند و متهم، به زندان رفت. پس از مدتی رفتارهایش باعث شد پزشک زندان او را برای بررسی سلامت روان به بیمارستان روانپزشکی منتقل کند. در بررسیها دکتر متوجه دوقطبیبودنش میشود. او زمان دریافت پول و پهنکردن سفره در حالت شیدایی بوده اما پس از آن به دوره افسردگی رسیده و به همین دلیل پاسخ درستی هم به طلبکارها نمیداده است. به این ترتیب درمان شروع و از اتهام کلاهبرداری تبرئه شد اگرچه به پرداخت پول طلبکاران موظف شد.