تنهایی جاویدان
رسول بهروش
بعد از چند تقابل بدون جنجال با پرسپولیس و درست در شرایطی که بهنظر میرسید علی دایی تصمیم گرفته هنگام ملاقات با تیم سابقش مراقب خط قرمزها باشد، او بار دیگر همه تحلیلها را به هم زد و در بازی اخیر سایپا و پرسپولیس یکی از بدترین و فراموش نشدنیترین جنجالهای این سالیان را رقم زد.
علی دایی در این روز عجیب همه کار کرد؛ از گره کردن مشت و رقصاندن آن در آسمان تا مصاحبه غیرمنصفانه در مورد پرسپولیس و تحقیر فنی تیم مقابل. دایی این رفتارها را در روزی انجام داد که هواداران پرسپولیس روی سکوها بهشدت تشویقش کردند، همه بازیکنان به صف از او رخصت خواستند و امید عالیشاه حتی بعد از تعویض در آغوش وی قرار گرفت.
او در روزی خودش را وارد یک دعوای پیش پا افتاده بین بازیکنان دو تیم کرد که سرمربی تیم رقیب یعنی برانکو ایوانکوویچ در کمال هوشمندی تصمیم گرفت فورا وارد رختکن شود و حرفی نزند که تیمش را به حاشیه ببرد یا رابطهاش را با شاگرد قدیمیاش به هم بریزد. دایی اما مراعات نکرد، مدارا نکرد، پرهیز نکرد.
از همان راهروهای شلوغ ورزشگاه تختی میشد فهمید که شهریار دوباره وارد یک بحران عاطفی جدی با هواداران پرسپولیس شده است. بهویژه این بار او بد مقطعی را برای داد و قال انتخاب کرد. نزدیکی این بازی به فینال لیگ قهرمانان آسیا، حساسیت هواداران را دوچندان کرده بود و البته که دایی نتوانست «امانت آرامش» را در پرسپولیس به خوبی حفظ کند.
همانها که دو هفته پیش در انتخابات AFC برای او رأی جمع کرده بودند، پس از بازی عصر شنبه چنان به او یورش بردند که صدای خودش هم در آمد و گفت: «به جای فضای مجازی، بیایید رودررو و مردانه به من فحش بدهید.» این هزارمین بار است که دایی مخالفانش را به برخورد رودررو دعوت میکند. از روزی که در حاشیه درگیریاش با یک بوقچی گفت: «از اردبیل اتوبوس اتوبوس آدم میآورم» تا بعدها در نشست خبری ورزشگاه تبریز تا امروز، دایی هر نوع پرخاشگری را با عصبانیت چند برابری پاسخ داده است.
او حالا هم مخالفانش را به مواجهه حضوری دعوت میکند، اما نمیداند خیلی از همین جماعت دلخور، حتی دوست ندارند خط روی صورت دایی بیفتد. بسیاری از اینها، جزو همان کسانی هستند که در فراخوان کمک به زلزلهزدهها، به دایی بیشتر از دیگران اعتماد کردند. آنها فقط دوست دارند دایی هم یک سر سوزن برای احساساتشان احترام قائل باشد؛ توقعی که ظاهرا هیچوقت قرار نیست برآورده شود!
دایی امسال بارها و بارها از بیهوادار بودن سایپا ابراز گله و ناراحتی کرده، اما این سرنوشتی است که تا ابد او را همراهی خواهد کرد. دایی احتمالا بهخاطر فعالیتهای اقتصادیاش دوست ندارد برای مربیگری از تهران خارج شود. در تهران هم فقط دو تیم محبوب داریم که یکی پرسپولیس است و یکی استقلال؛ تکلیف او با استقلال که روشن است و چنین پیوندی دشوارتر از حد تصور خواهد بود.
پرسپولیسیها هم اما با این رفتارهای دایی سخت حاضر میشوند بازگشت او به تیم محبوبشان را بپذیرند؛ مخصوصا که پرسپولیس هم مثل تیم ملی دوران موفقیتآمیزی را با مربیان خارجی پشت سر گذاشته و هر دو تیم تا سالها به مربی ایرانی باز نخواهند گشت. بنابراین دایی با کولهبار اخم و فریادهایش، همچنان باید به سالهای تنهایی و بازی در استادیومهای خالی خو بگیرد؛ به شادیهای دو نفره با بهزاد غلامپور و بلندترین پرش از کوتاهترین سقف!