شیر یا خط
فرزام شیرزادی/ نویسنده و روزنامهنگار
به هم گفتیم به آخر خط رسیدهایم. گفتیم نمیتوانیم ادامه بدهیم. گفتیم همین که 11 سال با هم دوام آوردهایم کار شاقی کردهایم. قرار بود دیگر به پر و پای هم نپیچیم. قرار بود برای همیشه خلاص شویم. میخواستیم برویم پیکارمان و غُر و نِق پول نداشتن را به جان هم نزنیم. میخواستیم هرکدام برویم در خلوت خودمان. برویم و زخمهای کهنهمان را دوا کنیم. اولش ایستادیم تو روی هم. چیزهایی را که نباید میگفتیم به هم گفتیم. بغض او ترکید. گلدان بلور روی میز را پرت کردم. گلدان از روی قالی وسط هال قِل خورد و با ضرب افتاد روی سرامیک. نشکست. زده بود به سرم. دست خودم نبود. خیز برداشتم سمت گوشی موبایلش. محکم کوبیدمش کف زمین. انگار نه انگار. گوشی خودم را پرت کردم. مانیتورش ترک خورد. زده بود به سرم. هر ماه به نیمه نرسیده حقوقمان تمام میشد. به هم بد و بیراه میگفتیم. من گفتم همه حرفهایش بهانه است و... گفتم مشکلت پول نیست، مَنَم مَنَم است. دروغ گفتم. بیشتر مشکلمان پول بود. گفتم این زندگی قدر لجن هم اهمیت ندارد. زنم گفت برای او هم اندازه لجن ارزش ندارد. گفت من بیعرضهام. عرضه پول درآوردن ندارم. گفتم همینقدر که درمیآورم از سرتان هم زیاد است. دروغ گفتم. زیاد نبود. جدی جدی کم میآوردیم. برای خرج روزانه، با اوقات تلخی ماه را از نیمه میگذراندیم. زنم گفت بچه را هم خون به جگر کردی. بچه خانه نبود. بود. تو آپارتمان نبود. با چند همقد و قواره خودش تو پارکینگ بیهدف دنبال هم میدویدند. سکوت که میکردیم، صدای جیغ و فریاد دنبالهمیشان را میشنیدیم. ما به هم گفتیم که خسته شدهایم. گفتیم بهتر است بیشتر از این همدیگر را عذاب ندهیم. گفتیم باید جدا جدا بدبختی و بار زندگی نکبتمان را به دوش بکشیم. دوباره سر هم فریاد زدیم. جیغ زدیم و این بار او پارچ روی میز را پرت کرد. پارچ شکست. هزار تکه شد. سکوت کردیم. صدای بچهها و دودو کردنشان را شنیدیم. قرار شد تکلیفمان را روشن کنیم. تصمیم گرفتیم به جای اینکه به روح و روان هم پنجه بکشیم و مدام همدیگر را بجویم، شیر یا خط بیندازیم. سکه 200 تومانی آوردیم. شیر، جدایی و خط، شاید ادامه دادن بود. بار اول سکه را من پرت کردم. شیر آمد. بار دوم او پرت کرد. شیر آمد. مغموم زل زدیم به هم. مرتبه آخر با هم پرت کردیم. سکه بیشتر از 2بار قبل چرخید. لب گزیدیم و زل زدیم به سکه که بیحرکت بود. بغضهایمان را بهزور فروخوردیم. هنوز به آخر خط نرسیده بودیم.