• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 14 شهریور 1397
کد مطلب : 29484
+
-

روابط‌مان با آدم‌ها چگونه باشد که در دام باج‌خواهان نیفتیم؟

آزادی از چرخه باطل بهره‌کشی

با توسل به مدیریت رازها، نقطه‌ضعف‌ها و اشتباهات، چطور به دیگران باج ندهیم

آزادی از چرخه باطل بهره‌کشی

کورش ساسانی| روان‌درمانگر: 

ماجرای حق‌السکوت در 3 مورد مطرح می‌شود و قابل بررسی است؛ رازها، نقطه‌ضعف‌‌ها و خطاها و اشتباهات. این 3 مورد می‌تواند نسبت به یکدیگر همپوشانی نیز داشته باشد؛ یعنی موضوعی، هم می‌تواند راز باشد و هم نقطه‌ضعف به‌نظر برسد یا خطا و اشتباهی که جنبه رازگونه نیز داشته باشد. به‌نظر وقتی صحبت از راهکار می‌شود، این موارد را می‌توان با مرزی محدود کرد که دیگران را به آن راهی نباشد. درباره رازها باید گفت پارامتری وجود دارد که مربوط به داینامیک و پویایی روابط انسانی است؛به این معنا که ما با افراد صمیمی‌تر زندگی، رازهایی را به اشتراک می‌گذاریم و با کسانی که در روابط اجتماعی فاصله تعاملی دورتری داریم، نیازی به رازگویی با آنها نمی‌بینیم. همیشه درباره راز این موضوع مطرح است که کم گفتن و زیاد‌گفتن آن مشکل‌ساز است. زیاد گفتن آن، رازبودن را از بین می‌برد و کم‌گفتن آن، رابطه دوستی را به صمیمیت نمی‌رساند و به همین دلیل تعداد روابط صمیمی هر انسانی بسیار محدود است.

نکته بعدی، نقطه‌ضعف‌هاست و به این مسئله مربوط است که تا چه اندازه با این نقاط ضعف راحت هستیم و آنها را پذیرفته‌ایم. گاهی ما این ضعف‌ها را انکار می‌کنیم، از آن خجالت می‌کشیم و نمی‌پذیریم‌شان. درصورتی که ما این نقاط ضعف را هنوز نپذیرفته باشیم و با آن راحت نباشیم جایی برای تهدید و حق‌السکوت باز می‌کنیم.

اما خطا ها و اشتباهات موضوعی است که همه انسان‌ها درصدی با آن درگیرند. هیچ‌کس نیست که بگوید نقطه تاریکی در زندگی خود ندارد. اما این خطاها را می‌توان، هم به شکل اجتماعی و هم فردی بررسی کرد. اینکه ما چقدر درباره این خطاها نسبت به هم رئوف هستیم، یعنی آدم‌ها را با خطا و اشتباهات‌شان می‌پذیریم. یا نه! بنا به استانداردهای اجتماعی، آدم‌ها را بی‌نقص و بدون نقطه تاریک خواهیم پذیرفت. در فرهنگ ما این وجود دارد که یا باید مثبت بود یا منفی و نقطه خاکستری چندان معنایی ندارد؛از این‌رو مطرح کردن خطا و اشتباه جز آنجا که جنبه شوخی دارد و معمولا خطاهای سطحی است، جایز نیست.

این 3 موضوع باید در دامنه حریم خصوصی گنجانده شود. اما حریم را با چه کسانی و تا چه میزانی می‌توان شریک شد؟به‌تازگی عجله در اشتراک موضوعات در فضای مجازی قدرت فکر کردن را از ما گرفته و گاهی خیلی زود از مطلبی که با دیگران در میان می‌گذاریم پشیمان می‌شویم،غافل از اینکه حتی با از بین‌بردن آن مطلب مطمئن نخواهیم بود که کاملا از بین رفته باشد،چون موضوعات به محض واردشدن در فضای مجازی از دسترس ما خارج می‌شوند و ممکن است بلافاصله در گوشه‌ای از حافظه مجازی دیگران ذخیره شوند. این بی‌تابی برای روایت اتفاقات زندگی، دامنه خطا در اشتراک موضوعات را بالا می‌برد.

گاهی آدم‌ها در قبال دستاوردی از خطاها چشم‌پوشی می‌کنند. حال آنکه آن چشم‌پوشی امری شده که خود باعث حق‌السکوت می‌شود. اخلاق به ما می‌گوید که اگر مورد سوءاستفاده قرار گرفتیم باید کاری انجام دهیم که بخشی از آن کار حقوقی و بخشی دیگر روانی است. اما عده‌ای به راه سوم فکر می‌کنند که باجگیری و بهره‌کشی یا باج‌دادن و حق‌السکوت است، به همین‌خاطر گفته می‌شود که آزار در چرخه‌ای به حیات خود ادامه می‌دهد؛یعنی کسی که مورد آزار و اذیت قرار گرفته، به شکل بالقوه این پتانسیل را در خود دارد که دیگران را مورد آزار و اذیت قرار دهد؛ چرخه خطرناکی که راه‌حل آن شاید قطع چرخه و بیرون‌آوردن فرد از آن است. گاهی مسئله‌ای مانند آبرو، در فرهنگ ما فرد را ناچار به تن‌دادن به تهدیدها می‌کند. شاید گاهی بتوان آبرو را مشکل بزرگ فرهنگی‌مان دانست؛ فرهنگ توجه به دیگران و بی‌توجهی به‌خود. تا زمانی که نگاه فرد از حفظ آبرو، باج دادن به دیگران باشد، مشکل او حل نخواهد شد و فرد زندانی این باور غلط خود خواهد ماند. تراپی به افراد کمک می‌کند خود را از این فضای زندان بیرون بکشند. فرد باید آگاه باشد که زندگی آن‌قدر به او فرصت نمی‌دهد که همه را راضی نگه دارد. ما باید مسئولیت خطاهای خود را به‌عهده بگیریم و از چرخه باطل تهدیدها بیرون بپریم.

این خبر را به اشتراک بگذارید