رسول بهروش
هواداران استقلال وینفرد شفر را دوست دارند و برای او حاشیه امن ساختهاند. حتی وقتی مربی آلمانی با سهلانگاری مطلق، تمرینات پیشفصل را دیرتر از زمان لازم استارت زد، استقلالیها ترجیح دادند به او کاری نداشته باشند و خشمشان را بر سر افتخاری و توفیقی خالی کنند. حالا اما در باخت سه بر یک به السد قطر، رد پای شفر مشهودتر از آن است که بشود نادیدهاش گرفت. کدام مربی در دنیا به بهانه مصدومیت یک بازیکن، کل سیستم تیمش را تغییر میدهد؟ شفر اما 10 دقیقه قبل از آغاز بازی نیومایر را جانشین علی کریمی کرد تا دومینوی اشتباهاتش از همین لحظه آغاز شود. ارنج و تعویضهای او وحشتناک بود و در شرایطی که آرمین سهرابیان در فاصله پنج متری نیمکت استقلال، بدترین بازی ممکن را ارایه میداد، شفر 90 دقیقه تمام این بازیکن را در میدان نگه داشت! مربی آلمانی در یک سال گذشته حداقل 20 بار شکست سنگین استقلال به العین امارات را به رخ هواداران این تیم کشیده و گفته: «من آمدهام که دیگر از این باختها ندهیم.» دوشنبهشب اما استقلال شفر، منصوریان را رو سفید کرد. اینک زمان محاکمه مردی است که برای توجیه تعویض اشتباهش از مصدومیت بازیکن خبر میدهد، اما بازیکن مورد نظر آسیبدیدگیاش را تکذیب میکند. این همه درماندگی چرا؟
نه به آن شوری شور، نه به این بینمکی؛ این حکایت انتخاب ترکیب سرخابیها از سوی برانکو و شفر است. برانکو انگار اسم 11 نفر اصلی پرسپولیس را از کتیبههای تختجمشید کشف کرده و تحت هیچ شرایطی حاضر به تغییر ارنجش نیست، شفر اما با ترکیب استقلال «اسم- فامیل» بازی میکند. تغییرات گسترده او در ارنج آبیها، فرصت هماهنگی را از بازیکنان این تیم سلب کرده. ترکیب اصلی این تیم برای بازی حیاتی با السد، برای اولینبار بود که تجربه میشد و این باورکردنی نیست. بهعلاوه هنوز کسی نفهمیده بازیکنانی؛ مثل روحالله باقری و رضا آذری که اول فصل عالی بودند، چرا ناگهان محو شدند؟
بعد از باخت ششگله استقلال به العین امارات، هواداران پرسپولیس ماهها با اسم عبدالرحمن برای حریف سنتی کری خواندند، اما خیلی زود یک «عمر» دیگر در قامت خربین مثل صاعقه به آنها اصابت کرد و عیششان را به هم ریخت. بعد از شکست امسال پرسپولیس برابر السد هم، استقلالیها نام بغداد بونجاح را مثل تازیانه روی سر و صورت هواداران رقیب فرود آوردند، اما بغداد این دوشنبه تیربارش را به سوی خود آبیها نشانه رفت. فوتبال، کاملتر و آسانتر از زندگی به انسانها درس میدهد. کریخوانی بد نیست، اما موقع تحقیر و تمسخر طرف مقابل یادتان باشد کیفر در فوتبال، از رگ گردن نزدیکتر است.
بدترین بهرهبرداری از باخت سنگین استقلال اما مطابق انتظار از سوی حامیان افراطی کارلوس کیروش صورت گرفت. سرمربی تیم ملی در ماههای اخیر به خاطر زیادهروی در استفاده از تاکتیکهای تدافعی زیر تیغ منتقدان قرارداشته و حالا شکست استقلال عرصه را برای جولان هواخواهان سینهچاک او باز کرده است. آنها میگویند: «بفرمایید این هم عاقبت بازی باز و تهاجمی؛ چراغ بردارید و دور کیروش بگردید که نمیگذارد چنین نتایجی برای تیم ملی تکرار شود.» این اما سستترین استدلال ممکن است. مطلقا در هیچ کجای جهان فوتبال ملی و باشگاهی را با هم مقایسه نمیکنند. فوتبال باشگاهی مرز ندارد و این مساله باعث میشود امثال السد و الدوحیل آنقدر ستاره بگیرند که ده برابر قویتر از تیم ملی قطر باشند، همانطور که در چین قدرت گوانگژو و باشگاههایی نظیر آن با تیم ملی این کشور قابل مقایسه نیست. همین کرواسی که امسال به فینال جامجهانی رسید و چشم همه دنیا را گرد کرد، ضعیفترین تیمهای باشگاهی اروپا را دارد و وضع در این مورد آنقدر خراب است که اخیرا صادق محرمی به عنوان «بازیکن هفته» لیگ این کشور انتخاب شد! در نقطه مقابل اما باشگاههای ایرانی با کوهی از مشکلات مالی و بودجه اندک به مصاف این رقبا میروند. آنها نه جهانبخش و قدوس دارند و نه حتی طارمی و سردار آزمون. از آب گلآلود ماهی نگیرید لطفا؛ باخت استقلال و پرسپولیس، برد شما نیست، اصلا برد هیچکس نیست.
باخت استقلال، برد شما نیست
چهار نکته کلیدی از دوشنبهشب سیاه آزادی
در همینه زمینه :