
نماهای شهری و اغتشاش بصری

مهرداد هاشمزاده
مهندس معمار و طراح شهری
یکی از مشکلات مهم ما در شهرها که منجر به بیهویتی، ناهمگونی و نازیبایی در سیمای شهری و هرجومرج دیداری شده، پیروی نکردن نماها از الگویی واحد است. درواقع در زمان احداث ساختمانها، معیار و مدل مشخصی دنبال نمیشود. پیروی از الگوهای هویتی بهمعنی یکسان و یکنواخت بودن همه نماها نیست، نمای بناها میتواند تنوع داشته باشد و در عین حال همگون نیز باشد.
ناهمگونی در سیمای شهری، اغتشاش ذهنی و رفتاری شهروندان را موجب میشود. فراگیری و گستردگی این پدیده گاه تا جایی است که هرجومرج دیداری، عادی و بهنوعی از سوی شهروندان و حتی سازندگان پذیرفته میشود. در بسیاری از نقاط دنیا بهویژه در شهرهای مهم و بزرگ برای ایجاد و حفظ همگونی سیمای شهری تلاش شده و در این زمینه مقررات دقیقی وضع میشود؛ مقرراتی که در کنار اعمال همگونی و همخوانی، اجباری در همشکلی و همسانی ندارد و برای حفظ خلاقیت معماران شهری انعطاف دارد.
بهعنوان یک مثال روشن در اینباره میتوان از وضع فعلی ارتفاع بناها شاهد آورد. هر رهگذری در عبور از بسیاری کوچههای شهر، بناهایی از 3 تا 6 و گاه 7طبقه میبیند. در ادبیات تخصصی این رشته، خط آسمان در چنین حالتی میشکند و فراز و فرود نازیبایی دارد. در گذشتههای نهچندان دور همگونی در ارتفاع تا حد زیادی در همین شهرها وجود داشت و نقطه دید خوبی مثل البرز از بسیاری نقاط در دیدرس بود. منظره کوه ایجاد آرامش میکرد و این آرامش شهر را زیباتر نشان میداد.
جدا از موضوع ارتفاع ساختمانها، نوع مصالح و ترکیببندی احجام هم میتواند در زشتی و زیبایی نمای کلی شهر مؤثر باشد. قرارگرفتن ساختمانهایی با نمای شیشه رفلکس و ورق آلومینیوم در کنار بناهایی با نمای سنگی و آجری، هم ناهمگونی را موجب میشود و هم خطرات جسمی و آسیبهای بدنی. احساس گرما و بیماریهای چشمی ناشی از انعکاس نور هم یکی از آنهاست.