فصل دوم خندانندهشو به پایان نزدیک میشود؛فصل اول و دوم این برنامه چه تفاوتهایی با هم دارند؟ بهتر شده است یا بدتر؟
متن مهمتر از اجرا
نیلوفر ذوالفقاری:
چهکسی در خنداندن بیننده موفقتر است؟ سالها بود که هر وقت حرف از برنامه طنز تلویزیونی میشد، یاد سریالهای مناسبتی، برنامههای آیتمی و چند کارگردان و بازیگر آشنا میافتادیم تا اینکه شبکه نسیم خود را نماینده نشاط و سرگرمی بین شبکههای صدا و سیما معرفی کرد و برای اثبات این موضوع، سراغ ساخت برنامههایی مثل خندوانه رفت. رامبد جوان بعد از مدتی پا را فراتر گذاشت و تصمیم گرفت با راهانداختن مسابقه «خنداننده شو»، چهرههای جدیدی را به دنیای طنز و کمدی معرفی کند. چیزی تا مشخصشدن برنده نهایی فصل دوم این مسابقه نمانده است. تلاشها برای گفتوگو با مربیان، شرکتکنندگان و عوامل مسابقه به در بسته خورد. انگار قرار نانوشتهای برای حرفنزدن درباره خندانندهشو وجود دارد که از آن بیخبریم. عجیبتر اینکه بسیاری از بازیگران، کارگردانان و طنزنویسان هم از صحبت درباره مسابقه سر باز زدند. سعید طلایی، طنزنویسی که این مسابقه را از نگاه یک منتقد و صاحبنظر بررسی میکند به این سؤال جواب داد که فصل اول و دوم خندانندهشو چه تفاوتهایی با هم دارند؟
متنهای قوی، اجراهای معمولی
سری اول خندانندهشو یک شگفتی تمامعیار برای مخاطبانی بود که پیش از آن، در بهترین حالت، باید به اجرای چند شوخی میخندیدند؛ شوخیهایی که خیلیوقتها تکراری و بیمزه از آب درمیآمدند و اجراکنندگانی که بارها یک نمایش را تکرار میکردند. اما با شروع خندانندهشو ناگهان تعداد زیادی جوان بااستعداد جلوی دوربین رفتند که هر کدام موضوع جدیدی را برای شوخی انتخاب کردند و بیشتر آنها، کلیشه اجراکننده کمدی را شکستند. تواناییهای شرکتکنندگان جوان در اجرا، از دوبله گرفته تا تحرک روی صحنه، نقطهقوت سری اول مسابقه بود. طلایی میگوید: «سری جدید مسابقه بیش از دور قبل، متنمحور است. در سری قبل شاهد اجراهایی بودیم که با قدرت، یک متن معمولی را هم به نمایشی خندهدار تبدیل میکردند. تفاوت مشهود این دوره، قوت گرفتن متنهاست. بسیاری از اجراهای این دوره معمولی یا ضعیف بودند اما متن قوی که حاصل ساعتها کار تیمی بوده باعث شده بیننده از آن اجرا استقبال کند و بخندد».
بضاعت برنامه همین است
خنداننده شو نخستین برنامه رقابتی با این سبک و سیاق است. قبل از این رامبد جوان با «خنداننده برتر» مسابقهای بین بازیگران راه انداخت. اما اینکه چهرههای ناشناس روبهروی دوربین قرار بگیرند، استندآپ کمدی اجرا کنند و خود را در معرض قضاوت بیننده قرار دهند، نخستینبار در خندانندهشو اتفاق افتاده است. به همین دلیل هم همهچیز در شکل اجرا، رقابت و داوری شبیه به آزمون و خطاست. با وجود همه انتقادها، طلایی معتقد است که بضاعت برنامه همین است. او میگوید: «اجراهای مختلف و متنوع توانست مخاطبان با سلیقههای گوناگون را راضی کند. بهنظر میرسد با وجود محدودیتهای تلویزیون که همه از آن خبر داریم، در شرایطی که مردم به خندیدن نیاز دارند، این برنامه توانسته با تلفیق عنصر رقابت با استندآپ کمدی موفق ظاهر شود».
فرصت کارگروهی
از همان مرحله که شرکتکنندگان در گروههای دونفره با رقیب خود مسابقه میدادند و خیلی وقتها نقاط ضعف همگروهی خود را میپوشاندند، رامبد جوان ثابت کرد که در ساماندادن یک کارگروهی موفق شده است. نوشتن متن استندآپ کمدی هر شرکتکننده ساعتها زمان میبرد و هر متن با مشارکت همه اعضای گروه، با مشورت و نظر مربیان و تیم نویسندگان آماده میشود. طلایی میگوید: «بعضی کمدینها شخصیت بانمکی دارند که بهراحتی میتوانند بیننده را بخندانند. اما این توانایی بالاخره در نقطهای محدود میشود. کارگروهی و استفاده از کمک نویسندگان برای نوشتن متن قوی است که باعث میشود کمدین هم فرصت پیشرفت و تقویت تواناییهای ذاتی خود را پیدا کند». تقریبا بیشتر شرکتکنندگان سری اول مسابقه، در این دوره به عنوان مشاور یا نویسنده متنها هنوز با برنامه در ارتباط هستند. طلایی معتقد است که بسیاری از موفقترین استندآپکمدینها، متن را خودشان نمینویسند؛ «نمونه این ادعا امیر کربلاییزاده است که طرفداران زیادی دارد و متن استندآپهای او نوشته تیمی از نویسندگان است. راز موفقیت یک استندآپ کمدین در مرحله اول، متن قوی و جذاب است. به این ترتیب شرکتکنندگان این مسابقه نیمی از راه را رفتهاند.»
کپی شوخیهای فضای مجازی در تلویزیون
با اینکه از همان سری اول نقطهقوت شرکتکنندههای موفق، متنهای بامزه و قوی بوده است اما هر بار موج انتقادها بعد از شنیدن شوخیهای تکراری راه افتاده است. در این دوره هم خیلی از شوخیها تکراری و کپی کلمه به کلمه از طنازیها در فضای مجازی بهخصوص توییتر بوده است. طلایی میگوید: «طنزی که در فضای مجازی جریان دارد پویا، بهلحظه و گیراست. یکی از بهترین سرگرمیهای من به عنوان یک طنزنویس، مرور جملات طنزی است که کاربران فضای مجازی از موضوعات اجتماعی روز میسازند و با توجه به محدودیت تعداد کلمات در فضایی مثل توییتر، بیشتر وقتها، این طنزها به شکل یک چکیده بانمک ارائه میشوند. هرچند این شوخیها میتواند الهامبخش باشد اما کپیکردن آنها فقط به اعتبار شرکتکننده لطمه میزند». شاید اگر یک استندآپ کمدین، متنی تکراری را میان جمعی محدود اجرا کند آنقدرها واکنش منفی نگیرد اما وقتی پای رسانه پرمخاطبی مثل تلویزیون به میان میآید، هیچ بعید نیست خالق واقعی آن شوخی یکی از بینندگان برنامه باشد!
وقتی نظرها عوض میشود
درست مثل هر مسابقه دیگری، جنجال، جزو جدانشدنی خندانندهشو بوده است. هر بار با حذف یک شرکتکننده، حرف و حدیثها بالا گرفته که این حذف حق او بوده یا نه؟ گاهی هم نظر مربیان باعث شده نتیجه آرای مردمی چیزی خلاف تصورها از آب دربیاید. در مرحله قبل وقتی 2نفر از گروه رامبد جوان و 2نفر از گروه اشکان خطیبی به مرحله فرصت دوباره رسیدند، رامبد جوان از مردم خواست طوری رأی دهند که او و خطیبی هم مثل 2مربی دیگر، هرکدام با 3شرکتکننده راهی مرحله بعد شوند. طلایی میگوید: «نظر مربیان و قضاوت آنها خیلی وقتها به آرای مردمی جهت میدهد. بهتر بود که این اتفاق لااقل در اینسری کمتر میافتاد. البته این موضوع در مسابقات دیگر حتی برنامههای پرمخاطب دنیا هم طبیعی است به همین دلیل میبینیم بعضی از افرادی که حذف شدهاند، شایستگی حضور در مراحل بالاتر را داشتهاند». منتقدان به روند مسابقه در بعضی مراحل از اینکه عاملی جز کیفیت استندآپ کمدی در رأیآوردن یک شرکتکننده تأثیرگذار بوده انتقاد داشتهاند، مثل زمانهایی که مردم بعد از دیدن گریههای یک شرکتکننده، از سر دلسوزی به او رأی میدادند و طرفداران رقیب معتقد بودند که حق کمدین محبوب آنها ضایع شده است.
مقایسه فصل اول و دوم خندانندهشو
برخلاف تصورها، شرکتکنندگان خندانندهشو فقط مردان نبودند. اتفاقا در سری اول زنان شرکتکننده توانستند قوی ظاهر شوند و تا مراحل بالای مسابقه هم برسند. سیده زینب موسوی خالق کاراکتر امپراتور کوزکو در فضای مجازی، اجراهای جنجالی و پرمخاطبی داشت که مورد استقبال قرار گرفت. مریم کشفی هم به عنوان یک شرکتکننده زن توانست تا مرحله نیمهنهایی راه پیدا کند. بین مربیان هم در هر دو فصل، 2مربی زن فعالیت کردهاند. شقایق دهقان در سری اول همه دختران شرکتکننده را در گروه خود جمع کرد اما در فصل دوم پانتهآ بهرام در گروه خود از میان مردان هم شرکتکننده داشت. بعضی منتقدان میگویند دلیل اینکه دختران در فصل اول موفقتر بودهاند، همین است.
شقایق دهقان، اشکان خطیبی، رامبد جوان و حسن معجونی مربیان فصل اول خندانندهشو بودند. در سری جدید پانتهآ بهرام و فرهاد آئیش، جای دهقان و معجونی را گرفتهاند. در مرحله بازبینی استندآپ کمدیهای ارسالشده، داوری آثار به گوهر خیراندیش، آتیلا پسیانی و کمال تبریزی سپرده شده بود اما در سری دوم، سروش صحت، حسن معجونی و ژاله صامتی کارها را داوری کردند. امیر کربلاییزاده هم مجریگری برنامه را از همان نیمههای فصل اول به احسان کرمی سپرد.
شبکه نمایش خانگی
با لونهزنبور بخندید
«تا حالا از نزدیک دست چپ زن یک پادشاه را دیدی؟»؛ این جمله تبلیغاتی کافی است تا خواننده را به تماشای فیلم ترغیب کند. در گرمترین روزهای تابستان، کمدی «لونه زنبور» به کارگردانی برزو نیکنژاد روی پیشخوان فروشگاههای فرهنگی و مراکز عرضه فیلم آمده است. محسن کیایی و پژمان جمشیدی بازیگران اصلی این کمدی هستند که همراهی آنها موقعیتهای خندهدار فیلم را رقم میزند. صابر و مرتضی در این کمدی دزدانی خردهپا هستند که در روایتی موش و گربهای برای رسیدن به یک ثروت بادآورده وارد ساختمان کلانتری شده و بهعنوان سرباز وظیفه مشغول خدمت میشوند تا بتوانند در فرصت مناسب به خواسته خود برسند. لونه زنبور که اکران موفقی داشت حالا توسط مؤسسه هنرهای تصویری سوره به شبکه خانگی رسیده است. هومن برقنورد، بهاره کیان افشار، پیام احمدینیا و رعنا آزادیور دیگر بازیگران فیلم هستند.
نسخه خانگی نمایش اعتراف شهاب حسینی از طریق مؤسسه دنیای هنر به شبکه خانگی آمد
این هفته شبکه نمایش خانگی با ارائه نسخهای از یک نمایش، رنگ و بوی تئاتری هم گرفته است. شهاب حسینی سال گذشته با کارگردانی و اجرای یک نمایش توجه مخاطبان زیادی را جلب کرد. نمایش «اعتراف» اقتباسی از فیلمنامه یک مجموعه تلویزیونی نوشته برد میرمن است که شهاب حسینی بهعنوان دومین تجربه کارگردانی تئاتر خود، آن را روی صحنه برد. او و علی نصیریان که مخاطبان از همکاری آنها در «شهرزاد» خاطره دارند، بازیگران اصلی این نمایش هستند. پرویز بزرگی، صالح میرزا آقایی، مهدی بجستانی، نیما رئیسی، میثاق زارع، غزاله نظر، شهرام ابراهیمی، تنی آواکیان، پرند عین بیگی، فاطمه عربکرمانی، مهران هاشمی، فرنام حقیقتجو و ایلیا نصراللهی دیگر بازیگران اعتراف هستند.
تئاتر
نمایشی برای مهربانی با زمین
تماشای تئاتر با بچهها شاید یک تفریح سرگرمکننده صرف بهنظر برسد، اما میتواند یک راه خیلی خوب برای گذراندن چند ساعت مفید باشد. این هفته میتوانید همراه با کودک و نوجوان خود به تماشای نمایشی بنشینید که سعی کرده مفاهیم مربوط به حفظ محیطزیست را در قالب تئاتر به بچهها یاد بدهد. «زمین مهربانی» نام نمایشی به کارگردانی هومن حسیننژاد است. شخصیتهای تئاتر با وجود اینکه از چهرههای پیشکسوت هستند اما با گریم کودکانه و بیان موزیکال نکات آموزشی سعی در آموزش استفاده صحیح از منابع طبیعی و محیطزیست دارند. حفظ جنگل، اهمیت وجود درختان، اهمیت استفاده صحیح از آب، پاکیزگی جنگل و فضای سبز، احترام به حریم حیواناتی مثل یوز ایرانی، همدلی همه افراد جامعه در بهبود وضعیت فضای سبز، آموزش استفاده از مواد قابل بازیافت در طبیعت، استفادهنکردن از پلاستیک و مواد مصنوعی غیرقابل بازیافت و صداقت و رفتار صحیح با بزرگتر، نکاتی هستند که نمایش درباره آنها حرف میزند. ساناز سماواتی، امیر زریوند، امیر پارسی، آرش نوذری، هومن حسیننژاد، فرهاد مومنی، پریوش کامیار، فایضه کامیاب، آزیتا اغریرث، برسا حسیننژاد و نوشین نشاط بازیگران این نمایش هستند. این نمایش 50دقیقهای هر شب ساعت 20:30در فرهنگسرای ابنسینا اجرا میشود و بلیت آن 20هزارتومان است.
انیمیشن
یک جرعه قهوه فرانسوی
در بسیاری از انیمیشنها سازنده سعی میکند با استفاده از این قالب جذاب، گریزی هم به مفاهیم اجتماعی و اخلاقی بزند. انیمیشن کوتاه «قهوه فرانسوی» انتقاد به معضلات اخلاقی غرور، خودبزرگبینی و ظاهربینی را هدف قرار داده است. این معضلات را در شخصیت یک تاجر فراری از «کمک به نیازمند» میبینیم و شاید بتوان این ویژگیها را ناشی از بالاتردیدن خود نسبت به دیگران و وجود غرور کاذب در او دانست. شخصیتهای قهوه فرانسوی در بیشتر مواقع صامت هستند و از طریق میمیکهای صورت احساسات خود را بهنمایش میگذارند و داستان را پیش میبرند. در عین اینکه قهوه فرانسوی به شیوه سهبعدی ساخته شده است، اما نوع طراحی شخصیتها این حس را در بیننده ایجاد میکند که انگار در حال تماشای یک نمایش خیمهشببازی است. شخصیتهای کمتعداد انیمیشن هر یک نماد قشری از جامعه هستند که در ملموسترین حالت ممکن، بارها با نمونه آنها در بخشهای مختلف زندگی همراه بودهایم. نحوه روایت داستان در عین سریعبودن، فرصت تحلیل و بررسی شخصیتهای نمادین را به شما میدهد. موسیقی یکی از عناصر این انیمیشن است که شاید در نگاه اول چندان به آن توجه نکنید، اما این مورد به هیچعنوان بهمعنای بیاهمیت بودن آن نیست، در عوض با موسیقیای روبهرو هستیم که با طنز نهفته در قهوه فرانسوی در توازن است. انیمیشن در کنار همه آموزههای اخلاقی این را میآموزد که حتی کوچکترین اعمال ما در نوع نگرش افراد به دنیا و انسانها تأثیرگذار است و نباید اجازه دهیم ظواهر بیرونی ما منجر به تغییر در ذات انسانی و فراموش کردن آنچه به کلمه انسان معنی میبخشند، شود. این انیمیشن 8دقیقهای را فابریس او ژوبرت نویسندگی و کارگردانی کرده است. قهوه فرانسوی برنده و نامزد دریافت جوایز متعدد از جشنوارههای گوناگون شده است.
سینماخاطره
لیلا و روایت رنج
«لیلا» یکی از خاطرهانگیزترین فیلمهای دهه70 است که تماشای دوباره آن میتواند دلچسب باشد. مهرجویی در این فیلم داستان دختری به نام لیلا با بازی لیلا حاتمی را روایت میکند که طی یک مراسم نذریپزون با رضا با بازی علی مصفا آشنا میشود. آشنایی آنها به ازدواج میانجامد اما زندگی عاشقانه لیلا و رضا باخبر ناتوانی لیلا در بارداری دستخوش تغییر میشود. مادر رضا اصرار دارد تا او دوباره ازدواج کند و نام خانواده و نسلش را حفظ کند. رضا که عاشق لیلاست از این تصمیم سرباز میزند، اما لیلا که تحتفشار مادر شوهرش است و دلش نمیخواهد همسرش را از نعمت داشتن فرزند محروم کند او را راضی میکند. این خط اصلی فیلم است؛ داستانی ساده از زندگی زناشویی که مخاطب عام با دیدن آن درگیر روایت و شخصیتهای آشنایش میشود. آشنایی لیلا و رضا و اتفاقاتی که منجر به ازدواج آنها میشود به تصویر کشیده نمیشود و این لیلاست که از طریق یک گفتوگوی درونی خیلی گذرا این اتفاقات را برای ما تعریف میکند. آشنایی، ازدواج و بچهدارشدن در این زندگی درست مانند پیروی از یک برنامه از قبل تعیینشده است. شخصیتها باید از یک نقطهبهنقطه دیگر برسند و این همه چیزی است که برای کاراکترها مهم است. انگار هدف از زندگی، ازدواج و هدف از ازدواج، بقای نسل است. در میان این تعاریف سنتی و کلیشهای است که عشق رضا و لیلا گم میشود و پوچی جایش را میگیرد. گردشهای لیلا وقتی رضا به خواستگاری میرود، حرفهای لیلا و رضا در ماشین بعد از خواستگاری و خندیدن به معیارها و درخواستهای دختران دیگر و حتی قبلتر از آن، قبل از آنکه زندگی لیلا و رضا اینگونه از مسیر اصلیاش حذف شود همه زندگی این دو در یک حلقه تکرار اسیر است. این فیلم از نظر مضمون و انتخاب لحن در آن دهه فیلم مهمی بود زیرا مهرجویی در لیلا از سنت و سنتگرایی فاصله میگیرد و مدرنیته را با شکل و شمایل سنتی اما روشنفکرانه به تصویر درمیآورد که درک این مسئله در آن دهه دور و جدید بود. تماشای دوباره لیلا در آخر هفته پیشنهاد خاطرهانگیزی است.