• شنبه 29 آذر 1404
  • السَّبْت 29 جمادی الثانی 1447
  • 2025 Dec 20
یکشنبه 30 آذر 1404
کد مطلب : 269348
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/mQyq9
+
-

چشمه معروف باستیون

چشمه معروف باستیون

محله باستیون 2بخش بود: باستیون شرقی و باستیون غربی و اهالی هر محله برای استحمام به یکی از حمام‌های محله می‌رفتند. تسلیمی خاطره عجیبی از حمام قدیمی محله حسن‌آباد یا همان «حمام جنی» معروف دارد و می‌گوید: «در همان حمام، قصه‌هایی هم دهان‌به‌دهان می‌چرخید. می‌گفتند زیر پله‌های حمام جنی زندگی می‌کند. مخصوصاً کسانی که صبح خیلی زود به حمام می‌رفتند، تعریف می‌کردند چیزهایی دیده‌اند. یکی می‌گفت صدای تلق و تلوق شنیده و کسی را دیده که سم داشته و او را نگاه می‌کرده و او با دیدنش از حمام گریخته.» عکس معروف و قدیمی‌ای که خانم‌ها در کنار چشمه در حال شست‌وشو هستند، مربوط به محله حسن‌آباد و چشمه معروف «باستیون» است که زلالی آب آن در خاطره این بازیگر نقش بسته است: «یادم هست در محله‌مان جایی بود که از آن آب بیرون می‌آمد. آب زلال و خنکی داشت و مردم از آن برای آشامیدن و شست‌وشو استفاده می‌کردند. این محل حوالی اداره ثبت احوال امروزی بود و به آن سر باستیون می‌گفتند. در آن زمان ما دقیق نمی‌دانستیم، اما بعدها فهمیدیم سرچشمه قنات بوده است.» مسجد محمدیه محله حسن‌آباد هم بخشی از خاطرات کودکی این بازیگر پیشکسوت است: «پدرم همیشه برای نماز به آنجا می‌رفت. عبای ساده‌ای می‌پوشید و بی‌تکلف راهی مسجد می‌شد. امام جماعت مسجد، حاج‌آقا جمال بود؛ نامی که هنوز در خاطرم مانده است. در مناسبت‌های مذهبی، به‌ویژه عید مبعث حضرت رسول(ص)، حال‌وهوای مسجد متفاوت می‌شد. آن مراسم‌ها ساده بود، اما پرشور و به‌یادماندنی. یکی از خاطراتی که هیچ‌وقت از ذهنم پاک نمی‌شود، مربوط به روزی است که مادربزرگم از دنیا رفته بود. پیکرش را موقتاً در مسجد گذاشته بودند تا مقدمات شست‌وشو و تشییع فراهم شود. من و پسر دایی‌ام از سر کنجکاوی وارد مسجد شدیم و دیدیم پیکر را گذاشته‌اند و پارچه‌ای روی آن انداخته‌اند. خواستیم پارچه را کنار بزنیم، اما ترسیدیم و همان لحظه پا به فرار گذاشتیم و از مسجد بیرون رفتیم.»

این خبر را به اشتراک بگذارید