گره از کار مردم باز میکرد
آرش سلیمیفر، خبرنگار
«اگر بخواهید گره از کارتان باز شود، گره از کار مردم باز کنید»؛ این جمله کوتاه، شاید بهترین خلاصه از زندگی سردار شهید سهیل رستمیان باشد؛ مردی که در سال۱۳۵۶ در تهران به دنیا آمد، اما کودکی و نوجوانیاش را در بهشهر مازندران گذراند؛ جاییکه فضای مذهبی و حلقههای قرآنی، شخصیت او را شکل داد.
شهید سهیل رستمیان پس از ورود به دانشگاه امام حسین(ع) در رشته مهندسی عمران، لباس پاسداری را برگزید و به سپاه سیدالشهدا(ع) تهران پیوست. او در مسئولیتهای مختلف، از فرماندهی سپاه شهرستان بهارستان تا بسیج سازندگی استان تهران، شناخته میشد؛ اما در میان دوستان و خانواده، بیش از هر چیز به تواضع و سادهزیستیاش معروف بود. همسرش، فرشته فاتح، میگوید: «سهیل هیچوقت دنبال عنوان نبود. کار برای خدا را بینام میخواست تا خدا خودش نامش را بلند کند.» روایت او از زندگی مشترک، پر از سادگی و نور است؛ ازدواجی در سال ۱۳۸۲، 2فرزند به نامهای کوثر و حسن و خانهای که هنوز با یاد سهیل چراغش روشن است. همسر شهید میگوید:«یکی از جلوههای زندگی سهیل سرپرستی کودکان بیسرپرست بود. دفترچههای کمکهزینه همیشه کنار قرآنش بود. با دقت مبالغ را واریز میکرد و اگر حتی هزار تومان کمتر بود، ناراحت میشد. او سالها با جدیت، پشتیبان کودکان بیپناه بود. هزینه تحصیل، پوشاک و معیشت کودکان بیسرپرست را میپرداخت؛ از خرید لباس برای نوجوانان گرفته تا واریز ماهانه کمکهزینهای که همیشه با وسواس در حسابشان ثبت میکرد. در کیف پولی که از او زیر آوار پیدا شد، کارتهای سرپرستی ایتام، کارت اهدای عضو و کارت خادمی حرم حضرت عبدالعظیم(ع) دیده شد؛ وقتی از سهیل حرف میزنم، انگار از نوری سخن میگویم که هنوز در خانهمان میتابد. او مردی بود که زندگیاش را وقف ایمان و خدمت کرد.»
رستمیان در سال ۱۴۰۴، در جریان جنگ ۱۲روزه، هنگام وضو و در لحظه اذان به شهادت رسید. آخرین شهیدی بود که پیکرش پس از 3روز جستوجو پیدا شد.