• یکشنبه 25 آبان 1404
  • الأحَد 25 جمادی الاول 1447
  • 2025 Nov 16
یکشنبه 25 آبان 1404
کد مطلب : 267157
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/yrwQE
+
-

راز سرقت 15میلیاردی از جواهرفروش تهرانی فاش شد

سارق الماس ها پسر خانواده بود

گزارش
سارق الماس ها پسر خانواده بود

الهه فراهانی | روزنامه‌نگار

معمای سرقت عجیب پایتخت که در آن بیش از 15میلیارد تومان جواهر و الماس از گاوصندوق یک جواهرفروش دزدیده شده بود، بعد از 8‌ماه با دستگیری پسر خانواده رازگشایی شد.
به گزارش همشهری، اواخر سال گذشته گزارش یک سرقت بزرگ به پلیس تهران اعلام شد. افرادی با تخریب قفل‌، قدم در خانه یک جواهرفروش در شمال پایتخت گذاشته و هرچه داخل گاوصندوق بود را به سرقت برده بودند؛ از جواهر و برلیان گرفته تا الماس، شمش و دلار. به‌گفته مرد جواهرفروش، ارزش اموالی که به سرقت رفته بود به بیش از 15میلیارد تومان می‌رسید.

مردان سیاه‌پوش
بررسی تصاویر دوربین‌های مداربسته حکایت از این داشت که 2مرد سیاه‌پوش که صورتشان را پوشانده بودند، دست به این سرقت زده‌اند، اما نکته عجیب اینکه دزدان رمز گاوصندوق را داشتند. در این شرایط فرضیه اینکه پلیس با یک باند کاملا حرفه‌ای مواجه است، مطرح شد.

سفر به ژاپن 
8‌ماه از این سرقت بزرگ می‌گذشت تا اینکه ‌کشف عجیب مرد جواهرفروش مسیر پرونده را تغییر داد. ماجرا از این قرار بود که پسر 19ساله مرد جواهرفروش برای گرفتن ویزای توریستی ژاپن اقدام کرده و راهی توکیو شد. جواهرفروش که به پسرش مشکوک شده بود، پس از رفتن وی ‌به جست‌و‌جو در اتاق او پرداخت و در میان لباس‌هایش جعبه کوچکی پیدا کرد که پس از باز کردن آن با چند قطعه ازالماس‌های سرقت شده مواجه شد. مرد جواهرفروش همان شب با پلیس تماس گرفت و 15روز بعد وقتی پسر جوانش به ایران بازگشت، دستگیر شد. او اعتراف کرد که برای انجام سناریوی سرقت 2سارق اجیر کرده و با اعترافات او، ‌سارقان اجیر شده نیز دستگیر شدند و تحقیقات از آنها زیرنظر بازپرس دادسرای ویژه سرقت ادامه دارد.

گفت و گو
انتقام از پدر

پسر 19ساله که طراح این سرقت بزرگ است، دانشجوی سال اول پزشکی است. او می‌گوید قصد انتقام از پدرش را داشته و به همین دلیل نقشه سرقت را کشیده است.
چرا می‌خواستی از پدرت انتقام بگیری؟
چون او وانمود می‌کرد مادرم هنوز برایش مهم است، اما واقعیت این نبود.
بیشتر توضیح بده.
(پسر جوان با بغض می‌گوید): یک سال و نیم قبل مادرم فوت شد. بعد از رفتن او، دنیا روی سرم آوار شد. پدرم می‌گفت باید قوی باشی، اما خودش حتی تا سال مادرم صبر نکرد. 7‌ماه نشده با زنی ازدواج کرد و شوک دوم به من وارد شد. من هر شب عکس‌های مادرم را نگاه می‌کردم، اما پدرم در حال انتخاب لباس عروسی و رفتن به‌ماه عسل با همسر جدیدش بود.
چرا سرقت را انتخاب کردی؟
چون ارزشمندترین چیزهای پدرم همان جواهرات بود که داخل گاوصندوق نگهداری می‌کرد.
از جزئیات نقشه‌ای که کشیدی بگو.
رفتم سراغ یکی از دوستانم. او قبلا پایش به زندان باز شده بود. از او خواستم برایم سارق منزل استخدام کند. خیلی زود به 2تبهکار سابقه‌دار رسیدم که تخصصشان سرقت منزل بود؛ البته آنها به من رکب زدند و بیشتر دلارها را با خودشان بردند. فقط الماس‌ها، شمش و بخشی از جواهرات را تحویلم دادند؛ چون نمی‌توانستند آنها را بفروشند. همین هم برایم کافی بود؛ چون پدرم بعد از این سرقت، دچار مشکلات روحی شد. حتی با زن جدیدش هم به اختلاف خوردند و با هم قهر کردند که شاید طلاق بگیرند. وقتی این خبر را شنیدم، خیلی خوشحال شدم.
ماجرای سفرت به ژاپن چه بود؟
خیلی دلم می‌خواست ژاپن را از نزدیک ببینم. بخشی از جواهرات را فروختم و برای ویزا اقدام کردم. پدرم مرد خسیسی بود. حاضر نمی‌شد من‌را به رویاهایم برساند. حالا هم تا فهمیده پشت پرده سرقت، ‌پسرش بوده، دودستی من‌ را تحویل پلیس داده است.‌


 

این خبر را به اشتراک بگذارید