• پنج شنبه 22 آبان 1404
  • الْخَمِيس 22 جمادی الاول 1447
  • 2025 Nov 13
یکشنبه 18 آبان 1404
کد مطلب : 266721
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/KZ8nJ
+
-

خانه دوست اينجاست

گفت‌وگو با خیر و نیکوکار تهرانی که خانه‌اش را در اختیارش بی‌پناهان قرار می‌دهد

گزارش
خانه دوست اينجاست

ثریا روزبهانی | روزنامه‌نگار 

در گوشه‌ای از تهران، زنی زندگی می‌کند که سال‌هاست آرام و بی‌صدا، تکیه‌گاه آدم‌هایی است که جایی برای ماندن ندارند؛ زنی که خودش را نه قهرمان می‌داند و نه نامدار، کسی که باور دارد اگر به یک انسان آرامش هديه دهد، دنیایش آرام‌تر می‌شود. اين فرهنگی بازنشسته، بانویی است که از کودکی دستش در دست نیازمندان بوده و دلش خانه‌ امید آدم‌های خسته. 30سال و اندی است که خانه‌اش مسکن و مأواي بیماران غریب و همراهان آنهاست. منیژه میمنت دقایقی میهمان تلویزیون همشهری شد تا از راه و رسم نیکوکاری‌اش بگوید. در ادامه بخش‌هایی از این گفت وگو را بخوانید.

این خیر تهرانی کلامش را با این جمله شروع می‌کند: «من سال‌هاست در خفا کارهایم را انجام می‌د‌هم و نمی‌خواهم من را بشناسند. در حدی که خدا بداند که چه می‌کنم برایم کافی است.»
 کلامش گرم و شیواست؛ درست مانند شغل قدیمی‌اش، معلمی که به دانش‌آموزان درس زندگی می‌دهد. خاطراتش را ورق می‌زند و ما را مهمان خانه کودکی‌اش در اهواز می‌کند. میمنت می‌گوید: «همیشه افرادی که به کمک نیاز داشتند به خانه مادرم می‌آمدند. من بچه‌ای 5-4 ساله بودم. دور تا دور خانه‌ مادرم مستأجرانی داشت که بیشتر آنها خانم‌های مسن بودند. یکی نان می‌خواست و دیگری برای انجام کار روزانه‌اش کمک. گاهی آنها در خلوتشان با خودشان حرف می‌زدند مثلا «خدایا کسی پیدا می‌شه بره برام نون بگیره؟» من وقتی می‌شنیدم، می‌رفتم برایشان نان می‌خریدم یا کارهایشان را انجام می‌دادم. همه به مادرم می‌گفتند: ما این دختر را از تو مثقالی می‌خریم. از مامانم پرسیدم: مثقال یعنی چی؟ گفت یعنی تو به قیمت طلا ارزش داری.»


خانه دوست کجاست؟
 از همان روزها در دل کودکانه‌اش بذر مهربانی کاشته شد و حتی در دوران تدریس هم درس انسانیت، به دانش‌آموزانش می‌داد. میمنت می‌گوید: «من با خدمت به مردم آرام می‌گیرم. هر بار که دست نیازمندی را می‌گیرم، انگار خدا دست من را گرفته است. بعد از چندسال زندگی در اصفهان دست تقدیر این بار ما را راهی تهران کرد و من و خانواده‌ام در محله سعادت‌آباد ساکن شدیم.» کارهای خیر میمنت معطوف به همین کار نبوده و نیست. آزادی زندانی، نجات محکوم به اعدام، وساطت برای برطرف‌کردن اختلاف زوج‌ها و ده‌ها کار خیر دیگر تعداد انگشت‌شماری از آنهاست.

پناهگاه همراهان بیماران
خانم میمنت سال 69 در بیمارستان مدرس بستری شد، اما همان بیماری آغاز تولدی دوباره برای او بود. او یک طبقه از خانه‌اش را مأمن همراهان بیماران کرد. برایشان غذا درست می‌کرد و لباس‌هایشان را می‌شست و حتی گاهی آنها را برای زیارت به امامزاده صالح یا مراکز خرید می‌برد تا اینکه سال۹۰مجبور شد خانه‌ سعادت‌آباد را بفروشد، ولی  او کار خیر را رها نکرد. این بانوی نیکوکار ایده‌های بسیاری داشت از بناي ساختمانی در حیاط بیمارستان امام‌خمینی گرفته  تا خرید خانه مجزا. مدتی هم با همراهی همسرش، خانه‌ای‌  برای همراهان بیماران اجاره کرد. در نهایت مهندس کشت‌پور، شهردار وقت منطقه2، 2خانه قدیمی را در اختیار میمنت و همسرش قرار داد و آنها با همراهی فرزندشان آن را بازسازی و تجهیز کردند و اکنون سال‌هاست این خانه پناهگاه همراهان بیماران  است. » 




 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :