انارستان ایران!
شعر «صد دانه یاقوت، دسته به دسته / با نظم و ترتیب یکجا نشسته» از مصطفیرحماندوست، شاعر خوشذوق کشورمان را که یادتان هست؛ همان یاقوتهای قرمزی که با نظم و ترتیب یکجا نشستهاند تا ما آنها را ببینیم و ببوییم و ببوسیم و البته نوشجان کنیم. این میوه سرخ علاوه بر طعم بهشتیاش و فوایدش که بسیار گفتهاند و شنیدهایم، در ادبیات ما نیز نقشی بیبدیل داشته. انار از گذشته تا امروز به نمادی از عشق، زیبایی و رازهای پنهان انسانی تبدیل شده و بهشکلی استعارهگونه، خبر از خوندلخوردنهای انسانی میدهد. اما عرفای ما نیز به انار نگاهی ویژه داشتهاند و آن را نمادی از وحدت در کثرت میانگارند؛ دانههای بسیار در دل یک پوسته هر کدام با طرح و شکل و حتی اندازه گوناگون اما در خدمت یک کل و هدفی مشترک؛ هدفی به نام مقدس انار بودن!
فردا، روز انار است. روز دانههای یاقوت و انار، بیش از هر چیز مرا یاد جامعه خودمان میاندازد؛ سرزمینی با تنوع قومی، فرهنگهای رنگارنگ و حتی زبانها و گویشها و لهجههای گوناگون، اما با یک هدف: ایرانبودن! ایران ما اناری است که در دل خود، دانههایی از کرد، بلوچ، فارس،عرب، ترکمن، لر، گیلک و مازنی را جا داده، دانههایی که قلبشان چون انار سپید و پاک است و البته مفید؛ و با حفظ ویژگیهای خود، هر کدام در شکلگیری ساختار ایرانی قدرتمند و سربلند، سهیم و شریکاند.