
دلاور زند
زندگی پرماجرای لطفعلیخان زند

بدون شک یکی از چهرههای گمنامی که بایستی تاریخ ایران بهوجود او افتخار کند، شرح زندگی پرماجرا و سراسر ناکامی او را بهعنوان یک فصل برجسته در خود ضبط کند، لطفعلی خان زند، نوه دلیر و شجاع کریمخان زند، سرسلسله خاندان زندیه است؛ دلاوری که اگر خیانت اطرافیان و اقبال بد خودش نبود احتمال داشت افتخارات سایر سرداران نامی ایران را تحتالشعاع قرار دهد ویکی از بزرگترین فرمانروایی جهان را بهوجود آورد.در کتاب دلاور زند سعی شده است حقایق مسلم تاریخی در قالب یک داستان مهیج و شیرین که شامل دوران پرحادثه جوانی و سلطنت کوتاه و ناکامیهای پی در پی این شاهزاده است نوشته شود و خوانندگان را با یکی از دلاوران این سرزمین آشنا کند. درواقع دلاور زند رمانی تاریخی است درباره آخرین بازمانده سلسله زندیه. روایتی است خواندنی و گیرا از زندگی لطفعلی خان زند و درعینحال تصویری است هولناک از یکی از خونبارترین مقاطع تاریخ ایران، یعنی سربرآوردن آغامحمدخان قاجار در پی قتلعامی فجیع در کرمان. گرچه این کتاب درنهایت اثری ادبی است آغشته به خیالپردازیهای نویسندهاش، اما در روایت رخدادهای تاریخی به واقعیت تاریخی وفادار مانده است و ازاینرو برای علاقهمندان تاریخ هم کتابی است راهگشا.در بخشی از کتاب میخوانیم: «سال ۱۲۰۰ هجری؛ در این سال پرماجرا هر خطه از خاک میهن ما بهدست یک امیر خودسر اداره میشود. در هر ولایت یک گردنکش قلدر، بدون اینکه مرکزیتی برای کشور قائل شود، در کمال گستاخی و بیپروایی به چپاول اموال و نوامیس مردم مشغول است. در نواحی جنوبی، امرای باقیمانده زندیهکه بهتدریج قدرت آنها رو به افول میرود، داعیه حکمرانی دارند. در نواحی شمالی، قاجارها قد علم کردهاند و فکر تصرف تمام ایران را در سر میپرورانند. در رأس سلسله زندیه، پادشاه زبون و سستعنصری قرار دارد به نام جعفرخان که چون قطعه مومی در دست اطرافیان خود اسیر است و فرمانفرمای قاجار، آغامحمدخان، مقطوعالنسل است که باهوش و زیرک و حیلهگر است. در سایر نقاط هم حکام و امرای دیگری حکمروایی دارند که البته تحتالشعاع قدرت این سلسلهاند.»دلاور زند، نوشته نصرت نظمی با مقدمه محمدابراهیم باستانی پاریزی را نشر نگاه منتشرکرده است.