• شنبه 15 شهریور 1404
  • السَّبْت 13 ربیع الاول 1447
  • 2025 Sep 06
شنبه 15 شهریور 1404
کد مطلب : 262593
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/nrrq5
+
-

لباس عروس این مزون رایگان است

درباره راه اندازي يك مزون در جنوب شهر که رؤیای زنان جوان را محقق مي‌كند

گزارش
لباس عروس این مزون رایگان است

سحر جعفریان‌عصر | روزنامه‌نگار

اینجا، رایگان رخت سپید به دختران می‌پوشانند تا از هزینه‌های سر‌به‌فلک‌کشیده مراسم عروسی، حداقل یک قلم، کم شود؛ لباس‌هایی که همه نو، ‌مد روز و شیک هستند و دست‌کمی از مزون‌های مشهور جمهوری و کوچه برلن ندارند؛ مجموعه‌ای که زیرنظر خیران حضرت رقیه(س) در جنوب تهران، جایی حوالی شهرک استقلال توسط خود مردم راه‌اندازی شده تا حامی عروس و دامادهای این مناطق باشد که دختری آرزو به دل پوشیدن لباس عروس و نشستن بر سر سفره عقد شیک و رؤیایی نماند؛ آرزویی که با مزون ‌کت و شلوار رایگان داماد قرار است‌ دست‌یافتنی‌تر شود.

لباس عروس، تاج و خنچه عقد رایگان
سالن با نور فراوان، روشن است. سینه‌کش یکی از دیوارها، آینه‌ای قدی و پهن جاگرفته که نور فراوان را زیباتر‌ انعکاس می‌دهد. مقابل آینه، جایگاه پرو لباس قرار دارد؛ سکویی مربعی‌شکل که عروس‌خانم‌ها به صد ناز رویش می‌ایستند تا با زاویه دیدی مناسب، خود را در لباسی که آرزوی دوران کودکی‌شان بوده، برانداز کنند. یک طرف رگال‌هایند که دنباله دامن‌ لباس‌های عروس، پایین‌شان تا خورده و زمین را از اکلیل پر کرده‌اند‌ و طرف دیگر، قفسه‌هایی انباشته از تاج‌، دسته‌‌گل و وسایل خنچه عقد. چند مبل و صندلی نیز گوشه‌ای از سالن دیده می‌شود برای نشستن همراهان عروس. فاطمه سعیدی و مهشید آوخ، از مسئولان امور مشارکت‌های خیریه حضرت رقیه(س) هستند که هر صبح تا عصر حواس‌شان به نظم و تمیزی لباس‌های عروس هست و ضمن ارائه مشاوره پرو لباس عروس، نوبت‌ها را ثبت می‌کنند.

115مدل لباس در مزون رایگان 
از حدود 4سال پیش که گالری راه‌اندازی شد و سر‌و‌کار فاطمه و مهشید به رخت سپید عروس افتاد، درباره مدل‌ها و سبک‌های لباس عروسی حسابی تحقیق کرده‌اند تا بهتر مشاوره دهند؛ تور پفی‌های دهه‌60، دانتل و دامن ماهی‌های دهه70 و 80 تا بِلک‌اَندلایت‌های شبرنگ دهه‌90 و مینیمال و ماکسیمال‌های این روزها که دختران دم‌بخت زیادی سراغش را می‌گیرند. فاطمه، قدیمی‌تر است: «آن روزها فقط 20لباس عروس داشتیم که خیلی هم به‌روز نبودند. چندتایشان اهدایی بود و باقی‌شان را هم با کمک خیران خریده‌بودیم. حالا ولی 115لباس مطابق با مد روز داریم.» مهشید، نخستین مراجعه‌کننده‌اش را خوب به‌خاطر دارد: «خجالتی بود؛ آنقدر لپ‌هایش گل انداخته بود‌ که دیگر نیازی به میکاپ پیش‌فرض (آرایشی مختصر ویژه پرو لباس عروس) نداشت! همراهانش اما پرانرژی بودند؛ تا او را در لباس عروس دیدند یکی‌شان کل کشید، یکی‌شان نُقل پاشید و دیگری‌شان هم چند اسکناس برای شادباش به سرش ریخت.» اغلب روزانه بین یک تا 3مراجعه‌کننده برای پرو و بیش از 10تماس تلفنی دارند.

صرفه‌جویی 50میلیونی در هزینه عروسی
معمولا رگال لباس‌های مد روز، خالی و خلوت‌تر از دیگر رگال‌هاست. فاطمه چوب‌رختی‌های آن را یک طرف جمع می‌کند: «خیلی‌ها تصور می‌کنند چون زوج‌هایی که از ما خدمات می‌گیرند، دستشان تنگ‌ یا به هر دلیل، مراسمشان مختصر است از مد روز بی‌خبرند‌ یاسلیقه‌‌شان متفاوت از آن است. البته که اگر اینطور هم باشد ما راهنمایی‌شان می‌کنیم مثلا آف‌شولدر، عربی، مینیمال، سوپر اسکارلت و باسکی، مد است.» همه هزینه اجاره لباس عروس این گالری محدود می‌شود به مبلغی اندک برای شست‌وشوی لباس که آن نیز کار خیری دیگر است؛ مهشید توضیح می‌دهد: «خیران مجموعه کار شست‌وشو و تعمیر لباس‌ها را بر عهده زنان سرپرست خانوار گذاشته‌اند تا نان سفره آنها هم گرم بماند.» از تعصب به خیرخواهی مجموعه‌هایی این‌چنین ‌یا از سر واقعیت است که فاطمه پی حرف مهشید را می‌گیرد: «مراسم عروسی این‌قدر خرج و برج دارد که با حذف مبلغ اجاره لباس عروسی، آسان نمی‌شود... این را آنها می‌گویند که هنوز گذرشان به مزون‌های لباس عروس نیفتاده و نمی‌دانند اجاره یک شب لباس معمولی تا سفارشی از 10 تا بیش از 50میلیون‌تومان است.» رگالی در انتهای گالری که تعدادی لباس مجلسی غیر از لباس عروسی از آن آویزان است، خودنمایی می‌کند... این یعنی برای افراد خانواده عروس و داماد نیز لباس مناسب، موجود است.

تلاش برای تحقق رؤیای عروس‌شدن
نوبت‌ها در دفتر ثبت اجاره لباس عروس تا 2‌ماه بعد هم تعیین شده‌است. فاطمه، یکی دو نوبت ‌پیش‌رو را با صدای بلند مرور می‌کند تا مهشید نیز یادش بماند: «خانم رسولی جمعه آینده، ساعت 9صبح». مهشید دست از مرتب‌کردن دانه‌های ‌مروارید‌ دوخته‌شده روی لباس تن مانکن برمی‌دارد: «همان که می‌گفت فقط برای شگون می‌خواهم لباس عروس بپوشم و عکس یادگاری بگیرم؟» فاطمه سعی دارد نشانی بهتری برای خانم رسولی به مهشید بدهد: «نه؛ همان دختر ریزه‌میزه که مادر شوهرش می‌گفت کاش هیکل عروسم درشت‌تر بود تا لباس بهتر به تنش بشینه... همون که می‌گفت داماد تا روز عروسی نباید رخت عروسی رو ببینه.» پایین دامن تعدادی از لباس‌ها چرک‌مُرد و آستین تعدادی‌شان هم شکافته؛ مهشید آنها را کناری می‌گذارد تا خدایی نکرده توی ذوق عروس‌خانمی که بعدازظهر نوبت پرو دارد، نخورد. اینجا چراغی روشن است تا رؤیای عروس‌شدن دختران جوان در این روزگار سخت اقتصادی، روی زمین نماند.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید