
گرما و شغلها

گرما این روزها بیداد میکند، اما برای رهایی از این غول آتشین یک راهحل ساده پیش رویمان است؛ تا جایی که میتوانیم زیر سقف خانه جا خوش کنیم و در پناه هوای مطبوع خانه بمانیم تا هرم آفتاب فروکش کند و آنگاه پا در کوچه و خیابان بگذاریم. اگر هم کارمند هستیم و در شرکتی دولتی یا خصوصی مشغول کاریم، پناهبردن به باد کولرهای گازی و آبی و زیر سایهسار سقف اداره،بانک و شرکت، نفسکشیدن، راهحل فرار از گرمای تابستان است.
اما بد نیست بدانیم برخی شغلها هیچ پناهی در برابر آفتاب مرداد ندارند. رفتگری که مجبور است زیر ستیغ خورشید، شهر را برای ما آب و جارو کندیا راننده تاکسی مهربانی که برای عبور و مرور ما باید در آکواریوم شیشهای دمکردهاش بنشیند و کلاج بگیرد و دنده عوض کند یا دستفروشی که برای گذران زندگی، در مکانی نشسته که سقفش آسمان است و چراغش خورشید، آیا میتوانند از گرما در امان بمانند؟
پس گاهی به اخم راننده مهربان تاکسی و صدای خشدار جاروی رفتگر و بیتابی دستفروش محل، خرده نگیریم و با خداقوت گفتن خود، دلشان را گرم و هوای جانشان را خنک کنیم.