
بمباران مجلس بلهبرون

نیمه دوم دهه ۶۰، با آنکه چند سالی از شروع جنگ تحمیلی میگذشت و پناهگاهها در کوچه و پسکوچهها ساخته شده بودند، برای مردم پرواز هواپیماهای جنگندهها همزمان با ترس، هیجان داشت. به محض ورود جنگندهها همه چشمها به آسمان خیره میشد و با دست مسیر جنگندههای دشمن را به هم نشان میدادند.
حتی برخیها با دیدن موشکها در آسمان، پیشبینی میکردند که به کدام محله اصابت میکند. نمونهاش هم تصویر بالا در میدان امام حسین(ع) کنار یک پناهگاه است که لحظاتی پس از پرتاب راکت از هواپیمای جنگنده عراقی را در سال ۱۳۶۶ نشان میدهد. اما این هیجان برای ساکنان اطراف میدان تلخ و فراموش نشدنی بود. بمبهای هواپیمای عراقی آن روز روی خانههای پشت بیمارستان امام حسین(ع) ریخته شد و خیلیها را عزادار و بیخانمان کرد.
مردم و امدادگران سراسیمه به سمت محل اصابت بمبها رفتند. چند خانه ویران شده بود، اما قصه یکی از خانهها از همه تلختر بود. تا همین چند دقیقه قبل در یکی از این خانهها صدای شادی و خنده کودکان و بزرگترها بلند بود و زنها هلهله میکردند. مجلس بلهبرون دو جوان بود و اقوام داماد و عروس از دور و نزدیک آمده بودند. گویا شیرینی تمام میشود و داماد و برادر عروس برای تهیه شیرینی به بازار میروند اما زمانی که برمیگردند خانهشان ویران شده بود. مات و مبهوت نمیدانستند زیر خروارها خاک بهدنبال پدر بگردند یا مادر و خواهر... طبق آمار، در آن روز بیش از ۱۰۰ نفر مجروح و شهید شدند.
جاسم غضبانپور عکاس جنگ از این موشکباران بهعنوان یکی از حوادث تکاندهنده نام میبرد. چون علاوه بر ساکنان محل، چند نفر از کودکان هم که برای بازی به کوچه آمده بودند به شهادت رسیدند.