• پنج شنبه 22 خرداد 1404
  • الْخَمِيس 15 ذی الحجه 1446
  • 2025 Jun 12
پنج شنبه 22 خرداد 1404
کد مطلب : 257181
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/4Rm1x
+
-

قلب ملیکا در بدن دیگری به تپش‌ افتاد

اهدای عضو
قلب ملیکا در بدن دیگری به تپش‌ افتاد

خانواده دختر 12ساله کرجی که بر اثر بیماری مرگ مغزی شده بود، با اهدای اعضای بدنش جان دوباره‌ای به بیماران نیازمند دادند.
به گزارش همشهری، 10روز پیش دختر نوجوانی به نام ملیکا سماوات که دچار سرماخوردگی و عفونت سینوس شده بود، به همراه خانواده‌اش نزد پزشکی در کرج رفت. پزشک معالج برایش داروهای مورد نیاز را تجویز کرد، اما حال ملیکا هر روز رو به وخامت می‎رفت و مدام تب می‌کرد. تب شدید دختر نوجوان باعث نگرانی خانواده‌اش شد و او را به بیمارستان تخت‌جمشید کرج بردند. در آنجا پزشکان اعلام کردند که عفونت سینوس به مغز رسیده و ملیکا باید به بیمارستان نور شهریار منتقل شود.
پدر ملیکا در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید: روزی که ملیکا را به بیمارستان نور شهریار بردیم، پزشکان به ما گفتند که دخترم دچار عفونت مغزی شده و باید خیلی زود عمل شود. او را برای عمل آماده کردند و من، همسرم و دختر دیگرم پشت در اتاق عمل منتظر بودیم که جراحی تمام شود. بالاخره عمل تمام شد و دخترم را به اتاق مراقبت‌های پزشکی بردند. بعد از عمل هر چه منتظر ماندیم که ملیکا به‌هوش بیاید این اتفاق رخ نداد و او به کما رفت.
پدر ملیکا توضیح می‌دهد: 4روز از این وضعیت گذشت که پزشک معالج او به من گفت سطح هوشیاری دخترم پایین آمده و مرگ مغزی شده و دیگر بر نمی‌گردد. با شنیدن این خبر دنیا روی سرم خراب شد. دخترم پس از یک بیماری به‌نظر ساده از دست‌مان رفت و باور اینکه او را دیگر نخواهم دید برایم امکانپذیر نبود.

اهدای عضو
وقتی همه آزمایش‌ها تأیید کرد که ملیکا جانش را از دست داده و هرگز به زندگی برنمی‌گردد، تیم فراهم‌آوری اعضای پیوندی به سراغ پدر ملیکا رفتند تا شاید موافقت کند که اعضای بدن دخترش به بیماران نیازمند اهدا شود.
این پدر داغدار می‌افزاید: وقتی گفتند که هنوز بعضی از اعضای بدن دخترم قابل پیوند به بیماران نیازمند است و می‌تواند زندگی آنها را نجات دهد، با همه درد و رنجی که داشتم موضوع را با خانواده مطرح کردم. هرچه از حال بد و وضعیت روحی آنها بگویم کم گفته‌ام. من با موضوع اهدای عضو آشنا بودم و می‌‌خواستم که قلب دخترم باز هم در بدنی دیگر بتپد. برای همین با اهدای عضو موافقت کردم و به همسر و دخترم گفتم که فرصت زیادی برای تصمیم‌گیری نداریم. آنها نیز قبول کردند و معتقد بودند که ملیکا در بدن‌های دیگر به زندگی خود ادامه می‌دهد. فکر کردن به این موضوع ما را آرام کرد و تصمیم گرفتیم فرم رضایت‌نامه را امضا و اعضای بدن ملیکا را اهدا کنیم. بدین‌ترتیب دخترم به بیمارستان فیروزگر تهران منتقل شد و عمل اهدا در آنجا انجام شد.
او ادامه می‌دهد: قلب، کلیه‌، کبد، ریه و اعضای داخلی بدن دخترم اهدا شد. اما هنوز نمی‌دانم که چند نفر با اعضای بدن دخترم به زندگی بازگشتند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید