• سه شنبه 13 خرداد 1404
  • الثُّلاثَاء 6 ذی الحجه 1446
  • 2025 Jun 03
دو شنبه 12 خرداد 1404
کد مطلب : 256575
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Xoxlk
+
-

زن جاعل، سرکرده باند کلاهبرداری از خانواده زندانیان بود

کلاهبرداری‌‌ سریالی ‌ غزل

گزارش
کلاهبرداری‌‌ سریالی ‌ غزل

الهه فراهانی- روزنامه‌نگار

زن شیاد که تبحر زیادی در جعل مدارک داشت، با راه‌اندازی باندی مخوف، خانواده زندانیان را شناسایی می‌کرد و به بهانه آزاد کردن زندانی‌ها دست به کلاهبرداری میلیونی می‌زد.
به گزارش همشهری، چند روز قبل زنی میانسال به اداره پلیس رفت و گفت در دام یک کلاهبردار گرفتار شده است.
او توضیح داد: چند وقتی می‌شد که وضع زندگی دخترم خیلی خوب شده بود، اما خبر نداشتم که دامادم تبدیل به سارقی حرفه‌ای شده است؛ حتی دخترم نیز از این موضوع با‌خبر بود، اما به کسی حرفی نزده بود تا اینکه بعد از دستگیری آنها، بازپرس پرونده، دخترم را به اتهام اخفای ادله جرم بازداشت کرد.
وی ادامه داد: وقتی متوجه بازداشت دخترم شدم، فورا به دادسرای ویژه سرقت رفتم و با گریه از دادیار پرونده خواستم تا دخترم را آزاد کند. بازپرس برای دخترم قرار کفالت صادر کرد، اما هیچ فیش حقوقی برای آزادی او نداشتم.
وی ادامه داد: در دادسرا، ‌مردی را دیدم که گفت حاضر است فیش حقوقی و مدارک مورد نیاز را تهیه کند تا دخترم آزاد شود، ولی در ازای این کار 30میلیون تومان می‌گیرد. من این پول را پرداخت کردم و مدارکی را که آن مرد داده بود به دادسرا برد‌م که دخترم آزاد شود، اما معلوم شد که همه مدارک جعلی است.

کلاهبرداری‌های سریالی
با این شکایت، تحقیقات برای دستگیری مرد کلاهبردار شروع شد، اما این تنها شکایت علیه او نبود. بررسی‌ها نشان می‌داد که چند شکایت مشابه دیگر هم در این زمینه ثبت شده و اعضای یک باند سازمان‌یافته به بهانه آزاد کردن زندانی از خانواده زندانیان کلاهبرداری می‌کنند.‌کارآگاهان با پیگیری سرنخ‌های موجود پسر جوانی را که خانواده زندانیان را فریب می‌داد، دستگیر کردند و به این ترتیب اسرار باندی مخوف فاش شد.
متهم دستگیرشده گفت که پشت پرده این ماجراها، زنی به نام غزل است. او ادامه داد: غزل از من خواسته بود تا به دادسراهای مختلف بروم و خانواده زندانیانی را که به‌دنبال کفیل و ضامن بودند، شناسایی کنم. ما از آنها پول می‌گرفتیم و در ازای آن مدارکی را که غزل جعل می‌کرد، می‌دادیم و مدعی می‌شدیم که با این مدارک می‌توانند زندانی خود را آزاد کنند. با اعترافات این مرد‌، مخفیگاه غزل در شرق تهران شناسایی و معلوم شد که او مجرمی سابقه‌دار در زمینه جعل و کلاهبرداری است. این زن آخرین بار سال گذشته از زندان آزاد شده بود. به این ترتیب غزل بازداشت شد و تحقیقات برای شناسایی اعضای دیگر این باند و شاکیان احتمالی ادامه دارد.

گفت و گو
فیش‌های 30 میلیونی

زن جوان خودش را مغز متفکر باند می‌داند و می‌گوید ضریب هوشی بالایی دارد، اما از بد روزگار در مسیر نادرستی قرار گرفته است. گفت‌وگو با او را می‌خوانید.

ابتدا خودت را معرفی کن.
همه مرا غزل صدا می‌زنند و 45سال دارم.

پرونده‌ات نشان می‌دهد که سابقه داری.
ناخواسته وارد دنیای مجرمان شدم، اما الان که نگاهی به گذشته می‌اندازم، می‌بینم که انگار زندگی‌ام شبیه باتلاق بوده است. هرچه بیشتر دست و پا زده‌ام، بیشتر در باتلاق فرورفته‌ام. اگر بخواهم صادقانه صحبت کنم باید بگویم که از نوجوانی و درست زمانی که 13، ‌14ساله بودم پایم به دنیای مجرمان کشیده شد.

چه شد که از نوجوانی، تبهکاری را شروع کردی؟
خانواده خوب و درست و حسابی نداشتم. پدر و مادرم از یکدیگر جدا شده و بعد از طلاق، هردوی آنها ازدواج کرده‌بودند. من یک هفته پیش مادرم بودم و یک هفته پیش پدرم. از آنها هیچ محبتی دریافت نکردم. شاید اگر خانواده خوبی داشتم، الان برای خودم کسی شده بودم؛ حتی شاید استخدام ناسا می‌شدم! باور می‌کنید؟ چون من نابغه‌ام و ضریب هوشی بالایی دارم. این جمله را همیشه همه معلم‌هایم به من می‌گفتند، اما در دوران مدرسه به‌دلیل عدم‌رعایت قانون مدرسه، اخراج شدم. بعد از آن بود که تصمیم گرفتم وارد دنیای تبهکاران شوم؛ چون در آن زمان با پسری آشنا شدم که او هم سابقه‌دار بود. از همان زمان با هم شروع کردیم به کلاهبرداری از مردم که در نهایت هر دو دستگیر شدیم.

با چه شگردی کلاهبرداری می‌کردی؟
از گرفتن پول به بهانه ویزای اروپا گرفته تا تهیه سند برای آزاد کردن زندانیان، اما چون هوشم خوب بود، کم کم جعل را هم یاد گرفتم؛ البته نزد یک جاعل حرفه‌ای آموزش دیدم. او چند سال قبل به‌دلیل کهولت سن فوت شد، اما رکورد سابقه جعل و رفتن به زندان را در میان تبهکاران زده بود.

پس سابقه جعل هم داشتی؟
تا دلتان بخواهد. از جعل مدرک لیسانس و دکتری گرفته تا پاسپورت، شناسنامه و سندخانه. سند را در اختیار خانواده زندانیان قرار می‌دادم و دستمزد خوبی برای انجام این کارها می‌گرفتم.

غزل! ‌تا به حال ازدواج کرده‌ای؟
بله اما همسرم سال‌ها قبل اعدام شد. او هم مانند من کلاهبردار و مجرم بود، اما تصمیم گرفت راهش را از من جدا کند و افتاد در کار قاچاق مواد‌مخدر. هرچه به او گفتم که این کار ریسکش بالاست و خطر دارد، گوش نکرد. خدا بیامرز خیلی لجباز بود و کاری که می‌خواست را انجام می‌داد. در نهایت لو رفت و چون سرکرده باند بود، اعدام شد.
از شگرد تازه ات برای جعل و کلاهبرداری بگو.
ابتدا در سایت‌های مختلف و فضای مجازی آگهی می‌دادم با این مضمون که می‌توانم فیش حقوقی تهیه کنم برای نرفتن به زندان. درواقع کفیل می‌شدم و برای افرادی که قاضی می‌خواست بازداشت‌شان کند، فیش حقوقی تهیه می‌کردم؛ البته فیش حقوقی جعلی. در گام بعدی مردی را که سابقه‌ای نداشت‌ استخدام کردم تا نقش کفیل را بازی کند. او با فیش حقوقی جعلی که من درست کرده بودم، می‌رفت دادسرا و ضامن می‌شد تا طعمه موردنظر به بازداشتگاه نرود.

چقدر بابت این کار پول می‌گرفتی؟
هر فیش حقوقی 30میلیون تومان.

پس پول خوبی به جیب زدی؟
تازه کارمان را شروع کرده بودیم که از بخت بدم، لو رفتیم و دستگیر شدیم. باز باید به زندان برگردم، راستش را بخواهید دیگر از زندان رفتن خسته شده‌ام؛ هرچند همه دیگر مرا می‌شناسند و برای من احترام قائل هستند، اما من آزادی را بیشتر دوست دارم تا اسارت را. حیف این همه هوشی که دارم و شرایط سخت زندگی اجازه نداد ‌در مسیر درست خرجش کنم.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید