• دو شنبه 12 خرداد 1404
  • الإثْنَيْن 5 ذی الحجه 1446
  • 2025 Jun 02
سه شنبه 6 خرداد 1404
کد مطلب : 256159
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/APqW3
+
-

در میزگرد تلویزیون همشهری با موضوع برخورد با اراذل و اوباش مطرح شد

شکار اوباش

گزارش
شکار اوباش

محمد جعفری- روزنامه‌نگار

طرح برخورد با اراذل و اوباش که از ماه‌های گذشته آغاز شده در حالی با قدرت ادامه دارد که فرمانده فراجا از برچیده شدن سفره اوباش در سال جاری خبر داد‌  و چند روز قبل اعلام کرد:‌ «قول می‌دهیم سال ۱۴۰۴ سال پایان اراذل‌و‌اوباش باشد.»
 این یعنی اقدام قاطع پلیسی و قضایی برای مقابله با اراذل و اوباش، تا جایی که فقط در تهران در 2‌ماه ابتدایی امسال بیش از 40 نفر از اراذل و اوباش به ضرب گلوله پلیس زخمی و بازداشت شده‌اند. به همین دلیل در تلویزیون همشهری میزگردی با حضور ‌ وحید سلطانی، جرم‌شناس و قاضی روح‌الله رضاپور ترتیب داده و به این موضوع پرداخته شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید.

مهم‌ترین ویژگی‌های اراذل و اوباش
 سلطانی: سن نوجوانی مستعد ارتکاب یا فکر و خیال ارتکاب جرم است. به‌دلیل اینکه نوجوانان در این سن هیجان زیادی دارند؛ مثلا پرونده‌ای داشتم که یک نوجوان با دیدن یک فیلم سینمایی می‌خواست خودش را شبیه آن کاراکتر کند و او قمه به‌دست گرفته و خیابان را بسته بود. این نوجوان که فرزند طلاق بود برای نشان دادن خودش دست به این کار زده بود تا در جامعه مطرح شود. او در حرف‌هایش می‌گفت به‌خاطر اینکه تحقیر شده‌ام دست به این کار زده‌ام.
وقتی فرد به سن جوانی می‌رسد، شرایطش متفاوت می‌شود. فرد خواسته‌هایی دارد که دسترسی به آنها برایش ممکن نیست؛ مثلا می‌گوید چرا من نباید فلان ماشین را داشته باشم؟ چرا اصلا باید در این محله ‌ زندگی کنم؟ من شرارت می‌کنم و خودم را نشان می‌دهم و یک‌سری افراد که متمول هستند مرا به‌عنوان بادیگارد خودشان انتخاب می‌کنند و وضع مالی‌ام خوب می‌شود.
با وجود این، سن شرارت اغلب در نوجوانی و حداکثر تا 28سالگی است؛ سنی که هیجانات و مطالبات در اوج است.

زمینه‌های بروز شرارت
 سلطانی:‌ شرارت آثار سوئی در جامعه دارد و حس امنیت را در جامعه کاهش می‌دهد. فردی که مرتکب جرم می‌شود باید مورد بررسی قرار گیرد. گاهی حتی ممکن است اختلالات ژنتیک زمینه سوق پیدا کردن فرد به بزهکاری و شرارت باشد. یک‌سری عوامل، عوامل روانی است. ممکن است گاهی زمینه‌های اقتصادی داشته باشد، گاهی منشأ مشکلات خانوادگی باشد، مهاجرت و.... این موارد همگی ممکن است تأثیرگذار باشد.

راهکار برخورد با اشرار
 سلطانی:‌ در کشورمان متأسفانه کار تحقیقاتی جامعی که بتواند این موضوع را واکاوی و به اطلاعات و آمار دست پیدا کند، انجام نداده‌ایم. آخرین‌باری که تحقیقی جامع درباره اعمال مجرمانه مجرمان انجام شده چه زمانی بوده؟ باید یک کار تحقیقاتی جامع در این حوزه انجام شود؛ مثلا بررسی شود که پرونده اراذل و اوباش در یک بازه مشخص چه تعداد بوده؟ چه عوامل زیستی، اجتماعی، روانی و... باعث شده شرارت اتفاق بیفتد. علاوه بر این، خلأ‌های کار پلیس کجا بوده؟ و... . همه‌‌چیز دقیق بررسی شود. اطلاعاتی که از این بررسی به‌دست می‌آید می‌تواند برای ریشه‌یابی شرارت و برخورد با اشرار مفید باشد. در این شرایط می‌توانیم نقشه شرارت داشته باشیم و متوجه شویم که فراوانی‌ها کجاست؟ چند درصد به‌خاطر مسائل اجتماعی است؟ زمینه طلاق بوده؟ اقتصادی بوده؟ و... و اصلا درصد ارتکاب جرم بیشتر در کدام مناطق تهران بوده؟

اقدامات مؤثر شهرداری
 سلطانی:‌ برای پیشگیری از وقوع جرم همه سازمان‌ها و ارگان‌ها مسئولیت دارند. آیا فقط پلیس و قوه قضاییه مسئولیت دارند؟ وقتی مجرمی به محله خودش برمی‌گردد، وقتی بسترهای لازم برای ارتکاب جرم وجود داشته باشد، دوباره سراغ جرم می‌رود.
در این بین شهرداری تهران اقدامات بسیار خوبی انجام داده است. شهرداری فضاهای بی‌دفاع شهری را به فضاهای فرهنگی، هنری و اجتماعی تبدیل می‌کند. به این اقدام در جرم‌شناسی می‌گوییم پیشگیری وضعی. فضاهایی مستعد ارتکاب جرائم هستند، اما شهرداری این فضاها را باغ‌راه می‌کند که این فضاها از مراکزی برای ارتکاب جرم به فضاهای فرهنگی تبدیل ‌‌شوند. شهرداری یک نمونه است، اگر سایر سازمان‌ها نیز وظایف خودشان را انجام دهند به‌تدریج شاهد کاهش وقوع چنین جرائمی خواهیم بود.

مجازات اراذل و اوباش

رضاپور: در قانون عناوینی مثل اراذل، اوباش، اشرار و... تعریف نشده و اینها الفاظ عرفی هستند. بسته به اینکه چه رفتار مجرمانه‌ای از فرد سر بزند عناوین مختلفی استفاده می‌شود.  به‌عنوان مثال ممکن است متهمی در قالب درگیری، نزاع دسته‌جمعی، قدرت‌نمایی با سلاح و... مرتکب جرم شود که هر کدام از این عناوین و رفتارهای مجرمانه مجازات‌های متناسب با آن جرم را دارد؛ تا جایی که حتی ممکن است برای اوباشی که با استفاده از سلاح سرد و گرم نظم جامعه را مختل می‌کنند، محاربه درنظر گرفته شود.

قوانین بازدارنده است؟
 قانون در این‌باره کافی است. مواد قانونی و جرم‌نگاری خوبی داریم. نحوه اجرای این قوانین، ما را در مسیر درست‌تری قرار می‌دهد و با توجه به تأکیدهایی که شده سعی در جلوگیری از بروز رفتارهای خشن و مجرمانه و تعیین مجازات شده است.

دلیل تکرار اشرار
نحوه جمع‌آوری ادله در پرونده‌ها خیلی مهم است. پلیس نقش جدی در جمع‌آوری ادله و تشکیل پرونده دارد. پلیس بازوی اجرایی قوه قضاییه است. اگر به نحو صحیح اقدامات از ابتدا انجام شود و مستندسازی صورت بگیرد؛ مثلا از فیلم دوربین‌های مداربسته، شهادت شاهدان و... استفاده شود، پرونده به نحو صحیح تشکیل می‌شود و اقدامات قاطعی اتفاق می‌افتد و برخورد جدی با متهمان این نوع پرونده‌ها صورت می‌گیرد. در پرونده‌هایی که به آنها رسیدگی کردم بلافاصله متهمان شناسایی و با قرارهای تامین سنگین و متناسب با آنها برخورد شده است. پروسه قضایی باید در قالب قانون پیش برود. آزادی اراذل و اوباش صرفا وابسته به قوه قضاییه نیست؛ شرایط فرد بعد از آزادی هم مهم است که فرد رصد شود و وقتی دچار تکرار ‌و تعدد جرم شد‌ مجازات‌ها برای او سنگین‌تر شود. صرف برخورد قضایی کفایت نمی‌کند و سایر نهادها هم باید در این موضوع دخیل باشند. امنیت عمومی جامعه رکن اساسی و حق بنیادین شهروندان است. صرفا با اقدامات یک ارگان نمی‌شود با این افراد برخورد کرد.

گفت و گو
امین‌آقا فرزانه؛ از شرارت تا توبه
یکی از اشرار سابق در گفت‌وگوی اختصاصی با تلویزیون همشهری از چگونگی توبه‌کردنش می‌گوید


یکی از مشهورترین خلافکارهای تهران امین فرزانه است؛ فردی که به‌گفته خودش جای 400 تا چاقو روی بدنش است و به‌خاطر دعواهایی که می‌کرد سال‌های زیادی را پشت میله‌های زندان گذرانده است. او حالا 66سال دارد و می‌گوید توبه کرده و فقط به کارهای خیر فکر می‌کند. شاید به همین دلیل است که حالا همه او را به نام امین‌آقا فرزانه می‌شناسند. گفت‌وگوی ما در برنامه تلویزیونی همشهری با امین‌آقا را در ادامه می‌خوانید.

‌می‌گویند 400 جای چاقو روی بدن شماهست؛ درست‌ است؟
بریدگی زیاد دارم توی بدنم. من در محله‌ جنوب شهر بزرگ شدم. از همان جنوب شهر خیلی‌ها آمدند دکتر و مهندس شدند. شغل‌های مناسبی داشتند. در خانواده ما هم یک اخوی‌ام مداح شد، یکی هم کاسب است. اما نمی‌دونم چطور من به این راه کشیده شدم. شاید البته خودم دوست داشتم یا زندگی‌کردن در جنوب شهر باعث شد که به این راه کشیده شوم.

اولین شرارت شما چه زمانی اتفاق افتاد؟
10ساله بودم. در مدرسه نخستین شرارت اتفاق افتاد و من از پشت میز مدرسه دستگیر و به زندان کانون منتقل شدم. با خودکار به چشم یکی از هم‌کلاسی‌هایم زدم. حس جنوب شهری به من غلبه کرده بود. البته شاید حق با او بود. شاعر میگه: تلخی عمر بشر حاصل بی‌تجربگی‌ است. حالا 66ساله‌ام. آن زمان تجربه الان را نداشتم. نمی‌دانم، خواسته و ناخواسته این اتفاق افتاد و چون من زندان کانون را دیدم، برام عادی شد. ترس و وحشتی که بود، ریخته شد. گفتم اگر زندان این است، می‌رم دیگه. ناخواسته در زندان یک‌سری درگیری‌ها برام پیش آمد. بچه‌سال بودم. بعد هم مکررا دعوا و شرارت انجام می‌دادم و زندان و تبعید و چرخاندن در خیابان و... برایم اتفاق می‌افتاد.

در مجموع چند سال زندان بودید؟
من تیکه‌تیکه رفتم زندان و این آخری هم یک قتلی اتفاق افتاد که به‌خاطر بوق‌زدن ماشین، رفیقم کشته شد. فرد دیگه‌ای مرتکب قتل شده بود اما چون من هم درگیر شده بودم 3سال زندان رفتم. در کل حدود 10 تا 13سال زندان بودم. در این سال‌ها در اوین و قصر و قزلحصار بودم. البته بیشتر قصر و قزلحصار.

بعد از اینکه زندان قصر موزه شد ‌به آنجا رفتید؟
بله، اتفاقا یک فیلمی در آنجا بازی می‌کردند کمک‌شان کردم. همه‌‌چیز درباره زندان را مو‌به‌مو می‌گفتم که کارگردان فیلم خیلی خوشش آمد. گفت باید می‌پرسیدم که اینجا چطور بوده اما امین‌آقا داره همه‌‌چیز را می‌گه.

از زندان چه خاطراتی دارید؟
زندان مکتب جنایت و مکافات است. یکی می‌آید به‌خاطر تصادف. بالاخره در آنجا تجربه خوبی نمی‌بینه. می‌بینه اذیت میشه و خانواده برای ملاقات بیان و... و می‌ره توبه می‌کنه. ولی بعضی‌ها هم میان و زندان‌رفتن براشون عادی میشه و فکر می‌کنن بیشتر زندان برن ارجحیت داره. درصورتی که اینطور نیست و خداکنه آدم در همون سابقه اول توبه کنه و نره دیگه. من خودم خیلی اذیت شدم. مادر پیرم خدابیامرز از صبح از شهر ری صبح زود، ساعت 5 و 6 می‌آمد که یک ملاقات کنه و این شرایط برای من حبس تو حبس بود که این وضعیت را می‌دیدم. با خودم می‌گفتم خدایا پیرزن سالم برمی‌گرده؟ ماشین نزنه بهش. هم خودم در زندان عذاب می‌دیدم و هم به مادر و برادرم و خانواده‌ام عذاب دادم. اگر نمی‌آمدند بی‌قراری می‌کردم. می‌گفتم خدایا اتفاقی نیفتاده باشد و...

خلافکارهای دوره شما چه کسانی بودند؟ مشهور بودند؟
بله بیشترشان سرشناس و معروف بودند. مثل: آقامجتبی رحیمی، ممدآقا تیغی، ابوالفضل خان‌شعبانی، اینها افرادی بودند که حرفشان برش داشت و مردم به آنها احترام می‌گذاشتند. این نبود که تشویق کنند باند خلافکاری درست کنید و... چون خودشان بدبختی‌های این راه را کشیده بودند راهنمایی می‌کردند که کسی وارد کار خلاف نشود. شاعر میگه:‌ بسوزید چو من تا بدانید سوختن به تماشا نمی‌شود. بعضی از دور نگاه می‌کنند فکر می‌کنند خلافکار بشی، خط و خوط و خال داشته باشی خوبه. ولی خداپیغمبری خوب نیست. من خودم عذاب می‌کشم. زمستان و تابستان باید آستین بلند و کت تنم باشه که خالکوبی‌هام معلوم نشه. خیلی دوست دارم منم لباس آستین‌کوتاه بپوشم اما نمیشه. چون می‌گم یه‌موقع یک جوان نگاه می‌کنه و بدآموزی می‌شه.

بزرگ‌ترین خلافی که مرتکب شدید چه خلافی بوده و بیشتر به‌خاطر خودتان دعوا می‌کردید یا دوستان‌تان؟
همه درگیری بوده. مثلا از جای دیگه می‌آمدند در محل ابراز قدرت می‌کردند. به بزرگان محل توهین می‌کردند. ابراز قدرت می‌کردند و ما هم جوان بودیم و دوست داشتیم جلوی‌شان وایسیم.

چه اتفاق مهمی در زندگی‌تان افتاد که خلاف را کنار گذاشتید، توبه کردید و امین‌آقا شدید؟
کربلا رفتم و در آنجا منقلب شدم. گفتم ما دنبال چی هستیم و اینجا چه خبر است. ما دنبال این هستیم بریم بزنیم و بخوریم و... اما اینجا... عشق آقا امام‌حسین باعث شد تغییر کنم. در آنجا تکان‌خوردم و گفتم این عشق خوبه یا عشقی که بخواهی گنده و بزن‌بهادر بشی. عشق اهل‌بیت و آقا امام‌حسین خیلی بهتره و یک چیز دیگه هستش. الان می‌بینم سالم زندگی‌کردن خیلی بهتره. نوه‌هایم را می‌بینم و در کنار خانواده هستم لذت می‌برم تا اینکه پشت میله‌های زندان باشم.

قبلا به شما چه لقبی می‌دادند و چطور شد که به شما گفتند امین‌آقا فرزانه؟
بچه بودم می‌گفتند امین کله چون کله می‌زدم. بعد هم می‌گفتند امین‌فرزانه. اما بعد که توبه کردم همه گفتند امین‌آقا فرزانه.

قبلا شما ورزشکار هم بودید. از ورزش‌تان بگویید.
بله قبلا ورزشکار بودم. به تیم ملی دو و میدانی هم دعوت شدم و مربی‌مان هم حمیدخان خوشخوان بود. در سه رشته مدال آوردم. فوتبال هم بازی می‌کردم. از طرف تیم سیزده آبان می‌رفتیم بازی می‌کردیم. البته آنجا هم چندبار دعوا کردم. هم‌دوره‌ای‌های مشهور آن زمان فوتبال من: آقا مهدی فنونی‌زاده، آقای سعید تهمتن، ناصر محمدخانی، عباس‌آقا کارگر، روح‌الله عبادزاده، حسین عبدی که الان مربی تیم ملی جوانان است و... من پرسپولیسی هستم اما دیگه مثل قبل فوتبال را دنبال نمی‌کنم.

خیلی‌های دیگر هم هستند که قبلا مرتکب خلاف می‌شدند اما مشهور نشدند. چرا شما اینقدر مشهور شدید؟
من راهم را سوا کردم. الان می‌رم برای رضایت‌گرفتن افرادی که ناخواسته مرتکب قتل شدند. خدا یک قوتی به من داد که کارهای خیر بکنم. این کارها خیلی پربرکت است. با دوستانم به عیادت سالمندان و بیماران بی‌ملاقاتی می‌ریم و این کارها را دوست دارم. این کارها بی‌مزد هم نمی‌ماند و خدا به آدم آبرو و اعتبار می‌ده.

در این سال‌ها در چند پرونده قتل ‌باعث بخشیده‌شدن چند محکوم به قصاص شدید؟
حدود 400نفر. آخرین مورد هم پرونده قتلی بود که اولیای دم رقم بالایی خواسته بودند که با همکاری چند نفر بزرگ‌تر این رقم کمتر و در نهایت پرداخت شد تا این بنده خدا هم از قصاص نجات پیدا کنه.

در فضای مجازی چند صفحه به اسم شما وجود دارد. این صفحه‌ها واقعی است یا جعلی؟
یکی از این صفحه‌ها اصلی است که دست دامادم آقامهران است و بقیه هم نمی‌دانم چطور است. من سر در نمی‌آورم و حتی اس‌ام‌اس هم نمی‌تونم بدم.

مدتی قبل فیلمی از یک زورگیری منتشر شد که دو زورگیر از یک خانمی که بچه‌ بغلش بود زورگیری می‌کردند. با این سارقان چه حرفی دارید؟
نمی‌دونم به خدا. ما اینطور نبودیم. یادم می‌آید وقتی دعوا می‌کردم مادرم می‌گفت طوری دعوا کن شاید طرف، پول بخیه نداشته باشه. این کارها خداپسندانه نیست. باید فکر کنند اگر این اتفاق برای خانم و خواهر خودمان بیفتد می‌پسندیم؟ کار زشتی است. باید حرمت زنان و کودکان حفظ شود.





 

این خبر را به اشتراک بگذارید