منیرالدین بیروتی
از بخت خوب آثار دولتآبادی را خیلی زود خواندم. بیشتر کسانی که سراغ ادبیات داستانی فارسی میروند با خواندن آثار نویسندگانی مثل هدایت و جمالزاده مطالعهشان را آغاز میکنند اما برای من این اتفاق با آثار دولتآبادی افتاد و از این بختی که داشتم بسیار خوشحال هستم. دهه60 بود و کتابهای هدایت بهسادگی در دسترس نبودند. آن دوران بیشتر آثاری که ترجمه شده بود را میخواندم. وقتی خواستم به سراغ ادبیات فارسی بروم و ببینم نویسندگان فارسیزبان چه میکنند بخت یارم بود و از مقابل دانشگاه تهران 2کتاب کوچک جمع و جور با برگهای کاهی خریدم.«باشبیرو» و«گاواره بان» این کتاب ها مرا شیفته نویسندهشان کردند.از نثرش کیفور شدم و خواندن آثار بعدیاش را دنبال کردم. ویژگی کار دولتآبادی سبک منحصر به فرد و نثر خاص اوست که بهراحتی برای مخاطبش قابل شناسایی است. یادم میآید با اینکه سن و سال زیادی نداشتم متوجه بودم که اثری مانند جای خالی سلوچ شاهکار ماندگاری در ادبیات فارسی خواهد شد. خواندن این رمان در آن حال و هوایی که داشتم معرکه بود. آن روزها مشغول مطالعه ادبیات کهن شده بودم و نثر دولتآبادی در این اثر خیلی به دلم مینشست و شیفتگی من به او را بیش از پیش میکرد. سالهایی بود که پولتوجیبی من کفاف خرید کتابهای قطور را نمیداد اما جلدهای کتاب« کلیدر» یک به یک منتشر میشدند. مدتها درگیر این بودم که این اثر او را بهدست بیاورم و بخوانم. دوستی داشتم که هر 10جلد آن را در خانه داشت. من یک به یک این جلدها را از او قرض گرفتم و بالاخره توانستم این رمان بلند او را هم در همان سالها بخوانم. بعدها سالهایی از راه رسیدند که خودم دست به قلم شدم و به محافل ادبی راه پیدا کردم. شخصیت نازنینی داشت و برایم پر از جاذبه بود. هنوز هم دوستش دارم و بسیار برای او احترام قائلم و بهنظرم نویسندهای مثل او دیگر در ادبیات ما تکرار نمیشود. همیشه با دیدن او و خواندن آثارش، حتی تکهای از آنها، حس خوبی به من دست میدهد و همه اینها از صداقتی که او در کارش داشته و زحمتی که پای آن کشیده بهدست آمده است.
بدون حاشیه همیشه در صدر است
مرد علی مرادی
هر وقت به محمود دولتآبادی و آثارش فکر میکنم، میبینم این دو، چیزی منفک از هم نیستند. محمود دولتآبادی همانی است که ما در آثارش میبینیم. او با خوندل شخصیتهایش را خلق میکند چون همه آنها برای او ملموس بودهاند و به همینخاطر ما خیلی راحت با این شخصیتها و اتفاقهایی که از سر میگذرانند همذاتپنداری میکنیم. شاید این برای من که در روستا بزرگ شدهام ملموستر از دیگر خوانندگان او باشد. محمود دولتآبادی نویسنده مورد علاقه من است چون بیآنکه بهدنبال آن باشد و بیآنکه خود بخواهد و بداند استادی به تماممعنا برای ما بوده است. او هرگز با آثار بینظیری که خلق کرد مغرور نشد. هرگز ادعایی نداشت و همین جذابیتش را برای نسل من بیش از پیش کرد. محمود دولتآبادی برای من تجسم یک نویسنده کامل است؛ کسی است که در همه این سالها رنج کشید و در سکوت و بدون هیاهو آثار ماندگاری خلق کرد که حرف مردم زمانهاش بود و این چیز کمی نیست. در روزگاری زندگی میکنیم که خیلیها با آثار ضعیفی که خلق میکنند به مدد فضای مجازی و شانتاژهای تبلیغاتی و دار و دستههایی که دور خود در همین فضا ایجاد کردهاند سعی در مطرح کردن خودشان دارند. اتفاقا در چنین فضاها و زمانهای است که ما متوجه قدر و قیمت نویسندگانی مانند محمود دولتآبادی میشویم. تعارف نداریم. در دهههای گذشته خیلیها سعی کردند او را طرد کنند چون او به این سادگیها با هر جماعتی بر نمیخورد. اما او در سکوت به کارش ادامه داد و وارد حاشیه نشد و این همان رفتاری است که ما از یک نویسنده بزرگ سراغ داریم و محمود دولتآبادی با همه اینها و با آثار جاودانش نویسنده بزرگی برای نسل ماست.
شنبه 13 مرداد 1397
کد مطلب :
25583
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/6Gm7
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved