
عسل برفی
حکایت زنبوردارانی که سردترین روزهای سال را به مراقبت از کندوها میگذرانند

رابعه تیموری- روزنامه نگار
به پایان خانهتکانی زمستانه آنها چندان نمانده و بهار که از راه برسد دوباره کارو بار را از سر میگیرند. خانهتکانیشان را هم با همان بالهای ظریفشان انجام میدهند و آنقدر در کندو پرواز میکنند که درو دیوار خانههای هشتضلعیشان خوب پاکیزه شود. وقتی هم سرمای هوا راهش را به داخل کندوهای سربسته آنها باز کند با لرزاندن بدن کوچک خود دمای کندو را به 35درجه سانتیگراد میرسانند تا همخانههایشان از سرمای زمستان به سلامت بگذرند. با رسیدن بهار هم سر آنها حسابی شلوغ میشود و هم تر و خشک کردنشان برای امیرعباس جامدار فرصت سر خاراندن نمیگذارد! جامدار زنبوردار است و زنبورهایی که او در پردیس پرورش میدهد، بخشی از عسل سفره مردم پایتخت را فراهم میکند. آنها برای تولید نیمکیلو عسل حداقل 88هزار و 500کیلومتر پرواز میکنند.
ضعیفها زنده نمیمانند
وسعت باغی که امیرعباس جامدار کندوهای قنداق پیچ شده خود را زیر سایه درختان کهنسالش چیده است، به 2هزار مترمربع نمیرسد، اما باغهای میوهای که در همسایگی این باغ ردیف شدهاند، قلمروی پرواز زنبورهای کندو را لااقل به اندازه چندین کیلومتر بزرگتر میکنند و شهد گیاهان گلداری مانند گون، خارشتر و خارمریم که روی تپه ماهورهای اطراف باغ میرویند، خوراک خوشمزهای است که طبیعت بکر پردیس برای آنها تدارک میبیند. در این روزهای سرد زمستان کار آقا امیرعباس کمتر است و فقط مواقعی که آسمان گرم و مهربان به زمین نظر میاندازد، درهای کیپ و قنداقپیچ کندوها را کمی باز میکند تا اگر شهد ذخیره زمستانشان به ته رسیده باشد برایشان شهد اضافه بگذارد یا اگر خوراک زنبورها دور از دسترسشان باشد، آنها را از مرکز کندو به حفره ذخیره شهدها بکوچاند، ولی با همه این مراقبتها شاید بسیاری از زنبورهایش سرمای زمستان را تاب نیاورند و شمار زنبورهای قوی کندو که این سرنوشت تلخ را پس میزنند چندان نباشد. لابهلای این ضعیفکشی بیاغماض طبیعت آقا امیرعباس قسمت خوب ماجرا را از یاد نمیبرد: «فصل جدید تولید عسل با نسلی مقاوم و قوی آغاز میشود.»
برای تهیه عسل بیغش
حکایت زنبوردارشدن امیرعباس جامدار به حدود 02 سال پیش برمیگردد که تصمیم گرفت با پرورش یک کندو برای مصرف خانوادهاش عسلی مرغوب و بیغش تولید کند. او با آنکه به شغل خرید و فروش مسکن مشغول بود و هیچوقت فکر نمیکرد عمری با این حشرات پرسود و فایده سروکار داشته باشد، برای پرورش زنبورهای همان یک کندویی که تهیه کرده بود، لباس مخصوص و تجهیزات زنبورداری تدارک دید و مانند یک زنبوردار حرفهای، به کندوها رسیدگی میکرد. در سرمای زمستان آن سال ملکه کندو جانش را از دست داد، اما زنبوردار جوان علاوه بر آنکه عسل
بیعیب و نقص و شیرینی بهدست آورده بود، نمیخواست لذت تماشای زندگی عجیب این حشرات تیزهوش را از دست بدهد. جامدار آن سال یک کندویش را به 5کندو رساند و سال بعد 03 کندو تهیه کرد.
کارگران همهچیز تمام
نقطه شروع این فصل جدید، یک روز گرم در اوایل بهار است؛ روزی که جامدار در کندوها را باز میکند تا زنبورهای کارگری که عمرشان به02روزگی رسیده، بهدنبال پیدا کردن شهد و تولید عسل کندو را ترک کنند. مهارت خدادادی این زنبورهای همهچیز تمام، خیال آقای زنبوردار را آسوده کرده و میداند آنها بدون کمک او میتوانند زمان شکفتن غنچه گلها را حدس بزنند و بدون نقشه و دم و دستگاه محل روییدن گلهای پرشهد و گرده صحراهای پردیس را پیدا کنند، بعد هم با یک رقص قرقرهای جذاب نشانی محل جمعآوری شهدها را به زنبورهای کارگر همکندوی خود نشان میدهند تا آنها برای پیدا کردن نشانی گلها زمان هدر ندهند. برای برقراری نظم و انضباط و پیش رفتن جریان تولید عسل در داخل کندو هم حاجتی به مداخله جامدار نیست و زنبورهای کارگر نظافتچی با آنکه فقط 3روز از تولدشان گذشته با دقت ضایعات باقیمانده از تولد زنبورهای نوزاد را به خارج از کندو انتقال میدهند و با ضدعفونی کردن سلولهای خالی، فضای تخمگذاری ملکه را پاکیزه میکنند. زنبورهای نورس هم که سنشان از 3روز گذشته و هنوز به02روزگی نرسیدهاند، گلوله شهدهایی را که کارگران بزرگتر جمعآوریمیکنند و با بستن به بلندترین پای خود به کندو میآورند، از آنها تحویل میگیرند و در داخل کندو بهصورت فشرده ذخیره میکنند تا نفوذ هوا به داخل آنها باعث فسادشان نشود.
مکث
مادرانههای آقای زنبوردار
زمانی که این حشرات هوشمند برای تهیه عسل تقلا میکنند، آقای زنبوردار مادرانه هوایشان را دارد و اگر زاد و ولد فراوان ملکه مادر جایشان را تنگ کرده باشد، با اضافه کردن طبقات کندو آنها را آسوده میکند. وقتی هم بخواهند برای ذخیره عسل لانههای شش ضلعی یا به قولی «شان»هایی از جنس موم بسازند، او «شان» مصنوعی آماده در کندو میگذارد تا زحمتشان را کم کند. اگر شهدهای بهارهای که زنبورهای کارگر انبار کردهاند هنوز آنقدری نشده باشد که کفاف خورد و خوراک زنبورها را بدهد، جامدارازشهد ذخیره زمستانه در اختیارشان میگذارد تا حشرات محبوب زحمتکشش گرسنگی و کمغذایی نکشند. گرمای تابستان تنها دردی است که زنبورهای پرکار کارگر را از تلاش و تقلا میاندازد و وقتی هرم هوای چله تابستان قوت پرواز را از آنها میگیرد، روزها را به بال زدن و آبپاشی کندو میگذرانند. در این مواقع هم زنبوردار مهربانشان باید لابهلای مشغلههای دود دادن و برداشت عسل کندو، آب در دسترسشان بگذارد و برای کندو دستگاه تهویه فراهم کند تا زنبورها پس از کار روزانه در خنکای کندو خستگیشان را بتکانند.