• چهار شنبه 1 اسفند 1403
  • الأرْبِعَاء 20 شعبان 1446
  • 2025 Feb 19
یکشنبه 21 بهمن 1403
کد مطلب : 248421
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/KO0zM
+
-

چهل و سومین جشنواره فیلم فجر به آخر خط رسید

ایستگاه پایانی

ایستگاه پایانی

نوید پورفرج در صفحه اینستاگرام خود هنگام اکران فیلم بیبدن از مخاطبان صفحه‌اش خواسته بود درباره فیلم نظر بدهند. از میان ۲۲۸ هزار دنبال‌کننده این صفحه که تا امروز ۱۸ پست آن را دنبال کردند، نزدیک به ۷۰ هزار نفر این پست را لایک کرده و بیش از ۸ هزار نفر آن را بازنشر کرده‌اند. بیش از ۳ هزار نفر زیر پست نظرشان درباره فیلمی که پورفرج در آن نقش بازپرس پرونده را بازی کرده بود نوشته بودند. در میان موج قلب‌ها و آتش‌ها یک دیالوگ شخصیت بازپرس مورد توجه خانم‌ها قرار گرفته بود: دوست پسر مگه غیرتی می‌شه‌؟
میان نسل جوان بازیگرانی که در دهه ۱۳۹۰ بازی آنها مورد توجه قرار گرفته نوید پورفرج امکانات و لوازم بیشتری از ستاره‌شدن را در آستین دارد که به او کمک می‌کند پی در پی نقش‌های جوان اول را به او پیشنهاد کنند.
اما آنچه این گلوله شلیک شده به‌سوی موفقیت را بیشتر شتاب داد، لحظه شلیک بود. او در فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده» برای نخستین بار کنار فرهاد اصلانی و نوید محمدزاده بازی کرد.
میان همه فیلم‌های ایرانی که در طول 2دهه گذشته داستانشان به حاشیه‌های شهر و روابط خشن آدم‌ها در این محدوده می‌پرداخت، فیلم هومن سیدی از ابتدا قرار را بر خفن‌بودن بیشتر گذاشته بود. در دنیایی که فیلم برای خودش دست و پا کرد، دست و پا زدن پسری که با لباس میلان و سیگاری پشت گوش بیشتر دیده شد؛ مثل بهمن مفید در قیصر که تک گویی‌اش در صحنه قهوه‌خانه به اندازه خود فیلم دیده شد، مثل چاقو‌بازی رضا بیک ایمانوردی در فیلم «ضربت»که لاس‌شدن دست خیلی‌ها را در پی داشت. این فیلم‌ها بازیگران بزرگی داشتند اما مثل سحابی‌های کهکشان زایشگاه ستاره‌ای دیگر شدند. پور‌فرج در فیلمی که اصلانی تلاش می‌کرد و محمدزاده عرق می‌ریخت، خودش را عرضه کرد. او که پشتوانه کلاس‌های بازیگری امین تارخ را داشت و توسط سیدی به این ترکیب برای دیده‌شدن رسیده بود، سنگ تمام گذاشت. در صحنه کند شده هجوم قمه به‌دستان او بهترین چشم و نگاه را دارد؛ چیزی که سینما را سینما می‌کند و صاحب آن نگاه را ستاره سینما.
بازیگران نقش دوم همیشه امکانات بیشتری برای بیشتر دیده‌شدن نسبت به ستاره‌های یک فیلم دارند. «مغز استخوان» فیلمی است که بهترین ویترین برای دیده شدن پریناز ایزدیار را مهیا کرده بود. نقش زنی که به‌خاطر فرزندش تن به وصلت با هیولا می‌دهد. فیلم قدرت ایده اصلی را در کلافی از شخصیت‌ها و داستان‌های فرعی کم می‌کند. اما صحنه‌هایی فراهم می‌کند که بازیگران فرعی بهتر دیده شوند، چون نسبت به سرانجام قهرمان اصلی و داستان فیلم امکانات موجز و‌مؤثر‌تری دارند. باید قبول کنیم که در مغز استخوان نوید پورفرج با لیفتراک از بنز و پرایدی که پریناز ایزدیار و جواد عزتی سوارش بودند، جلو زد و فیلم برایش سکوی پرتاب دیگری شد. او دوباره ثابت کرد که برای حاشیه شهرها قهرمان مناسبی است.
اما او راهی روستا شد؛ روستایی حوالی زادگاهش.
پورفرج در«زالاوا» در نقشی با مشخصات کاملا متفاوت با نقش امیر در«مغزهای کوچ زنگ‌‌‌زده» گلیم خودش و فیلم را از آب بیرون کشید.
یک فیلم ترسناک تجربی که عامل وحشت‌زای فرا‌زمینی دارد. مسعود احمدی استوار ژاندارمری در استانی کرد‌نشین باید گره ترس و وحشت روستا را باز کند. فیلم در محافل گسترده سینمای کردی و غیرکردی بسیار دیده و ستایش شد و در دهوک اقلیم کردستان پورفرج جایزه گرفت. او برای همین نقش در جشنواره سی‌ونهم فیلم فجر بعد از 2بار نامزدی برای نقش مکمل، نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد شد اما در کوران کرونا و صورت‌های پنهان پشت ماسک در جشنواره سی و نهم رضا عطاران برای «روشن» جایزه گرفت. نوید پورفرج در دوره‌ای از سینمای ایران گل کرده و بختش گرفته که اغلب بازیگران نقش اول مرد مناسب برای نقش‌های اکشن و درام پا به سن گذاشته و در حال پیداکردن نقش‌های نوشته شده برای میانسالان هستند. او که هنوز در دهه سوم زندگی است جا دارد که یک دهه نقش جوان اول را به‌راحتی بازی کند. تاس او که فعلا خوش نشسته و 2بار جلوی لیلا حاتمی بازی کرده در دو فیلمی که به جشنواره نرسید.
 بازیگران فراوانی در سینمای ایران دوران درخشش کوتاهی داشته‌اند و در مقابل بازیگران اندکی همزمان شانس و امکان بروز استعدادهایشان را داشته‌اند. پورفرج امکانات و شانس دارد که دهه پیش‌روی سینمای ایران را به نام خودش کند، به شرط آنکه او به بهای خفن‌بودن خودش را در حاشیه‌ها متوقف نکند. در سینمای ایران که چرخه‌های فیلمسازی‌ حرف اول را می‌زنند، بزرگ‌ترین بلای جان بازیگران جوان تکرار خودشان است.
در یکی از پست‌های صفحه اینستاگرام
 نوید پورفرج او درحالی‌که 6تکه شدن عضلات میانی بدنش به مخاطبان را یادآوری می‌کند مژده بازگشت به تنظیمات
کارخانه می‌دهد.
در دنیای مخاطبانی که تا بازیگر مردی نقش دیوانه و معتاد را زیر‌پوستی و زیر‌گوشتی بازی نکند و لهجه‌اش را تغییر ندهد و زن‌پوشی نکند، بازیگر و هنرمند نمی‌گویند، نمایش آمادگی بدنی در حد صفحه اینستاگرام فروشندگان مکمل‌‌های بدنسازی نقض غرض است. او نباید فراموش کند شهرتش را مدیون یک نشئه‌بازی توپ با محمد‌زاده روی سقف خانه‌ای است که چشم‌اندازش بیابان‌های دورقوز‌آباد بود.‌‌

نوید پورفرج در دوره‌ای از سینمای ایران گل کرده و بختش گرفته که اغلب بازیگران نقش اول مرد مناسب برای نقش‌های اکشن و درام پا به سن گذاشته و در حال پیداکردن نقش‌های نوشته شده برای میانسالان هستند. او که هنوز در دهه سوم زندگی است جا دارد که یک دهه نقش جوان اول را به‌راحتی بازی کند. تاس او که فعلا خوش نشسته و 2بار جلوی لیلا حاتمی بازی کرده در دو فیلمی که به جشنواره نرسید

 

این خبر را به اشتراک بگذارید