
عابران سر ذوق

عقربههای ساعت از 7صبح، خود را کشاندهاند به 12:30 ظهر؛ این زمانی است که عباسنقاش هم کار دیوارنگاری مدرسه قدیمی را از زیرسازی و آسترزنی به اجرای نصف و نیمه طرح اصلی (پرندهای میان گلها) رساندهاست. پیادهروی قرق شده با سطل و ابزار رنگآمیزی او نیز شلوغ از عابر است؛ عابرانی که انگشتشماریشان از همان سرسوزن ذوق که شاعر معروف سروده بود و در زندگی عباسنقاش اثر کرده بود، بهره دارند؛ چراکه با دیدن دیوارنگاریهای او دقایقی از رفتن پا سست میکنند. «خسته نباشی عموجان...»، «ناز شستت که دیوارهای شهرمون رو صفا میدی...»، «استاد،یه طور بکش که نَپَره بره...» و بسیاری دیگر که آخر کار، ساعت حدود 17 با تکمیلشدن طرح دیوار به کفزدن و آفرینگفتن ایستادهاند.
در همینه زمینه :