1- رویکرد جاهلی رهبانیتی بر پایه فرار از دنیا
زن را عامل انحراف و غرق دنیاشدن میداند، پس از آن دوری میکند.
زن خوب زنی است که ازدواج نکند و خانواده شکل ندهد.
حجاب عامل مخفیکردن زن از حضور اجتماعی است.
زن مانند یک برده جنسی در خدمت مرد است و زندگیاش تحت ظلم مرد شکل میگیرد.
زن رشد نمیکند و جنس دوم و فروتر است.
دخترداشتن ارزش نیست، بلکه ضد ارزش است؛ مایه سرافکندگی و گرفتاری است.
2- تمدن غرب که بر پایه حبالدنیاست
زن را از مرد جدا میکند و خانواده را به مرور نابود میکند.
زن را ابزار لذت مرد قرار میدهد.
زن را ابزار فروش و رشد اقتصادی شرکتهای سرمایهسالار قرار میدهد.
زن را دچار یک خودتحقیری و ورشکستگی همیشگی میکند.
جریانهای زنان مردستیز محصول تحقیر زنان غربیاند.
زن در مجموع پیشروی غرقکردن جامعه و تمدن غربی در دنیاگرایی است.
3- الگوی سوم زن بر پایه هویت قیام و انقلاب
زن مکمل مرد، زن بدون مرد و مرد بدون زن موجودی ناقص است که در کنار هم هویت کاملی به نام خانواده را شکل میدهند.
زن توان وحدتبخشی بالایی دارد، لذا محور خانواده است و سیده بیتهاست. خانواده کانون رشد است.
زن استعداد قیام و سلوک و رشد درش بیشتر است، لذا زن پیشرو و پیشقراول قیام و انقلاب در جامعه است.
قدرت صبر و استقامت در جنس زن بیشتر است، لذا محور و جلودار مقاومت است.
زن تربیت و رشد نسلهای جامعه را برعهده دارد.
زن به لحاظ استعداد بینهایتجوی انسانی با مرد تفاوتی ندارد. او در 3حیطه رشد فردی، خانوادگی و اجتماعی فعال است.
حجاب، حافظ و مراقب او برای حضور اجتماعیاش است.
3 نگاه به زن
در همینه زمینه :