صیاد زبالهها
درباره غواص جوانی که داوطلبانه به شکار زباله از بستر دریاچهها، رودخانهها و سدها میپردازد
فاطمه عسگرینیا- روزنامه نگار
تجربه زندگی زیر آب، یکی از لذتهای شیرین «محمد سجادینسب» 36ساله است؛ کسی که آنقدر از کودکی عاشق غواصی و ماجراجویی زیر آب بود که حالا نهتنها تبدیل به یکی از استادان دنیای غواصی شده بلکه از سر عشق و علاقه به دنیای آبی، امروز یکی از دوستداران محیطزیست آبی هم شده است و هرازگاهی همراه با دوستانش تور زبالههای آبی را بر شانه میاندازند و با سفر به اعماق رودخانههای بزرگ و خروشان، دریاچهها و سدهای غولپیکر نسبت به پاکسازی آنها از وجود زبالههای رهاشده اقدام میکنند. البته کار داوطلبانه آنها همراه با ماجراجوییهایی است که لذت آن را دوچندان میکند؛ از پیداشدن اشیای عجیب و غریب تا روستاهایی که زیر آب دفن شده است.
آرزویی که زیر آب برآورده شد
یکی از شیرینترین خاطرههایی که محمد از غواصی دارد، برآوردهکردن آرزوی یک نفر زیر آب بوده است: «یک روز آقایی که روی ویلچر بود وقتی با من آشنا شد، از بزرگترین آرزوی زندگیاش گفت و آن رفتن زیر آب و دیدن دنیای زیر آب بود، حتی حاضر بود میلیونها تومان پول پرداخت کند تا به آرزوی خود برسد اما من حاضر شدم داوطلبانه او را همراه خود زیر آب ببرم. وقتی لباس غواصی پوشید و زیر آب رفتیم در عمق 5متری جای زیبایی پیدا کردم که راحت بنشیند و ببیند. وقتی به چشمانش زیر کلاه غواصی نگاه کردم بهخاطر اشک شوقی که ریخته بود، قرمز بود. در همان لحظه دستهایش را بالا گرفت و خدا را شکر کرد. وقتی بالا آمدیم و در خشکی قرار گرفتیم برای مدتی انگار شوکه شده بود. بعد که حالش جا آمد، مرا محکم بغل کرد و درحالیکه گریه میکرد میگفت تو مرا به آرزویم رساندی. این شیرینترین لحظه زندگی من بود.»
روستای شها با نخلهایش زیر آب
غواصیهای محمد و دوستانش همراه با ماجراجوییهای بسیار است. بهگفته خودش یکی از بهترین خاطرههایی که از این ماجراجوییها دارد، پیداکردن روستای شُها زیرآب بود: «در حال شنا در عمق 45متری پشت سد دریاچه دز بودیم که درختهای نخل زیر آب توجه ما را بهخودش جلب کرد. وقتی نزدیک شدیم تعداد درختان بیشتر و بیشتر شد و دوروبرشان سنگچینهای مرتب داشت که حکایت از ساخت آنها به دستان مردمان بومی منطقه داشت. ابتدا گمان کردیم این روستا روستای پامنار است اما وقتی درباره آن در پیج فضای مجازی صحبت کردیم، متوجه شدیم اسم روستا شُها بوده و به مردمی که در آن زندگی میکردند، شُهایی میگفتند. پسر خان این روستا با من در فضای مجازی صحبت کرد و گفت بهخاطر ساختن سد این روستا و چند آبادی دیگر به زیر آب رفتند. از این فضا فیلم گرفتیم اما چون عمق آب زیاد بود و امکان پایین رفتن بیشتر وجود نداشت، صبر کردیم تا در فرصت مناسب عکس و فیلمهای آن را تهیه کنیم.» حالا محمد و دوستانش قرار گذاشتهاند به محض پایینرفتن عمق آب در انتهای پاییز برای عکسبرداری از این روستا و گشتوگذار در آن غواصی کنند.
پاکسازی داوطلبانه بسترهای آبی
محمد وقتی برای شنا به اعماق رودخانهسدها، دریاچهها و رودخانهها میرفت، دیدن زبالههای بسیاری که در بستر این فضاهای آبی رها شده بود او را آزار میداد؛ چراکه معتقد است این زبالهها کمکم نهتنها محیطزیست آبی را آلوده میکنند که جان جانداران آبی را هم به خطر میاندازند: «من در خوزستان و در شهرستان دزفول زندگی میکنم اما امکان آموزش رشته غواصی را به لحاظ رعایت استانداردها و محدودیتهایی که وجود دارد در رودخانههای دز و کرخه و سدهای این منطقه نداریم. در فاصله 2کیلومتری ما دریاچه دوقلوی ایران به نام آبدانان وجود دارد. آب این دریاچه به حدی تمیز و شفاف است که تا عمق 12متری آن را میتوان با چشم دید. وقتی برای غواصی به این دریاچه میرفتیم و از دنیای زیر آب عکس میگرفتیم چیزی که مرا بسیار اذیت میکرد زبالههایی بود که در بستر این دریاچه رها شده بود. یک روز با شاگردهایم تصمیم گرفتیم داوطلبانه بستر دریاچه را از وجود این زبالهها تمیز کنیم و با جان و دل این کار داوطلبانه را انجام دادیم. حالا 5سال است که بهطور مستمر این کار را انجام میدهیم و درواقع به یکی از علاقهمندیهای ما تبدیل شده است و نهتنها در استان خوزستان این کار را انجام دادهایم بلکه تجربه کار در چادگان اصفهان را در کنار سیمیندشت تهران، شوشتر و سراب نیلوفر کرمانشاه هم داریم.»
بهگفته محمد، پاکسازی بستر رودخانههای خروشان و پرعمق با بستر دریاچهها و سدها تفاوت زیادی دارد: «در رودخانهها بهخاطر جریانداشتن آب ما بین 3تا 5کیلومتر را میتوانیم با جریان آب حرکت و غواصی کنیم و توری زباله خود را پر کنیم، اما در دریاچهها چون جریان آب وجود ندارد و بیشتر باید شنا کنیم، حدود 500 تا 700متر را میتوانیم پاکسازی کنیم.» از وقتی آنها قصه پاکسازی بسترهای آبی را برای مردم در فضای مجازی روایت کردهاند، مردم مطلع بیشتر مراقب حفظ پاکیزگی این فضاها هستند و از رهاکردن زبالهها در این اماکن خودداری میکنند. در جریان پاکسازی بسترهای آبی محمد و دوستانش در کنار زبالههایی مانند جعبههای خالی کنسرو و شیشههای نوشیدنی و... کلی طلا پیدا کردهاند؛ ازجمله یک حلقه ازدواج که حین عکاسی از دست عروس و داماد داخل آب افتاده بوده، البته با اطلاعرسانی در پیجشان موفق شدهاند صاحب همه این طلاها را پیدا کنند: «یکی دیگر از چیزهایی که این روزها من و دوستانم زیاد زیر آب پیدا میکنیم کوادکوپترهای سقوطکرده در آب است؛ اینهاکه بهخاطر داشتن پلاکهای ثبتی حتی جنازهشان هم برای صاحبانشان ارزشمند است بنابر این و از ما خواهش میکنند آنها را پیدا کنیم، چون اگر کسی با پلاک ثبتشده آنها تخلفی انجام دهد، مالک پلاک باید پاسخگوی آن باشد.» دنیای اشیای عجیب و غریب پیداشده زیر آب برای محمد و دوستانش هر روز تازگیهای خودش را دارد و همین تازگیها و شگفتیها شوق و ذوق آنها را بیشتر میکند.
خودش را اینگونه معرفی میکند: جوانی 36ساله با 12مدرک غواصی؛ از مدرک غواصی کودکان گرفته تا غواصی تکنیکال! از سالی که لباس غواصی به تن کرده و با این عنوان دل به آبهای سرد و گرم کشور زده، 12سالی میگذرد، اما او در این 12سال برای غواصی و همزیستی با دنیای زیر آب از جان مایه گذاشته است: «از کودکی به انجام کارهای سخت عادت داشتم؛ البته آنچه کنار انجام کارهای سخت همیشه به من انگیزه میداد آموزشدیدن کارهای جدید بود و بعد از آن، آموزش هرچه آموخته بودم به بچههای هم سن و سال خودم.» میگوید از کودکی بهخاطر زندگی در یک خانواده پرجمعیت مشغول کار و کسب شده چراکه تامین هزینههای زندگی برای پدرش بهتنهایی سخت بوده: «پدرم راننده تاکسی بود و از عهده همه هزینههای زندگی برنمیآمد بهخاطر همین من بهعنوان بچه بزرگ باید به او کمک میکردم. این شرایط باعث شد که تجربه انجام مشاغل زیادی داشته باشم. اما روزی که دنبال غواصی رفتم فکرش را هم نمیکردم غواصی همه زندگیام شود. بعد از شرکت در نخستین دوره آموزشی که به اتفاق دوستم در کیش دیدیم، فصل تازهای از زندگی من شروع شد. دیدن ماهیهای رنگارنگ زیر آب و مرجانهای دریایی، مرا عاشق دنیای زیر آب کرد و همین عشق و علاقه باعث شد بعد از تکمیل تمام دورههای آموزشی امروز بهعنوان یک مربی، این رشته را آموزش دهم.»