خاطرات رکوردی
هادی رضایی، طی سالها سکانداری کمیته رکوردهای ملی و حضور در صحنه ثبت هزاران رکورد گوناگون، خاطرات شنیدنی بسیاری دارد: «گاهی در ثبت برخی رکوردها باید با رکورددار چند ساعت یا چندین روز همراه باشیم آن هم باتمام دقت که خدایی ناکرده حقی از کسی در ثبت رکورد از بین نرود؛ یک همراهی تمامعیار که در همذاتپنداری هر لحظهاش یا از وجد در پوست نمیگنجیم یا از استرس بیقرار میشویم.» این میان شاهد کری و رجزخوانی رکوردزنان بسیاری هم بوده: «کریخوانیهایی که به رقابت، شور و حال بدهد، خوب است اما تعداد انگشتشماری هستند که رجزخوانیشان وجههای از لاتبازی یا خطونشانکشیدن دارد که با این موارد برخورد میشود.» رضایی به یکی از دوستداشتنیترین قسمتهای حرفه هیجانانگیز خود اشاره میکند: «گاهی افرادی تماس میگیرند و درخواست خود مبنی بر ثبت رکوردی ساده و معمولی از سوی یک بیمار مبتلا به سرطان که مرگش نزدیک است یا کودک کاری که اگر دیده شودمسیر زندگیش تغییر می کند را اطلاع میدهند که کمیته هم در برآوردهکردن آرزوی آنها هیچ دریغ نمیکند.»