فقط برای انجام وظیفه
ماجرای زانو زدن مدیر شهری در گل و لای به روایت خودش
پریسا نوری-روزنامهنگار
روز گذشته ویدئویی در شبکههای مجازی دست بهدست میشد که در آن یکی از مدیران شهری منطقه۱۲ زیر باران برای جلوگیری از سرریز آب جوی به خیابان روی زمین زانو میزند و بدون دستکش با دستهایش گلولای و زبالهها را از درون جوی بیرون میآورد تا مانع آبگرفتگی شود. انتشار این ویدئو و تلاش مدیر شهری واکنشهای بسیاری در فضای مجازی بهدنبال داشت؛بسیاری این تلاش را تحسین کرده و در مقابل عدهای مدعی شدند که این ویدئو ساختگی است. برای پی بردن به صحت و سقم ماجرا با فرد داخل ویدئو، یعنی فرزاد هنرور، معاون خدمات شهری شهردار منطقه۱۲ صحبت کردیم. هنرور که به سختی میپذیرد دراینباره صحبت کند، معتقد است این کار را از سر وظیفه انجام داده و دلی.
خواستم فیلم را پاک کنند
آبگرفتگی حدود ساعت17 در حوالی میدان محمدیه، ابتدای خیابان خیام رخ داده بود. هنرور با یادآوری آن موقعیت دراینباره بیشتر توضیح میدهد: «مشغول گشتزنی در منطقه بودم که متوجه شدم آب در خیابان سرریز شده است. چون مسیر جوی و آب گرفته بود ترسیدم این موضوع مانع تردد شهروندان و خودروها شود. به همین دلیل دست بهکار شدم تا زبالهها را بیرون بیاورم. مشغول کار بودم و متوجه نشدم که یکی از همکاران فیلم میگیرد، وقتی فهمیدم فیلم گرفته و منتشر کرده از او خواهش کردم فیلمها را پاک کند که فایده نداشت.»
فرصت تعلل نداشتیم
بیرون آوردن زباله و گلولای با دست بدون محافظ و دستکش بسیار خطرناک است، چون امکان وجود هرگونه آلودگی در این زبالهها و انتقال بیماری به فرد و اطرافیانش وجود دارد. اما معاون خدمات شهری منطقه۱۲ همین کار را انجام داده و وقتی از او میپرسیم چرا صبر نکرده که تجهیزات یا نیروهای خدمات شهری برسند و نگران نبوده که آسیب ببیند، میگوید: «فرصت برای تعلل نداشتیم، آب در حال سرریز به معبر و موجب اختلال در حرکت شده بود، نمیتوانستم صبر کنم که نیرو و تجهیزات برسد، ما به مردم تعهد داریم.»
همسرم دعوایم کرد
البته بهگفته همکاران آقای معاون، این نخستین بار نیست که هنرور در مواقع بحران دست بهکار و بدون تجهیزات مشغول تمیز کردن معابر میشود. وقتی این مدیر ۴۶ساله که از ۳سال پیش سکان هدایت معاونت خدمات شهری منطقه۱۲ را بر عهده دارد، میپرسیم هنگامی که با لباس آلوده به گل و لای به خانه میرود، همسر و خانوادهاش چه واکنشی نشان میدهند؟ لبخندزنان میگوید: «اتفاقا همسرم دعوایم کرد که این چه سر و وضعی است؟ اما در نهایت به شوخی و خنده موضوع تمام شد.»