کیف قیمتی جامانده در کنار بلوار
مردی از اهالی همدان برای انجام یک کار به استان خوزستان سفر کرده بود. او برای کاری که در یکی از شهرهای خوزستان داشت مجبور بود مقداری پول نقد و اسناد و مدارک بانکی هم همراه داشته باشد. در شهری که سفر کرده بود کارهایش را انجام داد و قصد برگشت به شهر خود، همدان را کرد. با پولها و مدارکی که به همراه داشت به سمت همدان حرکت کرد. راه طولانی بود و انجام دادن کارهای متعدد در طول این سفر او را خسته کرده بود. در مسیر بازگشت از استان خوزستان به استان همدان باید از چند شهر عبور میکرد. از شهرها و روستاهای متعدد گذشت تا به شهر کوچک بیرانشهر در اطراف خرمآباد در استان لرستان رسید. قصد کرد آنجا توقف کوتاهی کند، آب و غذایی بخورد و استراحت مختصری کند تا انرژی تازهای بگیرد و بقیه مسیر را هم به سلامتی طی کند. وارد خیابان اصلی شهر بیرانشهر شد. دنبال مغازهای برای خرید اقلام مورد نیازش میگشت. چند مغازه آن اطراف بود. جلوی مغازه کوچکی توقف کرد. اقلام مورد نیازش را خرید و پس از حساب کردن پول اجناسی که خریده بود از مغازه خارج شد. بیرون مغازه روی سکویی نشست و وسایل خود را زمین گذاشت و نفسی تازه کرد. هنوز خستگی مسیر را در خودش احساس میکرد. به ساعتش نگاه کرد. زمان بهسرعت داشت میگذشت. بلند شد حرکت کرد تا زودتر خود را به همدان برساند، غافل از اینکه کیف حاوی پولها و مدارک را کنار بلوار جا گذاشته است.
در همان زمان، کامبیز پیرداد بیرانوند، مغازهدار ساکن بیرانشهر برای خرید جنس برای مغازهاش به شهر خرمآباد رفته بود. او اجناس مورد نظر را به بنکداران خرمآبادی سفارش داد، فاکتور گرفت و پولش را پرداخت. پنجشنبه بود و باید زودتر به خانه بر میگشت. همراه اجناسی که خریده بود به بیرانشهر و به خانه برگشت.
به محض بازگشت به بیرانشهر، اجناس خریداریشده را به مغازه برد و در قفسهها جا داد. برای رفع خستگی راه به خانه رفت تا کمی استراحت کند. در این زمان اعضای خانوادهاش به او اطلاع دادند یک کیف پر از پول کنار بلوار جلوی مغازه پیدا کردهاند و کسی سراغی از کیف نگرفته است.بیرانوند برای پیدا کردن نام و نشانی صاحب کیف، آن را باز کرد و دید داخل کیف ۱۷۰میلیون تومان پول نقد، چند قطعه کارت عابربانک به مبلغ ۱۲۰ میلیون تومان همراه رمز کارتها، چند فقره چک حامل، برخی مدارک ازجمله سند ملک مسکونی، فاکتورهای دفاتر حساب و اوراق بهادار وجود دارد. در همان زمان احساس کرد صاحب کیف از گم کردن آن چقدر نگران و مضطرب است و تصمیم گرفت هرچه زودتر صاحب کیف را پیدا کند تا امانتی را به دست او برساند. او در بررسی فاکتورهای داخل کیف شمارهتلفن صاحب اموال را که از ساکنان همدان بود، یافت و از طریق شماره تلفنی که به دست آورده بود با او تماس گرفت و اطلاع داد که کیف را با محتویاتش پیدا کرده و الان هم آن را به صورت امانت نزد خود نگهداری میکند تا صاحب کیف بیاید و امانتی را پس بگیرد. مرد همدانی صاحب کیف از شنیدن این خبر بینهایت خوشحال شد. او که ابتدا از شنیدن این خبر خوش شوکه شده بود، در دلش اقدام نیکوکارانه مغازهدار بیرانشهری را تحسین کرد و تصمیم گرفت هرچه زودتر به سمت بیرانشهر حرکت کند. طبق قراری که با مرد مغازهدار بیرانشهری گذاشته بود خود را به خانه او رساند و کیف خود را بدون هیچ کم و کاستی تحویل گرفت.
منبع: مطبوعات سال 1393
بازآفرینی روایت:بهروز عباسپور