• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
دو شنبه 18 تیر 1397
کد مطلب : 22626
+
-

برای دیده شدن مردم «درگان» باید سرو صدا به‌راه انداخت

لیلی خرسند|می‌گویند هر کسی در قبال جامعه‌اش مسئول است و وظیفه‌ای دارد ولی همان‌ها تاکید می‌کنند به‌جا آوردن این وظیفه این است که دست بکنی توی جیبت و برای خیریه‌ها و نیازمندان اسکانس بشماری، حرف این فعالان اجتماعی این است که مهمتر از هزینه کردن پول، هزینه کردن از وقت و خودت است. قهرمانان ورزشی زیادی هستند که توجه ویژه‌ای به نیازمندان دارند اما مدلی که یوسف کرمی انتخاب کرده، متفاوت است؛ آستین‌هایش را بالا می‌زند، ماله می‌کشد و آجر روی آجر می‌گذارد تا برای نیازمندان سقفی بسازد. عکس‌هایی که از قهرمان سال‌های قبل تکواندوی ایران در جهان چند روزی در سایت‌ها منتشر شده، نزدیک به دو سال قبل در درگان سیستان و بلوچستان گرفته شده. کرمی از اینکه کارهای خیرخواهانه‌اش دیر خبری شده‌اند، ناراحت است و خودش را مقصر می‌داند. او می‌خواهد از این به بعد بیشتر سر و صدا کند تا مردم محروم درگان و سیستان بیشتر دیده شوند، مردم به‌اجبار در بدترین و سخت‌ترین شرایط زندگی می‌کنند. 
   عکس‌هایی از شما در حال ساخت خانه برای اهالی درگان سیستان و بلوچستان در بعضی از سایت‌ها منتشر شده. این عکس‌ها را شما مدت‌ها قبل در اینستاگرام گذاشته بودید، چرا اینقدر دیر دیده شدند؟
دقیقا عکس‌ها برای یک‌سال و نیم قبل است. من خیلی اهل فضای مجازی نیستم و به‌خاطر همین دیده نشدند. چهار سال قبل بود که در تلگرام گروهی راه‌اندازی کردم. با دوستانم کارهای خیرخواهانه انجام می‌دهیم. شب‌های عید، ایام ماه رمضان برای نیازمندان لباس و غذا می‌گیرم. تا الان هم چند زندانی آزاد کرده‌ایم. درهمین روزها هم کمک کرده‌ایم که چهار زندانی در استان البرز را آزاد کنیم. این زندانیان قتل غیرعمد انجام داده بودند. 
   چطور با درگان سیستان ارتباط گرفتید؟
من خیلی دوست داشتم کاری برای مردم مناطق محروم انجام دهم و مدام به این موضوع فکر می‌کردم. مثل قانون کارماست، من چیزی را جذب کردم که دوست داشتم. یک روز از بسیج سازندگی یکی از دوستانم تماس گرفت و از ساخت و ساز در منطقه درگان صحبت کرد. من هم خیلی زود گفتم که با تیم آنها به‌درگان می‌روم. دوستم انتظار نداشت من خیلی زود با این کار موافقت کنم. 
   دوست‌تان می‌دانست که کار خیر انجام می‌دهید؟
فکر نمی‌کنم درباره کارهای ما خبر داشتند. 
   قرار بود شما در درگان چه کاری انجام دهید؟
حضور قهرمانان در این مناطق نمادین است. ما به این مناطق می‌رویم که صدای آنها باشیم. ما می‌رویم تا به مسئولان ذی‌ربط نشان دهیم که هنوز در این کشور ما جاهایی هست که مردم در فقر مطلق زندگی می‌کنند، مردمی که حقوق اولیه شهروندی ندارند، آب و برق ندارند. من که زندگی آنها را می‌دیدم حالم بد می‌شد ولی آنها از هیچ‌کسی کوچک‌ترین چشم‌داشتی نداشتند. بیشتر جمعیتی که در درگان زندگی می‌کنند، جمعیتی که تعدادشان کم هم نیست، هنوز کپرنشین هستند. شاید کسی باور نکند اما از سال 91 تا به امروز، من هنوز یک مسئول آنجا ندیده‌ام و این بزرگ‌‎ترین علامت سوال برای من است. برای من عجیب است که چرا به این منطقه توجهی نمی‌شود، درگان و سیستان هم جزئی از ایران هستند ولی چرا باید مردم این منطقه در بدترین و سخت‌ترین شرایط زندگی کنند، در نقطه مرزی ولی اصلا دیده نشوند. 
   ولی حضور شما در درگان خیلی هم نمادین نبود. آستین‌ها را بالا زده بودید و در ساخت‌وساز کمک می‌کردید؟
نمی‌توانستم بایستم و کاری نکنم. قرار بود نمادین کار کنم ولی دیدم نمی‌شود. لباس پوشیدم و کارم را شروع کردم. گفتند هوا خیلی گرم است و چند تا عکس بگیریم، شما بروید تا اذیت نشوید. گفتم نه من یک روز کار می‌کنم. خیلی بد بود که فقط برای عکس گرفتن دست به‌کار شوم، پیش مردم آنجا خیلی بد می‌شد، نمی‌خواستم آنها جور دیگری فکر کنند.  یک روز کامل با کارگران کار کردم و با آنها ناهار هم خوردم،روز خیلی لذت‌بخشی بود. 
   چیزی از کارهای ساختمانی بلد بودید؟
پدر من یک کارگر ساده بود. من هم سه ماه تابستان که مدرسه نداشتم، پیش او کارگری می‌کردم. 
   مردم درگان شما را می‌شناختند؟
بله، خیلی خوب می‌شناختند. پانزده، بیست نفر بودند که هرچه می‌خواستیم مهیا می‌کردند. با اینکه در سختی زندگی می‌کنند ولی خیلی از اتفاقات جامعه دور نیستند. 
   هدف شما کمک کردن است، بهتر نبود در صفحه اینستاگرام بیشتر عکس می‌گذاشتید تا مردم بهتر با شرایط سخت زندگی آنها آشنا می‌شدند؟
خصوصیت اخلاقی من طوری است که خیلی راحت نمی‌توانم بعضی از کارها را انجام بدهم ولی الان به این نتیجه رسیده‌ام که در این مسائل باید پرسروصدا کار کنیم. بعد از این همه رفت‌وآمد تازه کار ما دیده شده ولی باید بیشتر دیده شود. حق سیستان و بلوچستان خیلی بیشتر از این‌هاست. در تهران و کرج تا هوا سرد و گرم می‌شود، مدارس را تعطیل می‌کنند ولی در سیستان گرمای شدید و سختی زندگی همیشگی است. من هر وقت به سیستان می‌روم، تاسف می‌خورم که در کشوری که سرشار از منابع طبیعی و زیرزمینی است، مردم یک منطقه در بدترین شرایط زندگی کنند. 
   ورزشی‌ها هر جا می‌روند، ورزش یادشان نمی‌رود. در نظر دارید برای ورزش درگان هم کاری کنید؟
مردم این منطقه در تامین مایحتاج روزانه‌شان مانده‌اند و مسلما نمی‌توانند در ورزش سرمایه‌گذاری کنند. به‌نظر نمی‌رسد که استعدادیابی انجام داده باشند، ولی اگر این کار را بکنند، به‌طور حتم استعدادهای زیادی‌هم می‌شود کشف کرد. در درگان حتی نیم نگاهی هم به ورزش نداشته‌اند. ما با هیات تکواندوی استان در ارتباط هستیم، قرار است یکی، دو دوره برای مربیان برگزار کنیم و با کمال میل این کار را انجام می‌دهیم.
   نمی‌خواهید آنجا باشگاهی یا سالنی راه‌اندازی کنید؟
من خیلی دوست دارم کمک کنم ولی نمی‌خواهم حرفی بزنم و عده‌ای را امیدوار کنم و بعد نتوانم کاری انجام دهم. حرفی می‌زنم که فعلا توانایی انجامش را دارم. 
   اصلیت‌تان برای یک شهر دیگر است و  دریک شهر دیگر هم زندگی می‌کنید. شاید بعضی‌ها انتظار داشته باشند به مناطق محروم این دو شهر کمک کنید.
یک‌سری اتفاقات خود به خود می‌افتد تا آدم در یک مسیری قرار بگیرد. ما در شهرهای ترک‌نشین منطقه محروم کم داریم. من هم نمی‌توانم مناطق محروم را رصد کنم ولی اگر کوچک‌ترین دعوتی شود حتما برای کمک می‌روم. حداقل چیزی که شهرهای آذری‌نشین از آن برخور دارند این است که آب و هوای خوبی دارند. نمی‌شود من بگویم چون ترکم فقط برای مردم ترک کمک می‌کنم. وقتی من مدال می‌گرفتم کل ایران خوشحال می‌شدند. 

این خبر را به اشتراک بگذارید