![همراهی با رزمندگان](/img/newspaper_pages/1403/02-ordibehesht/24/zamime/25-01.jpg)
همراهی با رزمندگان
![همراهی با رزمندگان](/img/newspaper_pages/1403/02-ordibehesht/24/zamime/25-01.jpg)
سید مرتضی نبوی، از آغاز تشکیل سپاه پاسداران به عضویت این نهاد درآمده بود و به واسطه دوستی با نیروهای سپاهی و از آن مهمتر بالا بردن روحیه رزمندگان در دوره وزارت، بارها به جبهههای جنگ سر میزد و سخنرانی و حتی روضهخوانی میکرد. خاطرات حضور در جبهههای جنگ را از زبان خودش بخوانید:
«هر وقت برادرها میگفتند بیایید بروید جبهه، میرفتم. این کار تأثیرگذار هم بود. به هر حال وقتی یک مسئول مملکتی به برادران رزمنده سر میزد در روحیه آنها اثرگذار بود. ما به همراه خیلی از معاونان به جبهههای مختلف ازجمله غرب، جنوب، آبادان، شلمچه و جزیره مجنون میرفتیم. به هر جا که میرسیدیم سخنرانی میکردم.» نبوی با اشاره به اینکه گاهی این توفیق را داشتم که برای رزمندهها روضهخوانی کنم، ادامه میدهد: «شب عاشورا بود و ما در جبهههای کرمانشاه بودیم. همان جا برای برادرها روضهای خواندم. این کار باعث تعجب عدهای از همراهانم شده بود. عاشورای دیگری هم در جزیره مجنون بودیم که ظهر آن روز زیارت عاشورا را به همراه معاونانم خواندیم و سپس برای برادرها سخنرانی کردم.»
یادگار رزمنده مشهدی
خاطره یکی از رزمندگان مشهدی ازجمله یادگارهایی است که از روزهای جبهه و جنگ برای نبوی ماندگار شده، او در اینباره میگوید: «نمیدانم جاده اهواز- خرمشهر بود یا اهواز- آبادان که آنجا در آن هوای گرم به برادرهای مشهدی برخورد کردیم که سرپناهی درست کرده و جمع شده بودند. من با آوردن مثالهایی از آیات قرآن با این موضوع که اگر انسان مقاومت کند ملائکه خدا روی زمین نازل میشوند و او را یاری میکنند و... برایشان سخنرانی کردم. در همین حین یکی از برادران مشهدی که اواخر جنگ هم به شهادت رسید خیلی عادی گفت: «بله ما هر دفعه که میخواهیم حمله کنیم، یکسری سوارهای سفیدپوشی را میبینیم که ما را زیرنظر دارند و از ما حمایت میکنند.» این جمله یعنی اینکه آن مطالبی را که میخواستم برایشان بهصورت آیه و حدیث بگویم آنها بهعینه دیده بودند.»