از کدام شخصیت حرف میزنید؟
محمدرضا نصیری
درباره شکست یک بر صفر پاریسنژرمن از دورتموند در هر دو بازی رفت و برگشت، تحلیلهای تکراری و کلیشهای زیادی مطرح شده. نظر بیشتریها این است تیمی که شخصیت و ریشه ندارد، نمیتواند به موفقیت برسد. برخی به اظهارنظر تاریخی یوهان کرویف اشاره میکنند که میگفت یک کیسه پول نمیتواند برای شما گل بزند. این تحلیلها مثل این میماند که بگوییم فوتبال شرق آسیا سرعتی است، روسها قدرتی بازی میکنند، آمریکای جنوبی تکنیکی و ایتالیا دفاعی.
یعنی چه پاریسنژرمن شخصیت و ریشه ندارد و سن سرمربیاش از سن باشگاه بیشتر است؟ اگر آن 6توپی که در 2بازی رفت و برگشت به دیرک دروازه دورتموند نمیخورد و چند میلیمتر آنطرفتر درون دروازه میغلتید، باز هم از این تحلیلهای آبکی میکردند؟ نمیتوان پیاسجی را به تلاشنکردن متهم کرد؛ شاید در یک شب دیگر بهراحتی پیروز میشدند. آنها 30شوت داشتند، 3.2گل مورد انتظار را به ثبت رساندند و 4ضربه به دیرک دروازه زدند. برای پیروزی چه کار دیگری باید کرد؟
مگر منچسترسیتی با کیسههای پول به همه گل نزد و فصل پیش قهرمان اروپا نشد؟ همین پاریسنژرمن مگر همه جامهای داخلی را درو نکرده و به پرافتخارترین باشگاه تاریخ فوتبال فرانسه تبدیل نشده؟ آن هم با نصف عمر دیگر باشگاههای ریشهدار و بزرگ مثل مارسی و لیون و اوسر و سنتاتین و...
مگر موضوع انشای مدرسه است که بگوییم علم بهتر از ثروت است؟ فوتبال با همین چیزهایش قشنگ است؛ اینکه همیشه تیم ضعیفتر امکان پیروزی بر تیم قدرتمندتر و ثروتمندتر را دارد. همین دورتموند که در همه قرعهکشیهای قبلی، تیمهای بزرگ آرزوی خوردن به تور آنها را داشتند، در گروه مرگ متشکل از میلان، پاریس و نیوکاسل اول شد و به دور بعد راه یافت و سپس یکی پس از دیگری تیمهای فاینورد، اتلتیکو و پاریس را از پیشرو برداشت و به فینال رفت. آن هم باشگاهی که فلسفهاش قهرمانی و جام نیست و بیشتر برای دل هوادارانش بازی میکند و البته کارش یافتن و پرورش استعدادهای دیگر باشگاهها و رساندن ارزش آنها به 100میلیون یورو و فروششان است.
درباره همین دورتموند هم میگفتند که شخصیت ندارد و فقط دنبال فروش بازیکن است. زنبورها پیش از برد نوبرانه در درکلاسیکر امسال همه رویاروییها با بایرنمونیخ را میباختند. در دقایق پایانی هفته آخر فصل پیش هم درحالیکه قهرمانی را در چنگ داشتند، آن را دودستی به بایرنمونیخ که شایسته قهرمانی نبود، تقدیم کردند. یا همین لورکوزن که این فصل همه برایش چهچه میزنند و بهبه میگویند، تا همین 2ماه پیش «نورکوزن» و تیمی بود که هرگز قهرمان نمیشود و شخصیت ندارد. شخصیت را کی تعیین میکند؟ مگر منسیتی با هزینههای میلیاردی و مدافعان 100میلیون یورویی تیم بیشخصیت و متکی بر دلارهای نفتی نبود که همین پارسال سهگانه گرفت و تحلیلگران را وادار کرد به ریشه و تاریخ 140سالهاش اعتراف کنند؟ لایپزیش مگر بیش از یک بچهمدرسهای عمر دارد که یک سال است 2جام (حذفی و سوپرجام آلمان) را برده؟ شخصیت داشتن یا نداشتن در فوتبال به این شکل نیست که برویم تحقیق و ببینیم خواستگار دخترمان باشخصیت است و ریشه دارد یا تازهبهدوران رسیده است. منچستریونایتد تیم باشخصیت و پرافتخارترین تیم انگلستان است ولی بعد از فرگوسن هنوز نام این باشگاه و تاریخچهاش نتوانسته موفقیتی بهدست آورد. پس از پیروزیها و شکستها اظهارنظرکردن و قضاوت کلی درباره برندهها و بازندهها کار سادهای است اما واقعیت این است که فوتبال این خطکشیها را برنمیتابد. بازیهای حذفی از قواعد کلی پیروی نمیکند. آرژانتین که نخستین بازیاش را در جامجهانی به عربستان باخت تا فینال پیش آمد و به لطف ابر و باد و مه و خورشید و فلک قهرمان شد. غیر از شطرنج در همه بازیها و ورزشهای دنیا شانس هم دخیل است. فوتبال شاید کمی بیشتر. بله، تیم باید شخصیت داشته باشد و تاکتیک، بازیکن و روحیه قهرمانی و هزار تا چیز دیگر اما در فوتبال نهایتا ثانیهها و میلیمترها و معجزهها سرنوشت را تعیین میکند.