• سه شنبه 1 خرداد 1403
  • الثُّلاثَاء 13 ذی القعده 1445
  • 2024 May 21
چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
کد مطلب : 223987
+
-

گفت‌وگو با معلم فداکار شهرستان کلات که تصویرش در شبکه‌های مجازی منتشر شد

کلاس درس را به خانه دانش‌آموز بیمار بردم

گزارش
کلاس درس را به خانه دانش‌آموز بیمار بردم

فرشاد شیرزادی- روزنامه‌نگار

محدثه شعبانی، معلم پایه اول ابتدایی، همان معلم فداکاری است که اوایل اردیبهشت‌ماه خبر و تصویرش در شبکه‌های مجازی وایرال شد. او وقتی متوجه شد یکی از شاگردانش تحت عمل جراحی قرار گرفته، کلاس درس را در خانه والدین او برگزار کرد. وقتی دانش‌آموز با معلمش، خانم محدثه شعبانی و دوستانش روبه‌رو شد، نتوانست خودش را کنترل کند و به‌رغم اینکه پزشک به او گفته بود، نباید به‌خودش فشار بیاورد، اما اشکی در چشمانش حلقه زد. او امروز خدا را شکر حالش خوب است و مانند گذشته سر کلاس درس حضور دارد. خانم محدثه شعبانی، معلم پایه ابتدایی مدرسه شهید غلامپور زاوین، از توابع کلات در استان خراسان رضوی است که به ابتکار خودش به بهانه عیادت، کلاس درس را در خانه شاگردش به اتفاق همه همکلاسی‌های او برگزار کرد. گفت‌وگوی ما با او خواندنی است.

اینکه ابتکار به خرج دادید و در دوران نقاهت پس از جراحی شاگردتان، کلاس درس را در خانه دانش‌آموزتان برگزار کردید، چگونه به ذهنتان رسید؟ کسی این مهم را به شما پیشنهاد کرد یا فکر و خلاقیت خودتان بود؟
قبلا در دوران مدرسه، این اتفاق گهگاه برایمان رخ می‌داد. اگر مریض می‌شدیم و دوران مریضی به طول می‌انجامید، چون در محیط روستا درس می‌خواندیم، برخی معلمان به عیادت‌ شا‌گردان‌شان می‌رفتند. این موضوع از همان زمان در ذهنم نقش بست. همواره دیده بودم که معلمان دیگر به عیادت دانش‌آموزان شان می‌روند. این دانش‌آموزمان هم از قضا خیلی احساسی است و البته در درس و کلاس بسیار فعالانه حضور دارد. دلش‌ همواره برای دیگر دوستانش و دانش‌آموزان تنگ می‌شود. من البته قبلش خبر نداشتم که او مریض است. روز قبل از اینکه به منزل آنها برویم، اردویی در مدرسه برگزار کردیم. وضع دانش‌آموزان را پیگیری کردم و متوجه شدم او حضور ندارد. از خواهرش پرسیدم و او گفت که تحت عمل جراحی قرار گرفته است. روز بعد که به مدرسه بازگشتیم، به اتفاق همه دانش‌آموزان کلاس و با پیگیری‌های مدیر مدرسه شهید غلامپور تصمیم گرفتیم، به عیادت او برویم.
چه حالی به دانش‌آموزتان هنگام برگزاری کلاس درس  دست داد؟
خیلی خوشحال شد. این صحنه به‌گونه‌ای بود که وقتی در بدو ورود، دانش‌آموزان وارد خانه‌شان شدند، اشک شوق در چشم این دانش‌آموز حساس حلقه زد.
خودتان چه حالی داشتید؟
من هم نتوانستم جلوی بغضم را بگیرم. گریستم و او را بغل کردم.
خصوصیات این شاگرد علاوه بر حساس بودنش چیست؟ علقه خاصی بین شما و این شاگردتان وجود دارد؟
بچه درس‌خوانی است. باور کنید رابطه‌ام با همه شاگردانم خوب است. دلم می‌خواهد مردم بعینه ببینند که آنها را از سر صدق و دوستی عاشقانه دوست دارم. بچه‌ها هم مرا دوست دارند و تک‌تک‌شان فرقی با دخترهای خودم ندارند. این دانش‌آموز از نظر ذهنی خیلی باهوش است، فقط قدری بازیگوشی می‌کند که این هم در ذات بچه‌هاست. اما بیشتر به‌خاطر اینکه دلش برای دوستانش تنگ شده بود این کار را انجام دادم. درس دادن چندان ضرورت نداشت. شاید طی کلاس درس هم می‌شد این عقب افتادن از درس و مشق را جبران کرد اما دوست داشتم یکی از نشانه‌هایی را‌که به بچه‌ها درس دادم، در خانه والدینش هم برای او به اتفاق دیگر بچه‌ها تکرار کنیم.
آن روز چه درسی دادید؟
«ث» ثریا را به او درس دادم. عرض کردم که البته عمده هدف ما عیادت و روحیه بخشیدن به او بود که می‌دانم با موفقیت انجام گرفت و او هم بسیار خوشحال شد.
در روز معلم، آرزویتان برای دانش‌آموزان تان چیست؟ چه توقع و انتظاری از آنها دارید؟
آرزویم این است که همه‌شان درس بخوانند و پس از اینکه درس خواندند به میهن‌شان خدمت کنند؛ حال در هر شغلی که دوست دارند و به آن حرفه عشق می‌ورزند. چه پزشک، چه معلم و غیره. دوست ندارم جوان‌ها پس از طی دوران تحصیل حتی یک لحظه هم به مهاجرت فکر کنند. دوست دارم همه آنها طعم واقعی سعادت را بچشند.
خانم شعبانی، اگر به گذشته بازگردید، باز هم شغل معلمی را انتخاب می‌کنید؟
بله، حتما. از بچگی عاشق شغل معلمی بودم.
چه شد که شغل معلمی را برای امرار معاش تان انتخاب کردید؟
فاصله تحصیلات دانشگاهی‌ام تا قبول شدن در آزمون معلمی قدری زیاد شد. حدود 6-5سال طول کشید تا در آزمون استخدامی آموزش و پرورش قبول شوم. اما از قبل قصد داشتم که معلم شوم. دورانی که می‌خواستم در کنکور شرکت کنم، در سال1389 دانشگاه تربیت معلم نیرو نمی‌گرفت و از آنجا که من دانش‌آموز زرنگی بودم، در دانشگاه فردوسی مشهد در رشته روانشناسی قبول شدم و مدرکم را از این دانشگاه دریافت کردم. بعدها که آزمون استخدامی برگزار شد، مرا پذیرفتند. در دوران راهنمایی یک معلم انگلیسی‌ به نام خانم فرقانی داشتم. هر جا هست خدا نگهدارش باشد. من او را خیلی دوست داشتم و انگیزه معلم شدن از زمان آشنایی با او، در درونم شکل گرفت.
چه چیزی در او دیدید که به‌خاطر او معلمی را انتخاب کردید؟
خیلی مهربان و دلسوز بود. با تشویق‌هایی که می‌کرد مرا تحت‌تأثیر قرار می‌داد. دو سال پیاپی هم معلمم بود. از همان زمان انگیزه گرفتم که به شغل معلمی واقعی و بدون اما و اگر بیندیشم.
چه آمال و آرزویی در زندگی‌تان برای خودتان داشته یا دارید؟
با توجه به محدودیت‌هایی که در زندگی‌ام داشتم، آرزو دارم از نظر مکانی در جایی بهتر و با امکانات بیشتر زندگی کنم. مطمئنم خداوند هم این خواسته را برایم محقق خواهد کرد.
چه خواسته‌ای از مسئولان دارید؟ چه خواسته‌ای برای بچه‌ها دارید؟
همانطور که خودتان می‌دانید کمتر به معلم‌ها توجه می‌شود. معلم‌ها نقش تعیین کننده‌ای در کشف و پرورش استعداد بچه‌ها دارند. معلمان از نظر امکانات رفاهی در تنگنا قرار دارند. مخاطبان هوشمند شما می‌دانند که معلمان سرنوشت بچه‌های شما را رقم می‌زنند. دوست دارم بیشتر به قشر فرهنگی توجه شود تا دانش‌آموزان از همان ابتدا دغدغه‌مند تربیت شوند.

آرزویم این است که همه‌شان درس بخوانند و پس از اینکه درس خواندند به میهن‌شان خدمت کنند، حال در هر شغلی که دوست دارند. دوست ندارم جوان‌ها پس از طی کردن دوران تحصیل حتی یک لحظه هم به مهاجرت فکر کنند

 

این خبر را به اشتراک بگذارید