• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
کد مطلب : 223456
+
-

آقا رحمان «گل»

زندگی
آقا رحمان «گل»

مژگان مهرابی ؛ روزنامه‌نگار

ساعت هنوز 7 صبح نشده، گل‌ها را روی دست می‌گیرد و به سمت ماشین می‌آید. با حوصله آب ظرفی را که داخل جیب روکش صندلی جلو گذاشته خالی و از نو پر می‌کند. شاخه‌های گل را یکی یکی داخل ظرف‌ها می‌گذارد. گل‌کاری داخل ماشین نیم‌ساعتی وقت او را می‌گیرد. از جیب روکش صندلی تا کنار در و حتی روی داشبورد گل می‌گذارد. بعد هم دستمالی به ماشین می‌کشد و اگر کاغذ شکلاتی یا برگ خشکی کف ماشین افتاده باشد، آن را بیرون می‌اندازد. رحمان راننده خوش‌ذوقی است که برای رفاه حال مسافران خلاقیت جالبی به خرج داده که در کمتر ماشینی می‌توان آن را دید. این، کار هر هفته اوست؛ صبح زود به بازار گل می‌رود و چند دسته گل داوودی و مریم می‌گیرد. داخل حیاط خانه سطل بزرگی گذاشته که گل‌ها را داخل آن قرار می‌دهد و هر روز چند شاخه برای استفاده از آن برمی‌دارد.
 رحمان برآبادی، راننده خوش‌ذوق یکی از تاکسی‌های شهر است که بیشتر از رانندگی به پرورش گل علاقه دارد. وی ساعت نزدیک 8صبح نخستین مسافر خود را سوار می‌کند. مرد با چهره‌ای خواب‌آلود خود را روی صندلی ول می‌کند. چشم‌هایش را می‌بندد تا کسر خوابش را جبران کند، اما عطر خوش گل‌های داوودی و مریم اجازه این کار را به او نمی‌دهد. ماشین لطافت بهار به‌خود گرفته و هر انسان خموده‌ای را سرحال می‌کند. مسافرهای بعدی هم یکی یکی سوار می‌شوند. هر کدام نظری درباره گل‌آرایی ماشین دارند.  رحمان چندسالی می‌شود روی تاکسی کار می‌کند. صبح تا عصر خط تهرانپارس- سیدخندان مسافر سوار می‌کند و عصرها هم در اسنپ مشغول است. می‌گوید: «روزانه بیش از 12ساعت با ماشین کار می‌کنم. حتی ناهارم را در ماشین می‌خورم. روزهای اولی که گل در ماشین می گذاشتم برای سرحال کردن خودم بود، اما وقتی دیدم مسافرها حس خوبی نسبت به آن پیدا می‌کنند به کارم ادامه دادم. معمولا بخشی از درآمدم را برای خرید گل می‌گذارم. خیلی از دوستان طعنه می‌زنند پول برای گل می‌دهی مسافر خوشحال شود؟ بله این کار را می‌کنم؛ چراکه حال یک شهروند خوب می‌شود.»

 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :