رسول بهروش| نمایش استثنایی ژاپن برابر بلژیک، چشم جهانیان را خیره کرد. البته اگر نظر صداوسیمای ما را بخواهید، احتمالا هنوز کل دنیا دارند به تکل امید ابراهیمی و لایی وحید امیری و دراز کشیدن بازیکنان ایران روی خط دروازه و ژانگولر بازی میلاد محمدی موقع پرتاب اوت فکر میکنند و به قول محمدحسین میثاقی روزی هزار بار با خودشان میگویند: «ایران جامجهانی را از دست نداد، جامجهانی ایران را از دست داد!» خوشبختانه اما دنیای بیرون از تلویزیون دولتی ایران تابع قواعد دیگری است. ما حالا یک تیم فراموششده هستیم؛ یک بازنده زشت که اگر صرفا به خاطر سختکوشی بازیکنانش تا حدی مورد تحسین و توجه بود، حالا عمیقا زیر سایه رقبای شرقیاش رفته؛ از کرهای که آلمان بزرگ را با دو گل شکست داد و همان هم برای مردمش کافی نبود تا ژاپن که در «روستوفآرنا» رسما قیامت به پا کرد. برگردید به لحظاتی که تازه ترکیب دو تیم اعلام شده بود و مجریان شبکه سه با نام بردن از هر ستاره بلژیک به سرنوشت شومی فکر میکردند که انتظار ژاپن را میکشد. دو ساعت بعد اما ساموراییها چنان ستودنی و سربلند از این میدان بیرون آمدند که عادل فردوسیپور هم ناچار شد اعتراف کند این بهترین نمایش آسیاییها در جام بوده است. نه عادل خان! بهترین نمایش قاره کهن، هنوز همان بازی ایران و مراکش است که شما هر سه دقیقه یکبار آرزو میکردی زودتر به پایان برسد، اما آخرش گل بهخودی بادآورده بازیکنان حریف، غریو «جونم کیروش» را در محوطه جامجم طنینانداز کرد!
ژاپن فقط در طول 90 دقیقه رویاروییاش با بلژیک تقریبا به اندازه هر سه بازی ایران در جامجهانی پاس سالم داد، موقعیت درست کرد، ضربه در چارچوب داشت و گل زد! به جرات میتوان گفت اگر بحث میانگین قدی پایین آنها نبود و دو گل اول را بهخاطر این نقصان فیزیکی دریافت نمیکردند، بلژیک راه فراری از این مهلکه نداشت، اما افسوس که جدال نابرابر در توپهای هوایی، ژاپن زیبا را کشت. با این وجود آنها هر چه را «آسمان» دریغ کرده بود، در «زمین» با همت و سختکوشی خودشان به دست آوردند و با ارائه فوتبال زیبا، جسورانه و تهاجمی نفس آمادهترین تیم حال حاضر دنیا را با همه ستارههای لیگ برتریاش به شماره انداختند. ما اما هنوز سالی دو میلیون یورو توی جیب آقای کیروش میریزیم که بالا تا پایین این فوتبال را به فحش بکشد، برای تمام مملکت تکلیف تعیین کند و آخرش با دفاع فشرده یازده نفره، دنبال آن باشد که شاید یک لحظه بخت مدد کرد و اوت دستی و کرنر به داد تیمی رسید که بعد از این همه سال در حوزه فنی هیچ حرفی برای گفتن ندارد؛ تیمی کسالتبار که یک، دو جین ستاره تهاجمی حال حاضر فوتبال ایران را تلف کرده و طوری بازی میکند که مهاجم نوکش بیشتر در هجده قدم خودمان لمس توپ دارد تا محوطه جریمه حریف!
میگویند ما را با ژاپن مقایسه نکنید چون آنها برنامه طولانیمدت برای پیشرفت داشتهاند، ما را با کره مقایسه نکنید چون امکانات آنها زیاد است، ما را با استرالیا مقایسه نکنید چون آنها از یک قاره دیگر آمدهاند، ما را با مراکش مقایسه نکنید چون لژیونرهای آنها در باشگاههای بزرگتری توپ میزنند... خب اگر قرار است ما هیچوقت با هیچ کجا قابل مقایسه نباشیم و هرگز هم بهتر نشویم، پس چرا سالی 30 میلیارد تومان هزینه اعضای کادرفنی میکنیم و 800 هزار دلار از پاداش صعود به جامجهانی را هم جرینگی توی حساب کیروش میریزیم؟ برای اینکه هر روز کجخلقی و جنگ و جدلهای بیپایان او را تحمل کنیم؟ آقا اصلا اجازه هست ما خودمان را با سوریه مقایسه کنیم؟ چطور سوریها وقتی برای صعود به برد نیاز دارند، در تهران دو گل به ما میزنند و در سیدنی با آن نمایش حیرتانگیز بازی پلیآف با استرالیا را به وقتهای اضافه میکشند، اما ما نمیتوانیم جلوی پرتغال و مراکش پنج دقیقه اینطور بازی کنیم؟ سوریه جنگزده استرالیا را در خاک خودش توی قوطی کرده بود و اگر شوت دقیقه 120 بازیکن این تیم به تیر دروازه نمیخورد، شاید الان آنها هم مهمان جامجهانی بودند، ما اما هنوز تنها چیزهایی که برای افتخار داریم، دست و پا زدن بازیکنانمان جلوی دروازه خودی و البته کت کندن و دعوا راه انداختن سرمربی گرانقیمتمان است. میلاد محمدی 10 دقیقه بعد از حضور در زمین نمیتواند سادهترین ضربه ممکن را به توپ بزند و آن را ناشیانه چند متر جلو میاندازد، اما ما بدون تامل در این نقص واضح فنی، از دویدن میلاد به دنبال توپ با چشمهای بسته قاب افتخار میسازیم و «بچههای آسمان2» را در فضای مجازی اکران میکنیم؛ به راستی جوگیری تا کجا؟
کولاک ژاپن، فریاد رکود و رخوت فوتبال ماست. انصافا در تمام طول این هفت سال کی دیدید ایران به اندازه پنج دقیقه از نمایش دوشنبهشب ساموراییها را تکرار کند؟ کی و مقابل کدام حریف درجه سه و چهار دیدید که تیم ما شلاقی و پیاپی، از چپ و راست حمله کند و نفس رقیبش را بگیرد؟ یعنی در تمام این دنیا هیچ تیمی نبوده که ما غیر از ضدحمله و اوت دست و کاشته از راه دیگری زور گل زدن به آن را داشته باشیم؟ حوصله مردم را سر بردند از بس که هر بار گفتند مشکل ایران نداشتن امکانات و بازی دوستانه است. این حرفها شاید تا حدی درست باشد، اما فراموش نکنیم مختصر امکانات سختافزاری فراهمشده در این سالها در تاریخ فوتبال ملی ما بیسابقه بوده و به علاوه فرصت بینظیر اعطا شده به کادرفنی فعلی میتوانسته بخشی از آن کموکاستیها را جبران کند. بحث مسابقات تدارکاتی البته جالبتر است؛ جایی که در همین جام نمایشهای قابل اعتنای کرواسی و مکزیک را میبینیم و یاد حرفهای حمیدرضا آصفی میافتیم که گفته بود وزارت خارجه امکان برگزاری بازی رایگان با این تیمها را فراهم کرد، اما کیروش نپذیرفت! کسی چه میداند؛ شاید کارلوس میل داشته همه بازیهای دوستانه تیمملی صرفا از کانال همان ایجنتی جور شود که حتی در نشستهای خبری تیمملی هم مفتخرانه کنار سرمربی ما مینشست. حالا چه باک که کرواسی را از دست بدهیم و سیرالئون را جانشین آن کنیم؟ عوضش بعدا میتوانیم غر بزنیم که چون بازی دوستانه نداشتیم مثل کره ، ژاپن و استرالیا بازی نکردیم. ملت کمتوقع هم که آماده بخشودن و پایکوبی...!
شب شک، شب شرم
در همینه زمینه :